هزاران گله از مُلک سلیمان

خورنا | پدرام کسائی:  سالهاست در بهبهانِ عقب مانده از توسعه، شهرداری نقشِ رکن اصلی این عقب ماندگی را بازی می کند. هربار با تعویضِ قدرتهای مدیریت داخلیِ شهرداری؛ ضعف مدیریتی،عدم نظارت مستمر، بی برنامه گی و بی سلیقگی بیش از پیش تصویر شهر را مخدوش کرده است.

تا به کی باید مطالبات مردمی و دغدغه مدیریت هسته ای شهری به جای مسائل کلان؛ وظایفی مانند آسفالت، جمع آوری زباله و فضای سبز باشد؟ وضعیت آسفالت خیابان ها و بی توجهی و عدم نظارت بر کیفی سازی و سمبل کاری تنها یکی از مواردی ست که ناتوانی شهرداری در امور شهری را جلوی چشم هر بیننده ای حتی مسافران به رخ می کشد. چیزی تا عید باقی نمانده و چهره ی شهر شبیه پارچه ی چهل تکه ای ست که هر وجبش را با نخی رفو کرده اند و شهرداری هیچ اهمیتی به این موضوع نمی دهد. هنوز هم مردم منتظر ارائه یک بسته عیدانه برای فضای شهری و عملی کردن آن از سمت شهرداری اند اما دریغ از ذره ای توجه به مطالبات مردمی و تلاش در این جهت.

مدیریت مالی در شهرداری حلقه مفقوده ای ست که اگر حمایت های تام و تمام و کمک ها و تزریق منابع مالی مستمر از طرف استاندار و نماینده هم باشد، باز کاری از پیش نخواهد رفت. فرهنگ غنی، اصالت و پیشینه ی تاریخی بهبهان که بدیهی ترین و مهم ترین موضوع برای پرداخت و محتوا سازیست آنقدر از دید شهرداری مغفول مانده که هیچ سهمی در جانمایی المان های شهری و طراحی های زیبایی و حتی دیوار نویسی های از مد افتاده ندارد.

مبلمان شهری و زیبا سازی شهر هر بار با یک ابتکار تازه شهرداری به جای تغییر مثبت یک بلای دیگر به جان شهر می اندازد نمونه اش المان طراحی شده برای میدان هلال احمر، طرح بی محتوای میدان تختی یا تلویزیون شهری پارک پردیس که سالهاست خاک می خورد و به یک غول بدقواره بی تناسب در پارک بدل شده است.

به راستی اینهمه بیلبورد تبلیغاتی با کدام مجوز و کدام فکر و ایده مثل قارچ هربار در ذره ا ی با قیمانده از این شهر سبز می شود؟ تابستان و ماه های منتهی به مهر که کلا در اجاره ی مشاوران و تجار ماراتن کنکور است و بعد از آن هم تصاویر نتایج کنکور و دانش آموزان و تبلیغات آموزشگاهی. در واقع شهرداری هیچ محدودیت و نظارتی بر محتوای بیلبوردهای تبلیغاتی ندارد و معلوم نیست واحدهای روابط عمومی و زیبا سازی شهرداری محدوده ی هر میدان را با چه متر و معیاری اندازه می زنند که مجوز ۴ تا ۵ بیلبورد عظیم را برای آن صادر میکنند؟

دستفروشان و میوه فروشان میدان بید بلند، خیابان پیروز، خیابان کرم نسب، میدان غدیر، سدمعبرهای بی شمار خیابان شریعتی و … مانند شورانشینان خوش نشین شده اند، آنقدر که موجب شد شهرداری کج دار و مریز رفتار کند و هیچ برنامه ریزی و نظارتی برای حل این مساله نداشته باشد. وعده ی بازارچه دائمی و محل مخصوص دستفروشان همگی وعده هاییست که می دانیم به هیچ کجا نمی رسد و عدم توجه به وضعیت انبارهای میوه و تره بار نیز مزید بر علت است.

چقدر مطالعه روانشناسی، تحقیق، مشورت برای زیباسازی شهر در شهرداری انجام شده؟چند دستور العمل برای نصب تابلوهای کسبه، ویژگی های ساخت و ساز اماکن تجاری در شهرداری تصویب شده که بتوان به آن ها رجوع کرد و براساس آن برنامه ریزی کرد.

مساله سگ های ولگرد و پارک هایی که صبح ها به جای ورزش صبح گاهی مردم، محل جولان این سگ هاست و ترس و وحشت را به ارمغان آورده بماند. حداقل سرویس های بهداشتی که در پارک ها گذاشته شده سامانی داده شود، وضعیت پارک شاهد، پارک کار دانش بعد از رفتن مسئولان شهربازی اسفبار است چراکه وجود سازه های فلزی زنگ زده و خطرناک بدون هیچ گونه حفاظی، عدم وجود نور و امکانات کافی و …همگی به جای فراهم کردن یک محیط تفریح موجب نگرانی مردم گشته است.

با وجود این مشکلات و صدها نمونه مانند این جایی برای مطالبات کلان و مهم نمی رسد، کجا یادمان مانده که شهرداری متولی امور فرهنگی شهر است؟این برنامه های فرهنگی ای که به نام شهرداری برگزار می شود به جز طنزهای تکراری با محتواهای غیر آموزشی و حتی تفریحی سالم هیچ فرهنگ سازی نداشته و ندارد. شهرداری هیچ گاه برنا مه ای برای معرفی پتانسیل های فرهنگی و اجتماعی بهبهان در سطح استان و یا کشور نداشته است.

از شهرداری ای که در رفع نواقص اولیه مدیریتی خود مانده چطور میتوان توقع تغییرات اساسی، اصلاح نقشه شهری، ارائه راهکارهای توسعه همه جانبه و بسترسازی پیشرفت شهری داشت؟ شهرداری هیچ ابتکار و حرکتی از خود نشان نمی دهد؛ هم افزایی و ارتباط با دستگاه های دیگر، بستن تفاهم نامه های چند جانبه با ادارات مثل میراث فرهنگی، ارشاد، علوم پزشکی و …استفاده از پتانسیل های مردمی، جوانان و نخبگان، تشکیل کارگروه مشاوران زیبا سازی شهری از بین علاقمندان، دلسوزان و آنان که دغدغه شهر را دارند فراخوان بهترین طرح های عملی و ایده های خلاقانه و الگو برداری مثبت و بومی سازی آن از کلان شهرها و مدلهای مدیریت شهری آنان و علمی کار کردن شاید دردی کم کند از اینهمه. گرچه تا مدیریت و کار کردن به همین شیوه است به قول حافظ:
*درد ما را نیست درمان الغیاث*

از نهایت انجام وظایف در حوزه شهرداری و شورا سهم ما فقط این است که هر چند وقت یک بار عکس های شورانشین ها و شهردار را با وظایف ذاتی و روزانه شهرداری مثل تنظیف یا لکه گیری آسفالت ببینیم و در واقع شورانشینان به نظارت درستی بر عملکرد شهردار ندارند. نظارت به معنای واقعی با تمامی مصداق های قانونی، فارغ از شخصی نگری و مصلحت اندیش های قومی و شخصی؛ که اگر بود اینهمه آشفتگی و سردرگمی فضای مدیریت شهری را نمی گرفت. غیر از این است که اولین وظیفه قانونی شورا نظارت بر اجرای درست قوانین توسط شهردار است؟ ناکارآمدی شورای شهر با دیدن این مشکلات بیش از پیش به چشم می آید.

متاسفانه این همه فریاد و دل نگرانی از این وضعیت هیچ جوابی ندارد و معلوم نیست تا به کی این شهر و مردمش باید چوب ناکارآمدی و بی تجربگی و آزمون و خطای مدیران شهرداری و شورانشینان را بخورند.

*فریاد حافظ اینهمه آخر به هرزه نیست*
*هم قصه ای غریب و حدیثی عجیب هست*

سالهاست بهبهانی ها با وجود دلهایی که در گرو این ملک سلیمان دارند و با وجود تمام تلاش ها و آبرو خریدن های مدیریت کلان برای بهبهان و بهبهانی ناامید و خسته از این ناتوانی ها و ناکارآمدی های مدیریتی، عزم دیار دیگر کرده اند و هر روز بیش از پیش واپس گرایی و عقب رفتگی این شهر نگاه های امیدوار بیشتری را ناامید کرده تا جلای شهر کنند.

*نقش خوارزم و خیال لب جیحون می بست*
*با هزاران گله از ملک سلیمان می رفت*

نویسنده: هادی حسینی ۱۳۹۷/۱۲/۱۶

(لازم به توضیح است که یادداشت فوق مستقیما متوجه شخص خاصی نیست و نقدی بر عملکرد مجموعه شهرداری و شورای شهر طی سالیان گذشته تا کنون است)