نقش نورسیده ها و نرسیده های سیاسی در بازی با تابلوهای ورودی شهرها

تعیین دقیق مرز بین شهرها یک مسئله حائز اهمیت است که با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر منطقه می بایست بر دقت آن افزوده و توسط وزارت کشور مورد بررسی دقیق و تعیین گردد.

چالش تابلوی ورودی دزفول موضوعی است که از حساسیت آن برای پیشبرد امور سیاسی بخصوص برای چاشنی انتخابات مجلس آینده مورد بهره برداری قرار گرفته و در حادثه اخیر آحاد مردم شریف دزفول و اندیمشک از ایجاد حواشی تصنعی حول این موضوع بسیار متاثراند.

فرماندار شهر دزفول بیان داشته این تابلو بدون هماهنگی با شورای تامین شهرستان توسط شهرداری نصب شده است، در این زمینه چند تحلیل وجود دارد:
۱-تابلویی که سال ها پیش نصب شده و با طوفان سقوط کرده حساسیت برای احیاء و نصب مجدد آن توسط چه کسانی ایجاد می شود؟
۲-شهدای عزیز مدافع حرم هیچ مرزی را برای دفاع از حرم آل الله نشناخته و نمی شناسند. اندیشه هایی که این راهکار را جهت کمک به رفع این مشکل ارائه دادند چه توجیهی داشته اند؟ و از سویی هتاکان به تمثال مبارک مدافعان حرم آل الله صرفا نقش هیزم را داشته اند در آتشی که سیاسیون کم اندیشه بپا کرده اند.
موضوع بسیار ساده شهری و اجتماعی را تبدیل به چالشی سیاسی و امنیتی نموده و خود را مُبرا از هر خطایی فرض می نمایند.

بنظر می رسد بحث نصب و جایابی تابلوهای ورودی ابتدا باید در خود مراکز تصمیم گیری شهرستان دزفول مورد بررسی قرار گیرد و در این خصوص بین مسئولین شهر توافق آراء وجود داشته باشد، بیانیه های صادره از سوی مسئولان دزفول حاکی از عدم هماهنگی و عدم توافق آراء است و اینجاست که اختلافات درون شهری به شهر همجوار رسیده و نتیجه این شده که پیش روی همگان است. نمونه کوچک این عدم توافق آراء در  بحث تابلوی ورودی از شهر سیاه منصور نیز حکایت از قصه ناتمام سیاسی در خود شهر دزفول دارد.

چه کسانی “تابلو بازی”  به راه انداخته و ذهن مردم را درگیر یک موضوعی که مربوط به مسئولان و مدیران شهری است می کنند؟ نورسیده ها و نرسیده های سیاسی از کاشت و برداشت تابلوهای خوش آمد گویی چه اهدافی را دنبال می کنند؟

بسیاری از مردم این دو شهر سالهاست با حُسن همجواری از امکانات هر دو شهر، از پارکها و ساحل رودخانه تا بازارها و مراکز خرید و فرودگاه و راه آهن و …. بدون ذهنیت مرزبندی شده در حال بهره مندی اند. چه کسانی پدیده مرزبندی ها را برجسته و حساس و جزء اولویت های مردم عادی می کنند؟

چه چیزی در اندیشه، نورسیده و نرسیده های سیاسی وجود دارد که اینقدر آزارشان می دهد که مردم دو شهر انقلابی را در معرض توطئه های گوناگون قرار می دهند؟ چه چیزی باعث شده که آنقدر به  هم بی رحم باشید که نسبت به نصب یک تابلوی راهنما و خوش آمدگویی در ورودی غربی و گاهاً شرقی یک شهر واکنش نشان می دهید؟

چه کسانی این مرزهای فرضی بی رحم را اولویت زندگی مردم عادی قرار داده تا مانع مراودات صحیح شهروندان فهیم این شهرها شوند؟ چه کسانی از خط های مرزی بین شهرها در یک کشور اسلامی که شعار آن وحدت کلمه است، بدون آگاهی از فلسفه این مرزها به امنیت و آرامش مردم آسیب می زنند و خود را مدافع تمامیت شهرها و حافظ منابع این شهرها می دانند؟

این مرزها چه در درون شهرها با عنوان محله ها  و چه بین شهرها قرار نیست که تعیین بکنند که چه کسانی را باید دوست داشته باشیم و از چه کسانی باید متنفر باشیم.

قرار نیست هیچ مرزی مانع حس بشر دوستانه و احترام ما به یکدیگر باشد.
این مهم را باید بدانیم که ما انسان ها خطاهای دیگران را سریعتر و راحت تر از خطاهای خود می بینیم.
گرایش به این باور که ما کمتر از دیگران دچار خطا می شویم یک نقطه کور است.

سخن من با نورسیده ها و نرسیده های سیاسی این است؛
چرا بعد از آنکه خطای شما از طریق رسانه ها برایتان تشریح می شود، مقاومت در برابر پذیرش خطا را بیشتر می نمایید و از مردم عذرخواهی نمی کنید و خطای خود را جبران‌ نمی کنید؟

دکتر فریدون امیدی
عضو هیات علمی دانشگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *