بخش اورژانس بیمارستان گلستان جایی که کرامت انسان لگدمال می شود

خورنا – فرزاد شعبانی

دیشب پنجشنبه ۲۶ مهر ماه شب جمعه از ملاقات بیماری بر می گشتم که شب قبلش دچار حمله تنفسی شده بود و با اورژانش ۱۱۵ به بیمارستان نفت انتقال داده شده بود و از سرویس اورژانش ۱۱۵ و خدمات اورژانس بیمارستان نفت نسبتا راضی بود وجانش را نجات داده بودند . ساعت ۱۱.۵ در جاده ساحلی گلستان بود که پشت فرمان احساس کردم فشار خونم بالا و حال خوبی ندارم سرگیجه به همراه حالت تهوع و تغییراتی در سرم باعث شد به همراه همسرم راه را به سمت بیمارستان گلستان کج کنم.

به علت طراحی نا مناسب مکان پارکینگ و پارک متراکم خودروها در خیابان ورودی و عدم در نظر گرفتن ورودی برای خودروهای اورژانس ،ورودی اورژانس بسیار شلوغ و راه بندان بود خیلی طول کشید تا توانستیم به در راه پیدا کنیم

به در بخش اورژانس مراجعه کردیم غلغله بود و در که یک حفاظ با لوله های قطور استیل بود توسط نگهبان کنترل می شد
“نگهبان به همراهان بیماران میگفت : همراه لازم نیست بروید کنار در بخش رسیدگی لازم انجام می شود!”

حالم خوب نبود و چون قبلا چند سال پیش با مشکل مشابه روبرو شده بودم به این بخش مراجعه کرده بودم میدانستم ابتدا باید به پزشک عمومی مراجعه کنم که بلافاصله به درمانگاه و پزشک‌عمومی مراجعه کردم خوشبختانه پزشک‌محترم با حوصله کار خودش را انجام داد نوار قلب گرفت و با دیدن مشکل در نوار قلب ،مرا به بخش اورژانس عمومی ارجاع داد.

بخش اورژانس عمومی خیلی شلوغ و یادآور ایام جنگ بود تخت ها پر بود و در جای جای بخش ،بیماران بر روی برانکاردهای چرخدا به جای تخت خوابیده بودند برخی بیماران و حادثه دیدگان نیز ایستاده بودند من که میدانستم باید در بخش اورژانس قلب به کارم رسیدگی شود به همان بخش مراجعه کردم کسی پیشواز نمی آمد و توجهی به حضورم نداشت چند تحت خالی بود به پرستار ثبت کننده پرونده ها مشکلم را گفتم جواب داد به همان بخش اورژانس عمومی مراجعه کنید باید با تشخیص آنها به ما ارجاع شوید گفتم مشکل من قلبی است و حالم خوب نیست (توصیح اینکه در رسیدگی به چنین مشکلاتی لحظه ها و ثانیه ها و بی تحرکی بیمار بسیار حاًئز اهمیت است ) پاسخ داد آقا ما اینجا گردش کاری داریم که باید رعایت شود گفتم پس الان من‌اینجا بمیرم مهمتر است یا گردش کار شما که جواب داد شما چرا متوجه نیستید و دیگر منتظر پاسخ و اصرار من‌نماند و پشتش را کرد و رفت.

من و همسرم از سرناچاری در حالیکه حالم بدتر شده بود به بخش اورژانس عمومی مراجعه کردیم شلوغتر از قبل شده بود به پرستار مسئول حالم را توضیح دادم به میز خالی پزشک اشاره کرد گفت دکتر باید ببینتون ! پزشک متخصص اورژانس را قبل هم دیده بودم ادم خوبیست ،تعدد مراجعان امانش را بریده بود و و بی وقفه بین بیماران می گشت طبیعی بود که نه وقت کافی برای هر یک‌می گذاشت و نه فرصت تمرکز داشت دیدمش گفتم چه کار کنم گفت روی تخت بخواب و رفت! تخت خالی نبود به پرستار گفتم چه کار کنم گفت همراهت برود برانکارد چرخدار بیاورد یک‌گوشه بگذار و رویش بخواب تا دکتر بیاید دوباره نوار قلبت که در درمانگاه گرفتی تکرار شود و آزمایش خونت گرفته شود چند ساعتی معطلی دارد اگر لازم بود آنوقت به بخش اورژانس قلب (که چند تخت خالی داشت) معرفی میشوی. جلوی دکتر را گرفتم گفتم حالم خوب نیست چه کار کنم دکتر گفت یک‌گوشه بایست تا نوبتت شود!!

رفتم در راهرو همسرم را دیدم‌که یک برانکارد چرخدار ‌کثیف و پاره را کشان کشان به دنبال خود میکشد. حالم خوب نبود ولی حاضر شدم به قیمت مرگم‌از آن محیط مرگبار و فاجعه بار به سرعت خارج شوم.
همسرم نگران بود ولی جای ماندن نبود در آن شرایط امکان خطا در درمان بیشتر از درمان بود به درمانگاه آب و برق مراجعه کردم که آنجا هم غلغله بود ولی تخت اورژانس خالی بود و با کمی رسیدگی وکمی تثبیت وضعیتم و با پذیرش هر ریسکی به خانه برگشتم.
اورژانس بیمارستان گلستان سال هاست فاجعه ای از نمونه بارز بی سرسامانی این شهر در بخش درمان است هربار که به آنجا مراجعه می کنم مرا به مهاجرات ترغیب می کند.

در این بخش بیمارستان گلستان کاغد بازی و ثبت پرونده ها بیشتر از جان مراجعان اهمیت دارد پرستارها به جای اینکه بالای سر بیماران باشند پشت پیشخوان ثبت پرونده ها هستند تا نکند که در اثر هر حادثه ای برای بیماران اشکالی به کار آنها وارد آید که مستندا قابل دفاع نباشد بنابرین جمع اوری مستندات دفاع از عملکرد خود را برای زمان شکایت بیماران یا ولی آنها را الویت کاری خود میدانند نه رسیدگی به بیماران.

چهره کادر درمانی بیمارستان در هم و آماده پرخاش است و نگهبانان در حال درگیری و توپ وتشر.
تعدد مراجعان و حوادث کادر درمانی را به اوضواع وواحوال بیماران بیخیال کرده و فرآیندهای رسیدگی به احوال بیماران رعایت نمیشود.
بخش اورژانس بیمارستان گلستان نمونه بارز از بین رفتن کرامت انسان ها است چه برای کادر درمانی و چه برای بیماران
آقای رییس علوم پزشکی خوزستان فکری به حال اورژانس بیمارستان های دولتی بکنید
ما انسانیم.

حمیدرضا خدابخشی

پاسخ به حسن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • محفوظ سلام و خداقوت .مطلب مربوطز به بیمارستان گلستان و اورژانس اون رو خوندم .الحق و الانصاف همه چیز عین حقیقته و بی کم و کاست.تجربه اش را همه ما خوزستانی ها و اهوازی ها کم و بیش داشته ایم .برادرم بخاطر خونریزی مغزی اونجا بود و همین پروسه مضخرف و حال بهم زن را به گون های پیش بردن که با دعوا و درگیری و مراجعه حراست بیمارستان به اونجا کار ما ردیف شد .مشتی آدم به درد نخور و پر مدعا جمع شدن اونجا .خدا همه شونو لعنت کنه و به روز بیماران ایشاله گرفتارشون کنه .میدونم این مطلبو نمیزارید سایت تون اما بدونید که فقط خودتون رو گول میزنید و بس.رسانه های آزاد که نباشه و توی این کشور انحصار و دروغ و ریا خریدار داشته باشه میشه همین اوضاع .هر کسی که یه بار پاش به این بیمارستان های خراب شده نه فقط گلستان بلکه امام بلکه سپیدار و رازی و انواع و اقسام دولتی ها و حتی خصووصی ها رسیده باشه تمام این حرفها رو تائید میکنه .حالا شما بشینید به به چه چه کنید و مثل کبک سرتو نرو بکنید توی برف این میشه که مردم میخوان برن و ومیرن از این شهر بی در و پیکیر و بی سرو صاحاب مونده .یا علی مدد
  • حسن اهوازیها بش میگن قصابخونه.هیچ کدوم از امکانات عمومی اهواز در حد حتی یه شهر کوچیک نیست.معلومه که سالهاست مسئولان بی عرضه و صندلی دوست این استان فقط برای حفظ پست و مقام کار میکنن و نه برای رضای خدا و مردم. البته همیشه افراد مخلص و کاربلد وجود دارن ولی متاسفانه در پست ها و مناصب مهم نیستن.