سوء مدیریت ها قصه پر غصه خوزستان

خورنا – فرزاد شعبانی

نوشتاری از دکتر فریدون امیدی عضو هیات علمی دانشگاه

برخی مدیران چه به عمد و چه به سهو با مردم صادقانه رفتار نمی کنند. برای مثال وقتی مسئولی به عمد اطلاعات غلطی در اختیار مردم قرار می دهد یا با راهبردهای غیر حرفه ای جوی دو یا چند گانه به وجود می آورد، با این هدف که مردم را به خیال خود خوشحال نماید و یا برخی که علاقه مند به جنجال اند و ارضاء ذائقه ستیزه جویانه خود را در پرخاشگری در گفتگوهای رسانه ای می یابند و در ساعت ها گفتگوهایشان اثری از راهبرد و یا راهکاری حرفه ای برای حل مشکلات نمی بینی و پیوسته یا ناکارآمدی رقبایشان را در رسانه ها به رخ یکدیگر می کشند‌ و یا خود که مسئول هستند به جای مردم مطالبه گری می کنند در واقع رفتاری غیر مسئولانه و غیر حرفه ای را به تصویر می کشند.

مشکلات زیست محیطی اعم از ریزگردها و شوری آب با هیچ سخنرانی و گفتگویی جز عمل و تلاش و برنامه ریزی های کارشناسی چندین ساله حل نخواهد شد و صحبت و تعریف و مصاحبه تنها روایت بی حاصل یک بحران است که ثمری برای مردم نخواهد داشت.
مشکلات زیست محیطی کنونی نشات گرفته از سوء مدیریت های غیر حرفه ای و ساختار سنتی سازمانهای متولی است که بنای آنها قریب به یک قرن پیش نهاده شده است که پاسخگوی نیازهای جامعه کنونی نیستند.
ساختار سنتی سلسله مراتبی و ساختار مکانیکی ناکارآمد کنونی خسارت های فراوانی را بر کشور وارد نموده است.
عدم هم زیستی سازمان ها با وجود مدیران غیر حرفه ای در مواجهه با معضلات زیست محیطی از جمله پدیده ریز گردها و بحران آب، ناکارآمدی ساختار سازمان ها و سوء مدیریت ها را نشان میدهد.
واقعیت این است که ساختار سنتی حال حاضر سازمان ها و شیوه انتصاب مدیران نیاز به تغییر و بازنگری جدی و فوری دارد تا توانایی لازم برای ممانعت از بروز حوادث گوناگون بوجود آید.
در عصر خردورزی جایی برای ناکارآمدی و عدم پاسخگویی و عدم مسئولیت پذیری پذیرفتنی نیست.
روح مطالبه گری و ذهن جستجوگر نسل حاضر به مدد رسانه های بی بدیل، ساختار سازمانی ناکارآمد و سوء مدیریت ها را به چالش جدی وا خواهد داشت.
معضلات زیست محیطی در خوزستان که سازمان های متولی به دلایل گوناگون از جمله عدم همزیستی سازمانی و سوء مدیریت ها توان رفع آن را نداشته اند، بیش از پیش لزوم اصلاح ساختارهای سازمانی و بهره مندی از توان مدیران حرفه ای و مسئولیت پذیر را ضروری نموده است.

مدیران تصادفی

مدیران تصادفی کسانی هستند که به‌ واسطه یک اتفاق یا به عبارتی یک تصادف! به پست مدیریت رسیده‌اند.

ویژگی‌ها:

۱ مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را «تهدید» می‌دانند و همواره احساس می‌کنند همه در صدد هستند جایگاه آن‌ها را تصاحب کنند.

۲ مدیران تصادفی، تصمیم‌های پراکنده‌ می‌گیرند و روند یکسانی در تصمیم‌های آن‌ها مشاهده نمی‌شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده‌ای هزینه می‌کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری برای یک واحد را فراموش می‌کنند.

۳ مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آن‌ها تخصصی در حوزه‌ی مدیریت خود ندارند، معمولاً نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج‌ شده است.

۴ مدیران تصادفی، تصمیم‌های تکانشی می‌گیرند. به‌سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می‌کنند. آن‌ها استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم‌های آن‌ها غیر قابل پیش‌بینی است.

۵ مدیران تصادفی، به نظام جاسوسی بسیار علاقه‌مند هستند. آن‌ها ترجیح می‌دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آن‌ها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق‌تر کنند تا مطمئن باشند به ازاء هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.

۶ مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» می‌دانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آن‌ها را زیر سؤال می‌برد اما وجود متعهدان بی تخصص، می‌تواند چتر حمایتی مطمئن برای آن‌ها باشد.

۷ مدیران تصادفی، تشنه‌ی عنوان، مدرک، تقدیرنامه و … هستند و هزینه‌های جدی برای خریداری این نوع اسناد پرداخت می‌کنند.

۸ مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می‌دانند و نه محل کسب و کار. به همین دلیل گاه کارمندانی را در اطرافشان می‌بینی که هرگز نمی‌توانی توانمندی خاصی در آن‌ها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آن‌ها بیابی.

۹ مدیران تصادفی از کارکنان رده پایین‌تر فاصله گرفته و خود را ایزوله می‌کنند. چون درک چندانی از وضعیت سازمان، مشکلات، دغدغه‌ها و … ندارند و عملاً زبان مشترکی بین آن‌ها و کارکنان وجود ندارد.

۱۰ مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می‌کنند. در جلسه‌های میان کارکنان، می‌توانند لغت‌های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه‌ی خود،‌ برای استفاده‌های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند…

۱۱ مدیران تصادفی، کارکنان خود را فقط در زمانی که نیازمند آن‌ها هستند، «می‌بینند». گاه کارمندی ماه‌ها در محل کار دیده نمی‌شود. برای یک جلسه یا یک پروژه صدا زده می‌شود و به محض اینکه کار مدیر با او تمام شد به فراموشی سپرده می‌شود. جالب اینجاست که بسیاری از همین مدیران، انتظار اولشان از کارکنانشان، دیده شدن است. آن‌ها بیش از اینکه نگران کیفیت کار، خروجی یک جلسه یا سود سازمان باشند، می‌خواهند دیده شوند.

نگارنده مصداق های مدیران تصادفی را به مخاطبان واگذار می نماید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *