عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی… بحثی در باب تکریم مقام معلم در ممالک محروسه ایران

فردین آذریان|خورنا_ بگذارید ماجرا را از روی پنهان سکه آغاز کنم. روابط عمومی و روزنامه نگاری، در واقع دو روی سکه انتشار/عدم انتشار اخبار هستند.
روابط عمومی بر اساس سرشت محافظه کارانه وجودی خود، سعی در پنهان کردن رویدادهای تلخ و اخبار ناخوشایند سازمانی و عملکردی دارد- و دستکم در ایران، پیوند وثیقی با تکذیب دارد!- اما روزنامه نگاری سعی در افشا و ترسیم واقعیات و همچنین، ایجاد شفافیت در جامعه دارد.

حال به نقطه عزیمت کلام می رسم و آنچه در دل دارم می نگارم. بحث تکریم معلم از نظر منزلت اجتماعی و سپس، ثبات اوضاع معیشتی، بحثی علی حده است و تقریبا در سراسر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه، بر لزوم تامین امنیت اقتصادی و روانی معلمان، اجماع فکری در میان سیاستگذاران احزاب گوناگون جهان وجود دارد.
حتی در این راستا، شاخص های بین المللی کمی و کیفی، برای پایش مداوم این ماجرا تدوین شده است؛ تا با مقایسه مداوم کشورهای مختلف در یک جام جهان بین، سنگ محکی برای آنان که راه توسعه را برگزیدند، بر روی ترازوی قضاوت افکار عمومی سنگینی کند. برای تبویب و تنویر ماجرا، مثال هایی از آنچه در بلاد ضاله! افرنگی ها می گذرد را به میان می آورم، تا طرح موضوع پایانی، با یک صورتبندی مشخص برای مخاطب، قابل سنجش باشد که به قول حضرت حافظ: تا سیه روی شود هر که در او غش باشد…

شاخصی تحت عنوان شاخص جهانی منزلت اجتماعی معلم ( Global teacher status index) از جمله شاخص هایی است که طی آن، منزلت اجتماعی معلمان در کشور های مختلف ارزیابی می شود. این شاخص توسط بنیاد وارکی جیمز انگلستان تدوین شده است. این بنیاد غیرانتفاعی بین المللی، وظیفه خود را، توسعه آموزش در میان کودکان و از بین بردن محرومیت آموزشی می داند.
بر اساس یک ارزیابی جامع بین المللی که در ۲۱ کشور مختلف انجام شد، نتایج ذیل به دست آمد: ۶۳ درصد از مردم شهروندان کشورهای مذکور، به انتقال دانش و مهارت های شغلی و اجتماعی به فرزندانشان توسط معلمان، اعتماد دارند.

در چین ۵۱ درصد مردم، فرزندان خود را تشویق می کنند که معلم شوند. در آمریکا، فرانسه و ژاپن، ۵۶ درصد از مردم معتقدند که میان وضعیت اقتصادی خود، با معیشت و امنیت روانی معلمان، ارتباط معنادار مستقیم وجود دارد. ۸۰ درصد شهروندان در فنلاند نیز معتقدند که معلمان باید بالاترین دستمزد را در میان مشاغل مختلف داشته باشند.
نقل جالبی وجود دارد که فرض وقوع آن بر نگارنده، محرز و یا مردود نیست اما ذکر آن خالی از لطف نمی باشد. نقل است که در جلسه استماعی در رایشتاگ (مجلس عوام آلمان) نمایندگان سازمان های نظام پزشکی و جامعه مهندسی، صدراعظم آلمان را باد انتقاد گرفتند که چرا دستمزد معلمان را بسیار بالتر از سقف دستمزد مهندسان و پزشکان تعیین کرده و در پاسخ از مرکل شنیده اند که: چگونه انتظار دارید که کسی که شمار را آموزش داده، دستمزدی برابر با شما داشته باشد؟

حال در کشور ما به طور اعم و در استان ما به طور اخص، آیا گزارشی از سطح کمی و کیفی منزلت اجتماعی معلمان قابل عرضه است؟ به عنوان یک معلم، پاسخ این سوال را از پیش می دانم! نظام آموزشی کالایی شده ما، بر خلاف قانون اساسی، حتی معلمان را نیز به چشم منبع درآمدی می بیند.

معلمان خوزستانی آکرودیته (غیر مقیم) فراوانی در اهواز هستند و آموزش و پرورش اهواز در مناطق و نواحی مختلف خود، دارای خوابگاه های نسبتا مجهزی است که البته از روز گذشته، مامور و معذور شده اند که دیگر به معلم ها جای خواب هم ندهند.

هرچند تا پیش از این نیز برای هر شب اقامت در این خوابگاه ها، مبلغی میان ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان نیز از معلمان اخذ می کردند. این به معنای تکریم معلمان است و یا سرزنشی پنهان است برای معلمان، که چرا معلم شدند؟ بسیاری از معلمان و همکارانی که می شناسم، برای تحصیل هزینه اقامتی خود، خارج از چارچوب ساعات کاری، به جای مطالعه کردن، به رانندگی می پردازند. از بسیاری از همکارانم که چون خود من، با جواب مامورانه و معذورانه! نگهبانان خوابگاه مواجه شدند، می شنیدم که اینجا جای ماندن نیست و به تعبیری: باید از این ورطه بیرون کشید رخت خویش…

مخاطب این کلام سرگشاده، می توانند خیرین مدرسه ساز باشند و یا مدیرانی که در خواب غفلت به سر می برند… این قلم، تا حل کامل موضوع، هر روز بخشی از این فاجعه را برای عموم به تصویر خواهد کشید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *