سیستم توصیفی،خوب یا بد!

خورنا | فرهنگی: اکنون نزدیک به یک دهه از عمر این سیستم آموزشی  در کشور می‌گذرد و هنوز مناقشات زیادی بر سر این موضوع هست که آیا این سیستم توانسته نتیجه بدهد یا خیر.

اما این سیستم بر پایه چه نظریاتی استوار هست و چه نظریه علمی از این سیستم حمایت می‌کند و به‌گونه‌ای می‌شود گفت که پشتوانه این سیستم برگرفته از چه نظریات علمی هست و آیا این نظریات درجایی از دنیا هم به کار گرفته‌شده است یا خیر؟

شاید بتوان گفت یکی ازنظریات علمی و نظریه علمی که از این سیستم حمایت می‌کند نظریه ساخت‌گرایی هست.

نظریه ساخت‌گرایی:

این اصطلاح ترجمه انگلیسی واژه construtivism، به معنای ساختن و بنا کردن است. نظریه‌ای که دیدگاه جدیدی را در زمینه آموزش توسط دانشمندانی چون جان دیویی، ژان پیاژه و آزوبل مطرح می‌کند که جایگزین مناسبی می‌تواند باشد برای سیستم‌های سنتی که به‌گونه‌ای مقبولیت خود را ازدست‌داده‌اند.

در مبحث آموزشی ساختارگرایی به این معناست که دانش انسان توسط خودش ساخته می‌شود و کسب دانش اصولاً یک جنبه فردی دارد و هر فرد به‌طور جداگانه آن را به دست می‌آورد و دانش مخصوص به خود را در ذهنش می‌سازد و به‌طورکلی این نظریه بر این باور دارد  که جوهر دانش را نمی‌توان از کسی به دیگری انتقال داد بلکه باید از طریق جستجو و اکتشاف به آن رسید.

 

نظام ارزشیابی توصیفی!

اجرای آزمایشی این طرح در مقطع ابتدایی از سال تحصیلی ۸۳-۸۲ در برخی از مدارس و با توجه به تقاضای برخی استان‌ها شروع شد و پس از اجرای آزمایشی این طرح طی پنج سال از سال تحصیلی ۸۸-۸۷ به‌صورت قطعی اجرا شد.

سیستم توصیفی و کسانی که مجری این طرح هستند بر این باورند که دوره ابتدایی دوره آموزشی نیست بلکه یک دوره تربیتی است که رفتارها، عادات و مهارت‌های اجتماعی بچه‌ها را بنیان‌گذاری می‌کند بنابراین نمی‌توان فعالیت‌های تربیتی را با شاخص‌های کمی اندازه‌گیری کرد و همچنین مقطع ابتدایی دوره‌ای حساس و پیچیده است که ابزارهای حساس خود را می‌طلبد و ارزشیابی کمی دانش‌آموزان را به حافظه محوری و گرایش با امتحانات پایانی سوق می‌دهد و به‌طورکلی می‌توان گفت یکی از سیاست‌های کلی این طرح کاهش فشارهای روحی و روانی ارزشیابی تراکمی در مراحل اولیه زندگی دانش‌آموزان است.

از سال تحصیلی ۸۸-۸۷ این طرح در کشور ما در حال اجرا هست ولی متأسفانه هنوز بحث بر روی این موضوع هست که آیا چنین سیستمی می‌تواند جواب‌گو باشد یا خیر.

اشکال کار کجاست و چرا هنوز با گذشت یک دهه از اجرای این سستم عده‌ای کماکان بر این باورند که باید به همان سیستم آموزشی گذشته برگردیم!

آیا چنین چیزی ممکن هست؟

آیا می‌شود در قرن بیست و یکم بود و نظام آموزشی داشت که مسیرش جدا از سایر نظام‌های آموزشی دیگر کشورها باشد؟

اما در یک سیستم ارزشیابی توصیفی مدرن و کارآمد چه اهدافی دنبال می‌شود.

۱-انگیزه: بدون شک برای انجام هر کاری داشتن انگیزه مهم‌ترین نقش در پیش برد انسان به‌سوی هدف را دارد و در آموزش هم ایجاد انگیزه نخستین گام برای یادگیری دانش‌آموز است وظیفه معلم برانگیختن کنجکاوی و توجه دانش‌آموز هست.

۲-اکتشاف: در یک کلاسی که از قبل در آن ایجاد انگیزه صورت بگیرد دانش‌آموز به مشاهده و بررسی موضوع درس می‌پردازد. در اینجا معلم تلاش می‌کند توجه محصل را با طرح پرسش‌های تفکر برانگیزد به‌سوی یک چارچوب دقیق و هدفمند فکری سوق دهد اما هرگز نباید پاسخ مستقیمی به پرسش‌های دانش‌آموز بدهد.

۳-توضیح و تشریح: در این مرحله از دانش‌آموزان خواسته می‌شود که مشاهده و آموخته‌هایشان را در اختیار یکدیگر قرار بدهند و برای آن توضیح منطقی پیدا کنند که این کار در قالب گروه صورت می‌گیرد.

۴-گسترش: پس از شنیدن نظرات و ایده‌ها همه گروه‌ها معلم باید افکار و استدلال‌های نادرست را مشخص کند و مفاهیم درست علمی را جایگزین کند.

۵-ارزشیابی: هدف از این مرحله آن هست که دانش‌آموزان از میزان پیشرفت سطح علمی خودآگاه شوند؛ و برخلاف روش‌های سنتی منسوخ‌شده ارزشیابی توسط معلم، این کار توسط خود دانش‌آموز صورت می‌پذیرد.

آیا می‌توان در قرن بیست و یکم میلادی ازاین‌گونه روش‌های مدرن گذشت و دوباره به گذشته بازگشت؟

قطعاً در این‌گونه کلاس‌های تدریس هست که یادگیری فعالانه صورت می‌گیرد.

قطعاً در این‌گونه کلاس‌ها اعتمادبه‌نفس دانش‌آموز افزایش پیدا می‌کند و حل مشکلات زندگی را بهتر می‌آموزند و قطعاً با این‌گونه روش‌های مدرن هست که فرد فرصت اظهار آزادانه نظرات متنوع و حتی متناقض را در اجتماع یاد می‌گیرد.

اگر از اجرای این روش نزدیک به ده سال هست که در کشور ما می‌گذرد بیش از صدسال هست که در کشورهای اروپایی و آمریکایی ازاین‌گونه روش‌های مدرن استفاده می‌شود و به‌عنوان‌مثال در کشوری مانند فرانسه به‌جز سال آخر دبیرستان در هیچ مقطعی امتحان به‌صورت رسمی برگزار نمی‌شود.

اما دلیل نارضایتی از این طرح در کشور ما فراهم نبودن بسترهای مناسب برای اجرای این طرح هست. منظور از فراهم نبودن بسترها این هست که آیا در این ده سال با توجه به سنگین بودن اجرای این طرح در مدرسه توسط معلم و چند برابر شدن زحمت یک معلم در مقطع ابتدایی با توجه به اهدافی که این سیستم دنبال می‌کند در تسهیلات معلم هم تغییراتی ایجادشده است؟

و یا این‌که ناظرانی که برای بررسی روند اجرای این طرح به مدارس می‌آیند فقط دنبال چندتکه کاغذ و یا به‌اصطلاح عامیانه کاغذبازی موجود در این سیستم هستند و یا آن‌قدر توجیه هستند که به دنبال اهداف اصلی این طرح باشند؟

و یا این‌که آیا کلاس‌های درس ما که الآن در بسیاری از مدارس سطح کشور نزدیک به ۴۰ دانش‌آموز را در خوددارند الآن مسئولین مجری این طرح توانستند با در پیش گرفتن سیاست‌های صحیح عمرانی با افزایش فضای آموزشی در مدارس این تعداد را در هر کلاس به ۱۵ یا ۲۰ نفر برسانند؟

قطعاً برای اجرای چنین سیستم مدرنی نیاز به امکانات زیادی هست و قطعاً اگر قبل از اجرای این روش به این نکات و بسیاری از نکات دیگر توجه می‌شد الآن انتقادات از این روش این‌گونه نبود.

به نظر بنده طرح بسیار خوبی تدوین‌شده است زیرا از تأکید بر انگیزه‌های درونی دانش‌آموزان در سال‌های قبل غفلت شده بود و بر انگیزه‌های بیرونی مانند نمره توجه بیش‌ازحد صورت می‌گرفت. اگرچه اصل طرح به خاطر داشتن پشتوانه ازنظریات مدرن علمی قوی مفید است، ولی شکل‌گیری بسترهای لازم برای اجرای طرح بسیار مهم است و این همان نکته‌ای است که ازنظر بسیاری از خانواده‌ها و معلمان از آن غفلت شده است.

 

فعال آموزشی: محمدرضا انصاری نیکو