یادداشت طنز :رازهایی که هر مدیر موفق و مسول ماندگاری باید بداند

عباس مدحجی

 

عرصه ی خدمت به مردم به لطف مسولین روزبروز گسترده تر و متبرک شده و خیل عظیم تشنگان خدمت به خلق را هرساعت بیشتر به این سفره …. ببخشید… عرصه جذب میکند . از این روست با مطالعه ی دقیق و جزئی فرآیندهای مدیریتی و اصول موفقیت مسولان ماندگار ، چند راز این موفقیت را در ذیل ردیف کرده ام :

وعده : وعده مهمترین اصل از اصول مدیریت است . اصولا در هر مکان و زمانی وعده بدهید . به بعدش فکر نکنید . هزار اتفاق و چالش و مسول دیگر وجود دارند که بعدها عملی نشدن وعده ها را میتوان گردنشان انداخت . با وعده دادن به مخاطبان ثابت کنید دنیا با وجود شماست که گل و بلبل میشود نه هیچکس دیگر.

تخریب رقبا : هیچگاه در تخریب ونقد رقبای اصلی و احتمالی کوتاهی نکنید . مسولیت تمام اتفاقات بد ، ناکارآمدی ها و شکست ها از اساس بر عهده ی رقباست . آنها با نفوذ در امور شما باعث تخریب برنامه هایتات میشوند . اما کور خوانده اند ، شما باز هم برنامه هایتان(باهمان برنامه ریزی قبلی) را ادامه میدهید .

گرفتن دست پیش : در عین اینکه رقبا و دشمنان را خیلی ضعیف جلوه میدهید ، مسولیت تمام ناکارآمدی تان را خیییلی زیرپوستی به آنها محول کنید . مسولیت تمام بردهایتان را شخصا به عهده بگیرید و بگویید در این برد رقبای ذلیل کوچکتراز آن بوده اند که کاری کنند و مسولیت تمام شکستهایی که گندش درمی آید را شخصا به گردن رقبا بیندازید و بگویید که همان رقبای ذلیل با بدخواهی و عناد مانع پیشرفت شما در خدمت به مردم شده اند .

روابط عمومی : هر ننه قمری دیگر اینروزها میداند که روابط عمومی و رسانه از مبانی “فقط من خوبم” جلوه دادن است . یک عکاس و یک نویسنده با دوعدد تبلت و یک اشتراک اینترنت پرسرعت میتواند شمارا در صدر ´جلوه گری` قرار دهد . در این قسمت با نثار فاتحه ای بروح اموات پاول دووروف ، راه اندازی کانال تلگرام را از واجبات بدانید . تیمتان دایما عکسهایی از حضورتان در جلسه و هم اندیشی و میزگرد و گفتگو و سمینار و سمپوزیوم و اجلاس و همایش با ژست های گوناگون منتشر کنند که مردم متوجه شوند چه رئیس با نفوذ و باسوادی دارند . تصاویری با تم خاک و برف یا غذا و لباس ساده و لباس دراین موارد اکیدا توصیه میشود .

صفات و القاب : خداروشکر که استفاده از القاب و عناوین و لغات در این مملکت کنتور ندارد . از دکتر و حاج و استاد گرفته تا مشاور و معاون و ریس. یادتان باشد شما از همان لحظه مسول شدن دکتر هستید. چه مدرک داشته باشید چه نداشته باشید . مگر دکتری به مدرک است ؟ خیر ، به تجربه و سواد است که صد البته شما دارید که مسول شدید . خب کسی که دکتر است حتما استاد هم هست . حاجی راهم که خودتان راضی نیستید ولی مردم من باب احترام میگویند و روابط عمومیتان بخاطر احترام به مردم نیز از آن استفاده میکند. در کنار اینها از واژگان فداکار و ایثارگر و خدوم و سختکوش و تلاش گر و خستگی ناپذیر و تمام هم خانوده ها مترادف ها و هم معنی هایشان هم برای چاشنی کار استفاده کنید .

دیدارهای سرزده و شبانه : همانطور که دقت دارید این روزها دیدارهای شبانه یا خارج از وقت خیلی مد شده است . راه براه شبانه و سرزده به قلمرو مدیریتتان سرکشی کنید و عکسش را منتشر کنید. که مردم بدانند شبا که آنها خوابند ، آقا مسوله بیدار است . آنها خواب خوش میبینند ، مسول دنبال شکار است . این بازدیدهای شبانه که مثلا بدون اطلاع شما عکس برداری شده تا مبادا ریا نشود و نگاهتان به جای دیگریست میتواند دل مردم را باشما صاف کند .

با دوستان مروت با دشمنان مدارا : شما اصولا هیچکس را اخراج نمیکنید . اگر کسی نیاز به ترک مجموعه داشته باشد خودش متوجه شده و آنجا را ترک خواهد کرد . فقط ممکن است شرایطی که شما برایش مهیا میکنید این روند را تسریع کند . به دوستان هم زیاد رو ندهید . بگذارید به اندازه ی مفید بودن برای منافع شما ، بهتان نزدیک شوند .

گریه و خشم : هرازچندگاهی برای دلرحمی و همزاد پنداری چند قطره اشکی ب مناسبتهای مختلف از چشمتان جاری کنید . مناسبتش مهم نیست ،تیتر و عکس مهم است .باتیتر : مدیر فلانی بخاطر فلان موضوع اشکش جاری شد . نمیدانید چه دلی از مردم میبرید . بعد از اشک ، نوبت خشم یا دعواست . ولو زرگری . انجایی که رانت شما را نداده اند ، بروید و داد و بیداد راه بیندازید . اینطوری از از چالش ، فرصت ساخته اید . هم حساب کار دست طرف می آید هم مردم مدیری را میبینند که برای رضایت خلق رگ گردنش بادکرده. بمن اعتماد کنید اینکار بدجور در جهان سوم جواب میدهد.
حلقه ی جان برکفان : در اولین فرصت برای خود حلقه ی جان برکفان تشکیل دهید . این حلقه از افراد زیر تشکیل میشود که تعدادشان به فراخور شرایط و مسولیت شما متغیر است :

الف ) بادیگارد : دو عدد گولاخ و مهیب الهیکل جهت دفع شر معاندان و دشمنانی ک چشم دیدن خادمین مردم را ندارند . البته دیده شده که از این گولاخ ها برای نمایش هیبت وشکوه هم استفاده شده است . اینان هر بنی بشری که قصد اسائه ادب به شما را داشته باشند در چشم بهم زدن کتلت خواهند کرد. اگر اهل سینما باشید هم میتوانید سکانسهای درام با این برادران گولاخ بسازید مثلا آنها جلوی کسی را ک بشما حمله کرده گرفته اند و شما سربرسید و بگویید : ولش کنید حرفش رابزند . مابرای شنیدن حرف مردم اینجاییم لبخندی ملیح به لب داشته باشید .

ب) مجیز گو : این فقره معمولا برای مسولینی استفاده میشود که از طریق انتخابات به مسولیتی نائل شوند .شخصی ست که هنگام ورود شما به اماکن مختلف از حضار میخواهد صلوات بلند ختم کنند ،گاهی منقل بدست بدور سرتان اسپند دود میکند و همیشه چندین شعر در رثا و مدح شما در حافظه دارد. به نمایندگی از مردم و حضار دایما ازشما تشکر میکند و از تایید شما در هیچ زمانی فروگذار نیست .

ج)مسول دفتر : این شخص مجموعه ی وظایف مجیز گو و بادیگارد را باهم دارد ولی بصورتی رسمی تر . قرارهایتان را هماهنگ میکند .قرارهایتان را هماهنگ میکند ، بجای شما امضا میکند و تمام علایق شما از رنگ لباس تا غذای مورد علاقه را میداند . مهمترین وظیفه این شخص ، پیچاندن ارباب رجوع ها در زمان های خاص است . بطور کاملا حرفه ای ، زیر پوستی و غیر قابل پیگیری . چنتا بهانه هم همیشه در آستین دارند از جمله : ریس جلسه دارد، سیستم قطع است ، نداشتن وقت قبلی ، ریس مهمان کشوری یا استانی دارد ، خودم پیام و کار را به ریس خواهم رساند .
اصولا ارباب رجوعها هروقت بروند باید وقت قبلی داشته باشید . حتی اگر الان وقت قبلی باشد . حتی اگر باماشین زمان به قبلا برگردند و بروند سراغ مسول دفتر که وقت بگیرند باز هم میگوید بروید قبلتر و وقت قبلی بگیرید .
در مواردی که طرف به هیچ صراطی مستقیم نمیشود و پیچانده نمیشود ، مسول دفتر از مهمان کشوری مایه میگزارد تا ارباب رجوع را کلا ترسانده و از ملاقات ناامید کند . اصولا مدیر دفتر خیلی مهمتر از اینهاست ک مردم فکر میکنند . اوست که فرق پاراف ها و تعارف ها و دستورات شما را میفهمد . فرق : اقدام شود ، اقدام لازم مبذول شود و بسرعت اقدام کنید را فقط مسول دفترتان میفهمد.

چاپلوسان : تمام قدرتمندان تاریخ دربرابر این افراد سیاست واحدی داشتند . نه انچنان نزدیک که کَندَنشان سخت باشد و نه آنچنان دور که ناامید شده و به دشمن تبدیل شوند . هرازچندگاهی یک گوشه چشمی بشان داشته باشید درعین اینکه هرگز تمام خواسته هایشان را اجابت نکنید . اجازه دهید برای رسیدن به هدفشان تا اخر دوره مسولیتتان ، چاپتان را بلوسند.

انعطاف بیش از اندازه : شما باید باهر سیاست و سیاستمدار و مسول بالادستی کنار بیایید بطوری هفتا دولت و ده تا مدیر کل و سیزده تا وزارت هم تغییر کنند روی پست شما تاثیری نگذراند . اینکه درهر شرایطی شما ، میزتان را ازدست ندهید نشانه ی هوشمندی شماست نه علاقه ی واهی به ریاست و منصب . شما اصولا معتقدید که میز فقط برای خدمت به مردم مهم است نه رانت و پارتی بازی و زدو بند و……
باید ها و نباید ها : یواشکی گلابی نخورید ، با مهمانان زن سلفی نگیرید ، شیرینی را فقط بصورت نقد دریافت کنید ، نمازتان رو طولانی کنید ، جلوی مردم زیر دستانتان را برای راه ننداختن کارشان شماتت کنید ، باطنتان را جایی ظاهر نکنید . در میان قومیتتان بشدت ناسیونالیست و در میان اقوام دیگر ، ضدنژاد پرستی باشید . همیشه سعی کنید با یک تیر چند نشان بزنید . حاشا کردن را در مواقع اظطراری بکار گیرید که تکذیب هم بهش میگویند . کی ب کی است ؟ اگر عکس هم بود به گردن فوتوشاپ بیندازید . تکذیب ، تهدید ، تطمیع مانند کلیدهای میانبر ctrl+shift+delt میتوانند در مواقع حساس ، اوضاع را به نفعتان برگردانند . دو یا چند تابعیت داشته باشید تا درصورت لزوم غیبتان بزند و سر از کشورهای دوست و برادر دربیاورید . چند شغله باشید .کار که عار نیس ، خصوصا کار آزاد که امتیاز دولتی هم داشته باشید . چون تخصص های شما بی نهایت است ، درهر قسمتی میتوانید مفید باشید. در کنار آنها تدریس در دانشگاه را برای افه اش داشته باشید .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *