ترامپ؛ حماقت مخفی شده در ثروت!

خورنا – رضا صادقیان: عیار سخنوری، دانش، سیاست‌مداری و میزان آگاهی ترامپ در مناظره‌ها بیش از گذشته روشن شده است. مردی که در سخنرانی‌های خود به شدت مواضع ضد ایرانی و جنگ‌طلبانه دارد، با ادبیاتی خاص سخن می‌گوید، بیش از آنکه به ادعاهای مطرح شده در نشریات آمریکا جواب بگوید برای آنها خط و نشان می‌کشد، لیست دارایی‌های خود و صورت‌های مالی‌اش را برخلاف رسم رایج در میان سیاست‌مداران آن کشور و شهروندان آمریکا منتشر نمی‌کند، میزان حمایت‌ها از وی در حال نزول است.
حرکت ترامپ و بسیاری دیگر از ثروتمندان-سرمایه‌دارها که سودای قدرت سیاسی در سر می‌پرورانند، همیشه موفقیت آمیز نبوده است، نمونه دیگری از شخصیت ثروتمندِ سیاست‌مدار پرحاشیه و جنجالی برلوسکونی بود، با اینکه وی صاحب مجموعه‌ای از رسانه‌های صوتی، تصویری و نوشتاری بود در نهایت موفق به اقناع مخاطبان و بخش عظیمی از شهروندان کشورش در قبال رسوایی‌های خودش نشد. فهم آنان از جهان اطرافشان براساس داد و ستد و کسب سود بیشتر است، شاید در این میان به هر موضوعی به دیده کالا بنگرند، کالایی که قیمت خاص خودش را دارد و می‌توان با بالا بردن و یا پایین آوردن مبلغ پیشنهادی کالا را خرید و به داشته‌های خود افزود. فیلم رسوایی ترامپ بازتاب نگاه اوست به انسان‌های اطرافش، به سادگی به زنی شوهر‌دار پیشنهاد رابطه جنسی می‌دهد و رفتار خود را با افتخار تمام برای دیگران تعریف می‌کند. در نگاه ترامپ هر چیزی قیمت دارد، خریدنی و فروختنی است. تا مادامی که بتواند براساس ثروت هر عملی را انجام دهد از انجام آن رفتار-عمل اجتناب نخواهد کرد.
ترامپ در حوزه کاری خویش، کسب پول و مال‌اندوزی موفق است. حداقل آنکه سرمایه‌داری است که در اوج بحرانی مالی اتحادیه اروپا و آمریکا از سال ۲۰۰۷ تا کنون توانسته به ثروت خویش بیفزاید. ورشکسته نشده، ثروت افسانه‌ای به دست آورده ولی سودای کسب قدرت او را واداشته که از آغوش دوست داشتنی ثروت به سوی قدرت سیاسی و کارزار انتخابات ریاست جمهوری خیز بردارد. ترامپ دقت نکرده، برای کسب قدرت انتخابی نمی‌توان فقط به پول دل‌خوش کرد، هر چند می‌توان بخشی از ایرادها و کاستی‌ها را با ثروت مخفی نگاه داشت، ولی در زمانی که کسب قدرت بخشی از دغدغه‌های یک فرد می‌شود داشتن ثروت به تنهایی کفایت نمی‌کند.
تفاوت‌های فکری صاحبان تجارتخانه، کاسبان، ثروتمندان با سیاست‌مداران بسیار متفاوت است. سیاست‌مدار، خصوصا کسانی که در دنیای با گردش نسبی اطلاعات و خبرهای روزمره زیست می‌کنند، به درستی قدرت رسانه‌ها و چشم تیزبین خبرنگاران را در نظر دارد. سیاست‌مدار می‌داند بخشی عظیمی از زندگی‌اش در حوزه عمومی شکل گرفته و می‌گیرد، رفتارهای خارج از هنجارهای اجتماعی انجام نمی‌دهد، در بیان خاطراتش نهایت دقت را انجام می‌دهد و صدها محدودیت دیگر را می‌پذیرد تا سمت و سوی نقدهای انجام شده به سیاست‌های دولت وی و همفکرانش ختم شود و نقدی به شخصیت وی و رفتارهای خاص او وارد نباشد!
مادامی که ترامپ در اندورن برج خود بود و به کارهای کسب و کار خویش می‌پرداخت، عده‌ای محدود وی را می‌شناختن و با افکارش آشنا بودند. فکری که درست و یا غلط شکل گرفته است، ولی روابطش و هدف نهایی‌اش کسب سود بود و عده‌ای در همین ثروت‌اندوزی به دلیل اینکه راهشان یکی بود به وی کمک می‌کردند و از قِبل این سود آنها نیز به ثروت می‌رسیدند؛ ولی در دوره‌ای که ترامپ در مقابل دوربین‌ رسانه‌های قرار می‌گیرد نشانی از این همراهی، هم‌سودی، هم‌هدفی نیست. هر کدام از شهروندان وی را به گونه‌ای خاص فهم می‌کنند، برای آنان ثروت ترامپ کشش‌دار است ولی در تصمیم نهایی عناصری دیگر نیز دخیل هستند.
سخنان ترامپ صدای تناقض‌های افکار اوست. انعکاس زندگی در خفاست، زندگی مخفی و دور از دسترس شهروندان. زندگی که پشت ساختمان‌های بزرگ مخفی شده و راهی برای دانستن بیشتر نمی‌گشاید، زندگی که در پشت فرمان ماشین‌های مدل بالا و گران‌قیمت مخفی می‌شود و مسیری برای شناخت و ارزیابی به دیگران باز نمی‌کند. از همین روست که در نظرسنجی‌هایی که بعد از برگزاری مناظره‌ انجام می‌شود با سرعتی بیشتر از روزهای گذشته اعتماد شهروندان را از دست می‌دهد. عیار او در مناظره بیشتر عیان شده است، او ناتوان‌تر از آن است که بتواند راهی برای کاستن از بحران‌های آمریکا و دیگر نقاط پرتلاطم دنیا پیشنهاد دهد. مسیر او از دل جنگ بیرون می‌‌آید، حرف و سخن‌اش همیشه همراه با خشم بوده است، جهان را همراه با جنگ بی‌امان می‌خواهد.
لحظه‌ای که ترامپ در آن ایستاده، زمان سقوط‌اش است، سقوطی که ثروت کلان وی جلودار آن نیست و همان ثروت زمینه‌های افتادن او را فراهم کرده، همزمان شدن سقوط جایگاه به همراه اخلاق. او نه تنها برنده این انتخابات نخواهد بود، بلکه قبل از هر امری در مقابل نگاه شهروندان آهسته و آرام در حال نادیده گرفته شدن است.