آزمون دشوار اصولگرایان
خورنا – ضا صادقیان: انتشار گزارش اولیه سازمان بازرسی کل کشور و اطلاعیه این سازمان درباره واگذاری املاک نجوی توسط شهرداری تهران به برخی از اشخاص خاص بمب خبری روزهای گذشته و این روزهاست. بمبی که صدایی هزار بار گوشخراشتر و مخربتر از فیشهای نجومی دارد؛ گویی بعد از گذشت چند روز همچنان صدایش به گوش شهروندان میرسد. اینجا و آنجا و خصوصا در شبکهها اجتماعی و سایتها بسیاری از مردم در پی چند و چون این نوع واگذاریها هستند.
برای شهروندان تهرانی و ساکنان دیگر شهرها شنیدن مکان خانههای واگذار شده چیزی به غیر از دیدن یک رویای دوستداشتنی نیست! نیاوران، کاشانک، آجودانیه، ولیعصر، خیابان شریعتی و… نقاط جغرافیایی بسیار خاص که تهیه یک ملک کوچک فقط برای شماری از شهروندان تمام کشور میسر است. حال همان املاک با قیمتی کمتر از بازار و تخفیفهای ویژه و اقساط بلندمدت به دست برخی مدیران شهرداری تهران و خبرنگاران حاشیهدار صدا و سیما رسیده است. خواندن خبرهای این واگذاریها همچون سم جانسوز به کام مردم فرو رفته است. نامهنگاریها و تکذیبهای کوچک و بزرگ نیز فایدهای نخواهد داشت، حداقل آنکه باید منتظر ماند و خروجی این نامهها را مشاهده کرد.
جریان اصولگرا به درستی پای انتشار اخبار مربوط به فیشهای حقوقی ایستادگی کرد، خسته نباشید و هزار بار دست مریزاد. تلاش نمود نوری به تاریکخانه وضعیت حقوقهای بیضابطه بتاباند، به عبارتی کوشش نمودند تا سرمایه اجتماعی مورد هجوم قرار گرفته شهروندان بازسازی گردد. در این میان نیز، اصلاحطلبان کمکاری نکردند. اگر قرار بود خبر و یادداشتی درباره نقد حقوقها منتشر شود آنان نیز در میدان ایستادند و سکوت اختیار نکردند. به حق نیز باید چنین میکردند. نمیتوان سنگ عدالت و حقخواهی را به سینه کوبید و در مقابل پرداختهای نابرابر و عجیب سکوت اختیار کرد. فراموش نکنیم دولت نیز همراهی لازم را نیز انجام داد، برخی از مدیران دولتی نیز در مقابل دوربین صدا و سیما و رسانهها از مردم معذرتخواهی کردند. چرا که هر کدام از جریانهای سیاسی از میزان نارضایتی شهروندان در مورد حقوقهای باورنکردنی آگاه بودند و تا حدودی از تاثیر مخرب این اخبار اطلاع داشتند.
رفتار جریان اصولگرا و خصوصا صدا و سیما درباره فیشهای حقوقی را میتوان سیاسی و به عنوان دستآویزی در جهت حمله به دولت و اصلاحطلبان دانست و یا عملکردی براساس دغدغه عدالتخواه و حقیقتمحور فهم کرد. با خواندن دوباره مقالات و خبرهای مربوط به جریان فیشهای حقوقی رسانههای وابسته به اصولگرایان، نگاه دغدغهمحور و ستاتندن حق مردم بیشتر بهچشم میخورد، ادبیاتی که دچار لکنت زبان نیست، به راحتی حرف خود را بیان میکند و مهمتر آنکه تا رسیدن به نتیجه مطلوب پیگیر ماجراست. مسئله را به تیتر نخست خبرهای صدا و سیما و روزنامهها و سایتها مبدل میکند. ولی تمام داستان حقیقتجویی و شفافیت با نشر خبر مربوط به املاک شهرداری تهران و گزارش نخست سازمان بازرسی کل کشور به کلی تغییر و یکباره فروکش میکند. گویی در لحظهای خاص میتوان چشم بر شفافسازی در مورد دوستان و همفکران خویش بست و سکوت اختیار کرد! با کنار هم قرار دادن و مقایسه واکنش جریان اصولگرا درباره فیشهای حقوقی و واگذاری املاک شهرداری شاهد همخوانی مواضع نیستیم. انتخاب رویکردهای خبر و اطلاعرسانی فرسنگها فاصله دارد. گویی در یک مورد فسادی رخ داده است که میبایست جلوی آن را گرفت و در دیگری اتفاقی رخ نداده و همهچیز آرام است. دور شدن از ادبیات شفاف، لکنت زبان گرفتن، انبوهی از خبرهای منتشر شده درباره واگذاریهای پُر ایراد املاک شهرداری را ندیدن، حمایت از فیلتر شدن سایتها، سکوت دنبالهدار و شکایت کردن از اهالی رسانه جایز نیست.
سکوت خودخواسته اصولگرایان درباره مسئله واگذاری املاک شهرداری و دیگر فسادهای کشف شده در دولت نهم و دهم توانایی آنان را برای انتخابات سالهای آینده محدودتر خواهد نمود، نمیشود با مفهوم عدالت و حق مردم آنگونه که مورد قبول ماست رفتار کرد. محکوم کردن یک مورد خاص از فساد مالی در دولت یازدهم و سکوت اختیار کردن دربرابر دیگر فسادهای مالی همفکران و همطیفیها برای هر سیاستمداری همچون چاهی عمیق عمل خواهد کرد. چاهی که توسط همین جریان حفر شده است.
آزمون اصولگرایان در بازه زمانی کوتاه از راه رسید. با سرعتی باورنکردنی از مسئله فیشهای حقوقی به املاک نجومی رسیدند، در برابر فیشها با صدایی بلند و رسا سخن گفتند و در مقابل واگذاری املاک شهرداری تهران سکوت اختیار کردند؛ تا دیر نشده بهتر است این سکوت به محکوم کردن فساد اقتصادی مبدل گردد. به اندازه کافی درباره ویژهخواریهای دولت نهم و دهم سکوت کردید. مسئله فساد مالی و اقتصادی و استفاده از رانت و ویژهخواری از سوی هر جریان و گروهی باید محکوم گردد، سازش کردن در این موارد آفت است. سخن نگفتن و آرام نشستن تا آبها از آسیاب بیفتد فقط فضا را برای کسانی که در کمین نشستهاند و در پی یافتن راههای فساد میگردند میگشاید، سکوت معنادار ما راه فساد را برای مدیران متخلف فربهتر از هر زمان میکند. زبان دشمنان و بدخواهان را تندتر میکند، سرمایه اجتماعی مردم را بر باد میدهد، ذهن و روان شهروندان را مسوم میسازد و سالها وقت و هزینه لازم است تا اعتماد شهروندان بازگرداننده شود. محکوم کردن فساد تعارف بردار نیست؛ نمیشود با نگاه دوستی و رفیقبازی مسئله را به دست فراموشی سپرد. شاید جریانهای سیاسی به دلیل رفاقت با یکدیگر در مقابل فسادهای کشف شده موفق شوند سکوت اختیار کنند و تمام داستان را فراموش نمایند؛ فقط یادمان باشد شهروندان زخمهایی که به پیکر جان و روانشان نشسته را از یاد نمیبرند.