ذهن‌های پریشان و تحلیل‌‌های بی‌مایه از کودتای ترکیه!

خورنا – رضا صادقیان: اکثر کاربران ایرانی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی متخصص تمام امور جاری شدند، زمینه بسیار دم‌دستی چنین تحلیل‌ها و تخصص‌هایی را می‌توان در مورد کودتای اخیر در ترکیه و انفجار بمب در شهر نیس فرانسه را به عنوان شاهد آورد.‌ گویا با فراگیر شدن شبکه‌های اطلاع رسانی و گروه‌های مجازی کاربران اینترنت امکاناتی فربه به دست آوردند و امر به آن‌ها مشتبه شده و گمان کردن از هر دری می‌توان سخن گفت و رویدادها را به آسانی یک دور هم‌نشینی به صرف چای و شیرینی به سادگی تحلیل نمود!

نشر سریع خبرها، گسترده شدن سایت‌های خبری و استفاده از امکاناتی مانند دریافت پیامک‌آنی در شبکه‌های خبری دلیل آگاه شدن ما از رویدادها نیست. با خواندن چند خبر و حاشیه‌نگاری و دیدن صدها عکس و فیلم راهی به فهمیدن آن رویداد نیست، ‌نمی‌توان با مرور چند شبکه خبری و دیدن تصاویر پی‌در‌پی و خواندن گزارش اقدام به تحلیل کرد. بسیاری گمان می‌کنند به دلیل اینکه سالی یک‌بار به ترکیه سفر می‌کنند موفق به شناخت کشور ترکیه و مردم آن شدن، خیلی‌ها فکر می‌کنند با دیدن چند بازی فوتبال می‌توانند بازی‌ها‌ی ورزشی را تحلیل نمایند، عده‌ای باورشان شده با دیدن و شنیدن خبرهای اقتصادی کارشناس اقتصادی شده‌اند؛ در صورتی که چنین برداشتی از خود داشتن صرفا پهلو به توهم می‌زند و گامی بیشتر برنمی‌دارد! نمی‌توان در یک زمان تحلیل‌گر ورزشی شد، به هیبت کارشناس حوادث طبیعی درآمد و هم‌زمان اقدام به تحلیل حوادث خاورمیانه نمود!‌ واقعا نمی‌توان چنین کرد، این‌گونه تحلیل‌ها نیازمند حداقل ۴۰ سال تحصیل مداوم در رشته‌های مختلف دانشگاهی است و امکان اینکه با در دست  داشتن مدرک مهندسی برق، مکانیک سیالات و دکتری صنایع شدنی نیست، نمی‌توان ادبیات خواند و به تحلیل رویدادهای سیاسی و اقتصادی نشست، همان‌قدر که نمی‌توان با خواندن علوم اجتماعی و مددکاری اجتماعی موفق به فهم حافظ و مولانا شد.

دیدن، خواندن و شنیدن خبرها، صرفا ما را از آن رویداد باخبر می‌کند. راهی به سوی آگاهی و تحلیل برای ما نمی‌گشاید. ما از رویدادی باخبر می‌شویم، متوجه‌ایم در فلان کشور سیل اتفاق افتاده است، اینکه چرا سیل رخ داده است و یا زیرساخت‌های آن کشور در جهت مقابله با سیل را بدانیم برای ما مهم نیست، فقط از وقوع سیل باخبر شدیم. با همین دست فرمان به سراغ خبرهای دیگر می‌رویم. روبروی تلویزیون نشسته‌ایم و در حال بالا و پایین کردن شبکه‌ها هستیم تا برنامه‌ای باب میل خود بیابیم، به یکباره مشاهده می‌کنیم زیر نویس تلویزیون عبارت «خبر فوری» و در پی آن کودتا در ترکیه یا مصر و یا هر کشور دیگر را نشان می‌دهد! اندکی تامل و به حرفهای مجری با دقت گوش می‌کنیم؛ شاید ۱۰ دقیقه و یا ۱۵ دقیقه، به سراغ تلفن همراه خود می‌رویم، به چند گروه مجازی با تعداد کاربران پرشمارتر وارد می‌شویم و تحلیل‌های نابی را ارایه می‌دهیم! به همین سادگی از بیننده برنامه‌های تلویزیونی به تحلیل‌گر مسائل اروپا، آلمان، فرانسه،‌کارشناس مسائل تروریستی و شرایط بحرانی کشورهای آسیایی می‌شویم!

رواج تحلیل‌های بی‌پایه و بی‌معنا و خالی از محتوا، فراگیر شدن چنین تحلیل‌هایی که براساس خواندن چند خبر کوتاه تولید شده است، نشانه‌های جدی از حضور افرادی با ذهن‌های نامتعادل، حراف و همه‌چیزدان را می‌دهد. افرادی که به این موج دامن می‌زنند و با تولیدهای بی‌معنای خویش روز به روز به بی‌معناتر شدن شبکه‌های اجتماعی دامن می‌زنند. اشخاصی که روال تحلیل را معکوس کردند. اگر تحلیل نیازمند مطالعات منسجم میدانی باشد، شمارگان رو به ازدیاد سخن‌پراکنان که سختی مطالعات گسترده را زمین نهاده و به سوی تحلیل-خبرنویسی مجدد روآورده‌اند و نشان داده‌اند می‌توان بسیار بسیار کم خواند ولی انبوه انبوه نظر داد و نوشت! جملات این افراد هر چیزی می‌تواند باشد الی تحلیل رویداد، تحلیل‌های که متکی بر ذهن‌گرایی باشد، آشفته‌حال، نامنسجم و بی‌نهایت هیجانی و با خطای بسیار زیادی همراه است.

بسیاری از تحلیل‌گران ارشد و کارشناسان معتبر سال‌های سال درباره یک کشور و یا یک موضوع خاص خون‌ دل می‌خورند تا موفق به فهم نسبی رویدادهای یک کشور شوند. برخی از کارشناسان بیش از یک‌دهه در کشور مورد نظر زندگی می‌کنند تا جامعه آن کشور را از نزدیک لمس کنند و تصویر مطالعاتی خویش را با زندگی مردم همان دیار پیوند دهند. تاریخ آن کشور را مطالعه می‌کنند، سیستم اقتصادی کشور مربوطه را به درستی می‌شناسند، ساختارها و نهادهای کشور مورد نظر را طی خواندن‌های پرشمار می‌شناسند تا بتوانند به ارایه تصویری منسجم و دقیق از رویدادهای جدید نایل آیند. در واقع برای چنین کارشناسانی رویدادهای امروز ریشه در گذشته دارد، گذشته اقتصادی، تاریخی و سیاسی یک کشور و به خودی خود حادثه‌ای شکل نگرفته مگر اینکه آبشخوری در گذشته داشته باشد. با این وجود، در میان همین تحلیل‌های کارشناسی شده که بر مبنای مطالعات منسجم بیان شده می‌توان براساس خوانشی متفاوت از همان رویداد نقدهایی به تحلیل عرضه شده داشت.

ترکیه برای اکثر کابران ایرانی و بیکاران شبکه‌های اجتماعی به فتح‌الله گولن، احمد داوود اوغلو و اردوغان ختم می‌شود(باز جای شکرش باقیست که به ابراهیم تاتلیس، ابرو و تارکان ختم نمی‌شود!)، چرا که نه نهادهای کشور مورد نظر را می‌شناسند و نه کاری به جریان‌های دیگر دارند! همین که بتوانند یک پاراگراف توهم‌نویسی و خبرنویسی مجدد را انجام دهند کفایت می‌کند. امان از جهل.

هجوم انبوه تحلیل‌های بی‌مایه و دم‌دستی درباره ترکیه و یا کشوری دیگر و سخن گفتن از خواسته‌های شخصی و نقل خاطرات خانوادگی در قالب تحلیل چیزی جزء شیادی و شارلاتانیزم نیست. بالا بردن پرچم بی‌دانشی و بی‌مایگی است. تحلیل نیست، حرافی‌های تاکسی نشینی و دورهمی‌های تفریحی است. افرادی که هنوز الفبای کودتا و یا تحرکات نظامی و جریان‌های فعال در کشور ترکیه نمی‌شناسند و شناخت آنها از ترکیه صرفا براساس سفر تفریحی بیان شده، تحلیل‌هایشان نیز تفریحی و تفرجی است.

برای فهم بهتر رویدادهای ترکیه می‌بایست صبر کرد، اطلاعات و خبرهای منتشر شده آنقدر ناچیز است که بسیاری از شبکه‌های خبری موفق به تحلیل نشدند. به بیانی دیگر، تحلیل‌گران راضی نمی‌شوند اعتبار خویش را به سادگی در معرض نمایش قرار دهند و سخنان مبتنی بر هیجان بگویند، تامل می‌کنند تا خبرهای بیشتری منتشر شود و بعد اقدام به تحلیل نمایند. البته در این میان شماری از کاربران ایرانی به همت خوی همه‌چیزدانی و خبرخوانی‌های پرشمار تا این لحظه بیش از ۵۰۰ جلد کتاب درباره کودتای ترکیه نوشته‌اند!