اوضاع نابسامان آرامستان خرمشهر

خورنا –  در همه جای دنیا گورستان ها غم انگیزترین و در عین حال خاطره انگیز ترین  جای هر شهر و دیاری ست.محل دلتنگی و یادآوری خاطرات عزیزان سفر کرده به دیار باقی. منزل ابدی و نهایی هر انسانی.برهمین اساس آدمیان برای رفعِ هرچندکمِ این تألمِ خاطرِ بازماندگان و زیبا جلوه دادنِ منزل آخرت تصمیم گرفتند گورستان ها را به آرام بخش ترین و زیبا و حزن انگیزن ترین روش طراحی و آذین بندی کنند.محلی که قرار است با آرامش خاطر و راحتیِ خیال ،عزیزمان را به آن سپرده و تنها به خانه برگردیم.اما در شهر ما گویا اینطور نیست.هر شروندی که روزی گذرش به آرامستان { جُرُف} خرمشهر خورده باشد شاید تنها چیزی که عایدش نشود آرامش خاطر است.با یک مقایسه ی کوتاه و گذرا بین قبرستانهای دیگر شهرها حتی همین بهشت آباد اهوازِ خودمان، پی به تفاوتهای عمیقی میبریم که جز تأسف حس دیگری را درما زنده نمیکند.گورهای نامنظم، سنگ های رنگارنگ، ترافیک خسته کننده، عدم لوله کشی و آبرسانی مناسب به نقاط مختلف آرامستان، دریغ از هرگونه فضای سبز،حضورِ چشم گیر متکدیان و بعضا متکدی نماها، حضور دستفروشان انواع و اقسام محصولات خوراکی و غیر خوراکی که ورودی آرامستان را بیشتر به بازار مکاره شبیه کرده تا گورستان، نبودِ محل پارک مناسب برای خودرو ها ،عدم حضور حتی یک مامور راهنمایی رانندگی در ساعات ترافیک و شلوغی یا نیروی انتظامی جهت نظم دهی و برقراری امنیت، نبود ایستگاه تاکسی یا اتوبوس ، جاده ی باریک و نبود خروجی مجزا شاید تنها بخشی از معضلات گریبان گیر آرامستان خرمشهر باشد.در کلِ آرامستان حتی یک سایبان جهت انتظار شهروندان و فرار از آفتان داغ نیمروزی تعبیه نشده.با این اوصاف حتماً میتوانید حدس بزنید وضع سرویس بهداشتی چگونه خواهد بود،نیازی به ذکر جزییات نیست.از حدود دوسال قبل، منطقه آزاد اروند و شهرداری خرمشهر انگار یادشان آمده که گورستان هم جزیی از فضای شهری است و نیاز به نگهداری ومرمت و تخصیص بودجه دارد.سرویسهایی با مشارکت شرکت اتوبوسرانی برای حمل و نقل مسافران درنظر گرفته شده که انقدر دیر و نامنظم حرکت میکنند که عطای آن را به لقایش میبخشید.حال خود تصور کنید گاهی که تعداد مسافران بیش از اندازه زیاد میشود چه اوضاعی پیش می آید. پروژه های جدول گزاری و زیباسازی هم آنقدر  کُند و آهسته پیش میرود  که مردم پیش از آنکه منتظر تغییرات خاصی در نمای گورستان باشند ترجیح داده اند خود را با این شرایط وفق دهند.شرایط خاکی در تابستان و گِل و شُل در زمستان.البته زحماتی هم کشیده شده که شاید نادیده گرفتن آنها بی انصافی باشد.در پایان یادمان باشد  هر روزی که این پروژه زودتر تمام شود و آرامش ورضایت خلق زودتر حاصل شود ،قطعا رضایت خالق حاصل شده.اگر مسؤلین این پروژه و پروژه های مشابه ، خودرا وکیل مردم میدانند نباید فراموش کنند هرعزت و آبرویی  دارند از مردم است ، پس آن را پاس بدارند.

 عباس مدحجی