بازی زندگی!

خورنا – من و همسرم تصمیم گرفتیم یک بازی جذاب انجام بدیم.بازی از این قرار بود که در مرحله ی اول توافق کردیم عمدا کاری که ممکنه هرکدممون خیلی ناراحت بشیم انجام بدیم تا ببینیم تو عصبانیت و ناراحتی نسبت به همدیگه چه واکنشی نشون میدیم. پس من برای اینکه همسرم رو خیلی ناراحت کنم تمام سلفی های یهویی اش که تقریبا هرجایی جز موقع سریال فاطما گل (چون هر ثانیه اش خیلی مهم بود و نمیتونست نگاه نکنه)رو از موبایلش پاک کردم. همسرم هم برای تلافی شب بازی فینال لیگ قهرمانان اورپا برام شربتی اورد که توش قرص خواب اور ریخته بود تا موقع بازی خوابم ببره وخوابم هم برد.بعد از اینکارا که فهمیدیم کی چه کاری کرد انواع توهین های رکیک رو نثار همدیگه کردیم و نقص های که تو ظاهر و باطن دوتامون بود رو میزدیم تو سر خودمون از جمله: کچلی من ،تشخیص ندادن رنگ سبز فسفری از سبز لجنی توسط بنده ی حقیر،عدم فهمیدن افساید در فوتبال و دو ساعت طول کشیدن برای پارک دوبل توسط همسر محترمه(حین اینکار یه لحظه یادم اومد که قبلا به هم قول داده بودیم رو نقض هامون همدیگه رو مسخره نکنیم و هوای همدیگه رو داشته باشیم)ولی بازم ادامه دادیم و فهمیدیم وقتی همدیگه رو ناراحت کنیم چقدر هوای همدیگه رو داریم.! در مرحله دوم تصمیم گرفتیم رو هرچیزی به صورت جدی مخالف همدیگه باشیم تا ببینیم چطور همدیگه رو میتونیم تو این شرایط درک کنیم. فیلم اخراجی ها۲۰ رو گذاشتیم و دیدیم ،وقتی تموم شد من فراستی طور انتقاد کردم و گفتم: واقعا چرا رو این فیلم میخندیدی؟چی داشت؟اصلا فیلم در نیومده بود!
اونم جواب داد: خیلی فیلم خوبی بود،مشخصه ادم کج سلیقه ای مثل تو از فیلمی که خیلی براش زحمت کشیدن بدش میاد چون کلا جنابعالی تنبل تشریف داری و فقط بلدی از هر چیزی انتقاد کنی.
گفتم: ببخشید مگه اونجا بودی که میگی زحمت کشیدند؟
با یه حالت خشنی ابروهاشو کج کرد گفت:نه،مامانتون اونجا بوده.!
دیدیم بحث داره به کتک و درگیری میره مرحله سوم بازی رو شروع کردیم،تصمیم گرفتیم در این مرحله مثل بچه ی ادم زندگی کنیم ،الکی سریع به همدیگه توهین نکنیم و در کمال آرامش راجع به هرچیزی بحث کنیم و الان چندساله تو همین مرحله از بازی موندیم و خیلی هم شادیم و خوش میگذره و به شما هم توصیه میکنم از همون مرحله سه شروع کنید و بیخیال دو مرحله اول بشید باور کنید خیلی راحت و خوبه ..