به بهانه طرح اوقات فراغت/خانه های فرهنگ، شکوه از دست رفته

مهدی شجاعی|خورنا_ همزمان با پایان امتحانات دانش اموزان و اغاز فصل فراغت،همواره یکی از مهمترین دغدغه های خانواده ها ،بحث اوقات فراغت و استفاده از این فرصت ارزشمند می باشد.فرصتی که بی شک اگر با حساسیت ،دقت و بررسی همه جوانب توسط اولیا همراه شود میتواند اثرات ثمر بخشی در اینده فرزندان داشته باشد.
در این میان،خانه های فرهنگ، فرهنگسرا ها،آموزشگاه های هنری اصلی ترین نقش را پس از خانواده ها ایفا میکنند.
قطعا احساس نیاز و درک دلمشغولی و علایق کودکان و کشف استعداد ها نخستین گام در این مسیر محسوب میشود، پدر و مادر ها می بایست با پرهیز از علایق خود ب احساس ، درک و استعداد کودک خود احترام گذاشته و راه های نرفته و ارزو های دست نیافتنی و علایق خود را در کودکان جستجو نکنند.
درروزگار نه چندان دیر و دور که خانواده ها در سیطره تکنولوژی و اساب و وسایل آن گرفتار نیامده بود
و وقت فراغت با شبکه های اجتماعی، ایکس باکس ها، پلی استیشن ها و شبکه های ماهواره ایی ب اوقات بطالت مبدل نشده بود، همزمان با پایان فصل امتحانات خانه های فرهنگ، مجتمع های اموزشی و مراکز ورزشی از موقعیت بسیار خوب و مطلوبی برخوردار بودند ،تا جایی که ثبت نام در رشته های مختلف هنری و ورزشی در زمان محدود و مشخص و شرایط ویژه ای صورت میگرفت،
خانواده ها در ثبت نام و انتخاب بهترین مراکز از یکدیگر پیشی میگرفتند و به حضور فرزندان خود در جلسات فلان مجتمع و بهمان استاد افتخار میکردند.
حجم گسترده مراجعین جهت ثبت نام در دوره های مختلف فرهنگی و هنری چنان بود که بعضا تا پاسی از شب ادامه داشت و این یعنی تامین نیروی فرهنگی و هنری آینده، یعنی پتانسیل ارزشمندی که پس از اموزش و طی مراحل مختلف حالت بالفعل پیدا کرده و اینده یک انجمن و تشکیلات فرهنگی و هنری را تامین میکند.
خانه های فرهنگ و فرهنگسرا ها از نظر سخت افزاری و محیط های اموزشی ب علت هجوم علاقه مندان دچار مشکل می شدند و این مراکز ب صورت فشرده و پی در پی تا پاسی از شب ب فعالیت فرهنگی و هنری می پرداحتند
همواره اوقات فراغت برای دستگاه های فرهنگی فرصت ارزشمندی بود تا ضمن پرورش نیروی کارامد به تقویت ساختار تخصصی انجمن ها و کانون های تابع بپردازند.
اما این روزگار خوش و دوران طلایی مجتمع های فرهنگی و خانه فرهنگ ها در سایه ی عدم برنامه ریزی و فاصله گرفتن از روش های جذب هنرجو ب صورت مدرن و امروزی و فراموشی نقش ارزنده اوقات فراغت و همچنین استفاده از اساتید و مدیران کم تجربه در کنار رخنه تکنولوژی ب اشکال مختلف در خانواده ها ب تدریج میل ب اموزش هنر و شرکت در دوره های اموزشی در دانش اموزان و خانواده ها فروکش کرده و کلاس هایی که زمانی برای شرکت در انها میبایست از هفت خان رستم گذشت، یک ب یک تعطیل و به خاطره تبدیل شدند.
این رخداد تلخ که اثرات مخرب ان در دراز مدت نمود پیدا میکند
موجب شد ریزش ها در انجمن ها و کانون های فرهنگی و هنری بر جذب نیروی تازه نفس و متخصص سبقت گرفته و ب تدریج منجر ب تعطیلی این تشکلات مهم و اثر بخش گردد
به موازات موارد فوق ،تصمیمات خلق الساعه ، عدم دید و بینش هنری در مدیران فرهنگی ،سختگیری های سلیقه ایی که منجر ب عقیم ماندن یک رویداد فرهنگی و هنری می شد و همچنین عدم حمایت از جامعه هنری در مقابل افراط و تفریط های بیرونی دورنمای تار و اینده تاریک را مقابل دیدگان خانواده ها و علاقه مندان قرار می داد،تبلیغ ها و نسبت های ناروای که ب جامعه هنری و مراکز فرهنگی داده می شد تیر خلاصی بود بر پیکره ی فرهنگ و هنر،

پرواضح است ب موازات این موارد،زمانی که فرهنگ و هنر و رخداد های هنری از اولویت متولیان خارج گردد چگونه میتوان انتظار داشت در جامعه و میان خانواده همچنان این اولویت های از دست رفته جایگاه و محلی از اعراب داشته باشد؟؟
با گذر زمان و ب لطف و مدد هنر ستیزی بخشی از جامعه و مشکلات معیشتی و اقتصادی خانواده ها مسیر و جاده اقبال و امپراطوری مراکز طرح اوقات فراغت از فرهنگ و هنر ب مراکز اموزشی درسی خصوصا زبان خارجه و یا حتی ورزش تغیر مسیر داد.
بی شک غم نان و مشکلات اقتصادی امروزه یکی از اصلی ترین اولویت های خانواده هاست تا جایی که کلاس های اموزشی ووقت فراغت نه بر مبنای استعداد و دلمشغولی که بر اساس جیب سرپرست خانواده طبقه میشوند.
از اواخر دهه هشتاد تا کنون همه ساله از تعداد هنرجویان و کلاس های اموزش فرهنگ و هنر کاسته میشود و هیچ ارگان یا نهاد بالادستی ب فکر اینده ی هنر نیست و این مساله موجب شده خانه های فرهنگ که زمانی ب علت استقبال بی نظیر با مشکل مکان و کلاس های اموزشی مواجه باشند،امروزه با مشکل هنرجو و عدم استقبال دست و پنجه نرم میکنند.
مشکلی که هر از گاهی با یک مصوبه و قانون
وخیم تر از دیروز بدون فکر چا ره و درمان لاینحل باقی مانده است مصوبات و قوانینی که بر درد می افزایند.
اوقات فراغت امروزه ان فرصت ارزشمندی که اینده انجمن های فرهنگی و هنری را تامین میکرد نیست.
دیگر از کلاس های پی در پی نقاشی،خوشنویسی و تاتر خبری نیست و مجموعه های فرهنگی ب محیطی سرد و عاری از شور و نشاط مبدل شده اند.
عدم استقبال از کلاس های هنری، ممنوعیت اموزش برخی رشته های هنری در مراکز فرهنگی و رویگردانی خانواده ها از اموزش هنر دلایل ورشکستگی فرهنگی این مراکز محسوب میشوند
قطعا اگر امروز مدیران ارشد فرهنگی فکری و راه حلی برای این معضل جستجو نکنند در اینده نزدیک شاهد تغییر کاربری مراکز فرهنگی خواهیم بود.
متاسفانه پس از ممنوعیت اموزش هنر در خانه های فرهنگ،هیچ جایگزینی برای این ممنوعیت ارائه نشد و خانه های فرهنگ با هزینه های میلیاردی افتتاح و ب حال خود رها شدند.
لازم ب ذکر است ب منظور پویایی این مراکز و احیای دوباره اقداماتی نظیر،نشست های ادبی،پخش و نقد فیلم، کارگاه های اموزشی ب صورت محدود در بعضی مراکز در حال برگزاری یست که کور سویی از امید برای بازگشت ب دوران پر شکوه هنر را در دل ها زنده نگه داشته است.
قطعا انتظار پیشرفت و موفقیت از هنر با عدم توجه ب فعالیت های خانه فرهنگ و نقش اوقات فراغت ،انتظار بیهوده و مثل انسانی یست که در تونل تاریک،بدون چراغ ب دنبال سیاه پوستی میگردد که در تونل نیست .و جالب است که فریاد میدارد یافتم یافتم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *