دونالد ترامپهای ترسناک!
خورنا – رضا صادقیان: ترامپ در کشوری با سیستم سرمایهداری رشد کرده است، ثروتمند است، موقعیت شناس است، میلیاردها ثروث کسب کرده و آنقدرها شامه اقتصادیاش قوی هست که بتواند به جای مشارکت با دیگران به تنهایی موسسه مالی-املاکی خویش را اداره کنده و نیازی به سهامداران انبوه نداشته باشد. در کسب ثروت و افزایش سود همیشه یکتاز بوده و است. میتوان گفت از آن دست شخصیتهایی هست که هر چیزی را از منظر مالی و رفاه انسانی خواسته به دست آورده، انتخاب همسرانش نمونهای از همین خواستنها است. همسرهایی که سابقه مدل بودن در بازار پوشاک را در جهان داشتند و آنقدر برای نشریات و دیگر شخصیتها جذابیت داشتهاند که قبل و بعد از ازدواج با کاندیدای حزب جمهوریخواه همچنان تصویرشان روی جلد مجلات منتشر و بازنشر شود. ترامپ هتلدار است، دهها زمین بازی گلف دارد، دستی در تیمداری دارد و … ولی سیاستمدار نیست، در واقع نمیتواند سیاستمدار باشد.
میتوان در فضای مجازی به جستجو چنین افرادی همت گمارد، لیستی بلند بالا از کسانی را سامان داد که بعد از کسب ثروث و رفع نیازهای اولیه و رفاهی در بالاترین سطح هوس به دست گرفت قدرت را کردهاند. قدرت دولتی مجذوبشان کرده و کوشش دارند با ثروت کسب شده برای مدتی قدرتمند قانونی هم ظاهر شوند. در واقع این اشخاص قدرت را گستردهتر از زمانی میخواهند که محدود به ثروتشان باشد، قدرتی که ریشههایش با حقوق و جایگاه خاص تعریف شده را نمیتوانند در قلمر ثروث خویش داشته باشند از همین رو به سوی قدرتخواهی فزونتر میروند. به سمت جایی، مکانی و جایگاهی که نمایی بس شیرین و اغلب غیرقابل تصور برای اکثر افراد دارد، ولی حاشیههای آن را درک نمیکنند. برای اشخاصی چون ترامپ میز ریاستش در چشمهایش کوچک و کوچکتر شده و حال نیاز دارد براساس همان حس کسب کنندگی در امر خواستههایش اینبار به سراغ بالاترین قدرت ایالات متحده گام بردارد. کسب قدرت برای ابرسرمایهدارها طی کردن راهی خاص و یا پیشبرد برنامه هدفمند از نگاه سیستم قدرت نیست، بلکه ریختن آبی است بر روی عطش سیریناپذیر قدرتخواهی و بزرگتر نمودن وسعت قلمرو. شعار انتخاباتی وی بازگو کننده حس و حال خواستههای شخصی را دارد و نه سخنی دیگر، او آمدن روزهایی را نوید میدهد که خود میسازد و خبری از مشارکت دیگران را در خود ندارد، گمان دارد میتواند با همان تیزنگری در بخش املاک به سراغ سیاست هم برود.
ترامپ و اشخاصی همچون او برای اداره یک شرکت بزرگ و راهاندازی کسب و کارهای پرسود بسیار کاربردی هستند، ولی در میدان سیاست ناخواسته و از روی نشناختن قدرت و بازی در زمینی که مدعیان دیگری هم دارد به شخصیتهای طنز و دلقک نزدیک میشوند. مدل موی عجیب درست میکنند. در هنگام سخنرانی بیش از هر کلمه و عبارتی از حرکتهای صورت و دستهایشان مدد میگیرند. فاجعهبارترین و پرهزینهترین سخنان را درباره مهاجران مسلمان برزبان جاری میسازند و توجهی به عواقب و یا اجرایی شدن گفتارهای خویش ندارند. موضعگیرهای چندپهلو دارند و تصور نمیکنند وقتی خواهان کسب جایگاهی خاص و به دست آوردن بالاترین قدرت کشور شوید خبرنگاران، روزنامهنگاران آزاد و حتی نشریات زرد با بزرگترین ذرهبین به سراغ زندگی شخصی، حرفها و رفتارها و جستجو در زندگی همسران و فرزندانشان میروند و نکتههای از یاد رفته و فراموش شده را مجددا بازنشر میکنند.
تفاوت دنیای کسب ثروث، ثروتمند شدن و سیاستمدار شدن در همین جاست. میتوان ثروتمند بود و اجازه ورود هیچ دوربین و خبرنگاری را به درون حریم خصوصی نداد، اما نمیتوان سیاستمدار بود و از نشر نقدها و بازخوانی گفتارها و رفتارهای سالهای قبل دوری کرد. زیست سیاستمدارها بیش از آنکه در حریم خصوصی صورت گیرد، در دنیای امروز عیان است. ثروتمندان میتوانند به زندگی خصوصی خود ادامه دهند و فقط نمایی از ویلاها و اتومبیلهای خویش را به رسانهها نشان دهند و راه دوربینهای کنجکاو را قبل از ورود به منزل مسدود کنند ولی سیاستمدارها با تمام قدرت فربهتر توانایی چنین کاری را ندارند.
ترامپها میبایست در حریم ثروت خودشان باقی بمانند. دنیای سیاست برای شخصیتهایی که در طول یک دهه چندین بار نظرات خویش را بدون ارایه کوچکترین توضیحات تغییر میدهند و راههای متفاوتی را طی مینمایند، جایی ندارد. نمیتوان سیاستمدار بود و به هزینههای فاجعهبار و گاه ضد انسانی از میان رفتن این سرمایهها و تغییر مسیرهای لحظهای دقت نداشت. دامنه تاثیرگذاری یک فرد ثروتمند با تمام توانایی مالی محدود است، ولی موضعگیریهای رئیس دولت هر کشوری میتواند در جزئیترین زوایای زندگی شهروندان موثر واقع شود. ورود دونالد ترامپها با شیوههای زیست در دنیای ثروت به غیر از زیان هیچ ارمغانی برای جهان و دنیا و قبل از آن شهروندان کشور خودش نخواهد داشت.