گفتگوی خورنا با حمید جعفری قنواتی؛

چند کلامی با هنرمند بین المللی بندر ماهشهر/ توجه فرهنگی از سوی مسولین شهرستان بندر ماهشهر احساس نمی شود

آمنه محتشمی-خورنا : آمنه محتشمی-خورنا :خبرنگار پایگاه خبری خورنا در روزهای آغاز سال نو به گفتگو با هنرمند ماهشهری موفق سینما پرداخته و ضمن معرفی این هنرمند عزیز و آثارش که خالق آثاری ارزشمند بوده به پای صحبت هایش پیرامون ضعف های امور فرهنگی شهرستان نشسته که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
*جناب آقای جعفری در ابتدا لطفا خود را معرفی و نحوه آشنایتون رو با دنیای هنر برای ما شرح دهید:IMG_6227

حمید جعفری هستم متولد بندر ماهشهر و سال ۱۳۵۰،منزل پدری ام نیز در محله قدیمی خیابان امام خمینی (ره) بوده ،بنده از دوران کودکی متآثر از برادر بزرگترم که همواره طی مسافرت های زیاد خود در گوشه و کنار ایران عکس هایی را به سوغات می آورد و تا چندر روز متوالی به گفتگو راجع به آن ها در خانواده می پرداختیم به دنیای هنر علاقه مند و رفته رفته سینما را به عنوان زمینه فعالیتم انتخاب نموده و باعث شد در این زمینه به تحصیل بپردازم،البته به سختی توانستم لیسانس خود را به دلیل مشغله های زیاد کاری در سال ۱۳۷۷ بگیرم.

*آقای جعفری فعالیت هنری شماازچه سالی آغاز شده وچه آثارارزشمندی رابه همراه داشته است؟

بنده اولین فیلمی که ساختم در سال ۷۹ بوده با نام (کی ۱)یک فیلم تجربی کوتاه ۵ دقیقه ای که حاصل همکاری دوستانه دوران دانشجویی در قالب یک پروژه پایان ترم دانشگاهی بوده،فیلم بعدی من،(روزی ،دو سه دیگر هم )یک مستند داستانی در سال ۸۰به عنوان اولین فیلم جدی ام بود که خوشبختانه موفق به دریافت جایزه ویژه هیئت داوران در جشنواره ایرانیان و جایزه بهترین فیلم و همچنین جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم همقدم پاریس بوده که در بندر ماهشهر فیلم برداری شد و برگرفته از خاطرات کودکی ام در بندر ماهشهر از داستان پیرمردی که در محله قدیمی ما در یک گاری که محل ارتزاق او بود زندگی نیز می کرد.از دیگر کارهای بنده به اختصار،ساخت مجموعه ی مستند “کیمیای عشق” در ۲۶ قسمت ۳۰ دقیقه ای برای شبکه چهارم سیما در سال ۱۳۸۱-۱۳۸۲ که یک دایره المعارفی از مکتب های هنری نوین ایران بود،ساخت “پشت خاطرات یک ۷۵ ساله ” در سال ۱۳۸۳،ساخت فیلم “در کارگه “درباره کارگاه های آموزشی مستند سازی در سال ۱۳۸۵،ساخت مجموعه مستند “راه ها” در سه قسمت برای شبکه یک سیما ۱۳۸۶،ساخت مستند”در نماهایی که ناپدید شد”به مناسبت سی امین سالگرد انقلاب ۱۳۸۷،با کسب جایزه فیلم های برگزیده جشن خانه سینما ،ساخت فیلم “من نگویم شرح آن”در سال ۱۳۸۸ که انس و الفت خاصی با این فیلم داشتم،ساخت فیلم “زگفتار دهقان “در سال ۱۳۹۱ که موفق به اخذ دیپلم افتخار در جشنواره سینما حقیقت و همچنین دعوت از طرف دانشگاه علیگر هندوستان برای نمایش و بررسی فیلم زگفتار دهقان ،ساخت فیلم برد درباره زندگی زنی در روستایی در رامهرمز که از کندن سنگ امرار معاش میکرد،و چندین فیلم کوتاه و تجربی دیگر که در همه فعالیت ها افراد زیادی در کنار من بوده و کمک فراوانی به خصوص کمک فکری نموده به ویژه آقای حمید رضا اصلانی و شادروان محمد رضا مقدسیان در تمامی مراحل لطف زیادی به بنده داشته اند.poster5

*آیا در کنار کارگردانی و تولید فیلم ،فعالیت های هنری دیگری نیز داشته اید؟

بله بنده فعالیت های دیگری نیز داشته ام از جمله شرکت در نمایشگاه عکس به مناسبت نخستین جشنواره ایرانگردی در تهران در سال ۱۳۷۷،تصویر برداری فیلم مستند “زخم”به کارگردانی امین اصلانی ۱۳۸۱،برگزاری نمایشگاه “او”مولتی مدیا (عکس ،فیلم ،تئاتر،داستان،موسیقی و نقاشی)در تالار آبی نیاوران ۱۳۸۲،برگزاری نمایشگاه عکس به مناسبت نمایشگاه بین المللی و دست آوردهای تکنولوژیکی تصویری در محل نمایشگاه بین المللی تهران ۱۳۸۲،برگزاری نمایشگاه “راه” عکس،اسلایدشو و چیدمان در گالری آبان ۱۳۸۳،پژوهش و تصویربرداری فیلم مستند صنعتی (فرودگاه بین المللی امام خمینی ره )به کارگردانی شادروان محمد رضا مقدسیان ۱۳۸۳٫

*آقای جعفری فضای فرهنگی شهرستان را چطور ارزیابی می کنید و دلیل مشکلات این عرصه رو چی می دونید ؟۱۲

متآسفانه فضای فرهنگی حاکم بر استان خوزستان و به دنبال آن شهرستان ماهشهر کاملا ضعیف بوده ،به نوعی که فعالیت های فرهنگی ، آداب و رسوم و هنر مندان بومی به دست فراموشی سپرده شده و کاملا مورد بی توجهی قرار گرفته اند و میشه گفت استان خوزستان بدترین فضای فرهنگی را در بین استان های کشور و شهرستان ماهشهر در بین شهرستان های استان خوزستان با وجود داشتن پیشینه ای ارزشمند و هنرمندان حرفه ای و موفق دارند.گرچه این مشکل از طرفی متوجه هنرمندان نیز هست و آن ها در این زمینه کوتاهی نموده و به جای پرداختن به اصل کار خود و ادامه تلاش ها و همکاری ،بسیار از مسولین متوقع بوده و طبیعتا زحماتشان به حاشیه رانده می شود در صورتی که به قول فرزاد آبادی ،(شعر محصول جمع ناکامی و واژه است )و این قابل تعمیم به همه انواع هنر بوده و همیشه درهر ناکامی یک خلاقیتی شکل می گیرد. البته این بدان معنی نیست که ناکامی تحسین شود بلکه نبایستی در ناکامی سرخورده شد و زمانی که شهر از وجود پتانسیل های بومی بهره نمیبرد این شهر است که محروم می شود و توسعه فرهنگی در آن صورت نمیگیرد و دلیل آن میشود گفت الگوبرداری غلط مسولین از الگوهای کلان شهر هاست که این فاجعه آور است ،در صورتی که الگوی هر شهر و جامعه باید شناخته شود و در راستای آن قدم برداشت.