خورنا – غلامعباس اویسی: با پایان یافتن ثبت نام کاندیداهای مجلس شورای اسلامی ایران و همزمان با بررسی صلاحیت کاندیداها ، در فضای مجازی شبکه موبایلی گروه های در راستای انتخابات ۹۴ اعم از مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ایجاد و طرفداران طیف های مختلف به مباحثه می پردازند که متاسفانه گاها این مباحثه به تخریب می انجامد اما فارغ از همه این مباحثه ها که مثل یک مسابقه ورزشی می ماند که در انتها یک طرف غمگین و طرفی دیگر خوشحال می باشد ، این مورد را نباید فراموش کرد که می بایست رقابت در عین رفاقت در جهت پیشرفت ایران صورت بگیرد .

شهروندان در منطقه خوزستان جهت انتخابات معمولا به چند دسته تقسیم می شوند :
شهروندانی که کما فی سابق گوش به فرمان بزرگ طایفه یا ایل خود می باشند.
شهروندانی که در انتخابات خود را از قید و بند طایفه ای خارج و تصمیم مستقل می گیرند.
شهروندانی که پیرو احزاب سیاسی مورد علاقه خود می باشند.
تحصیلکرده های که مستقلا بر اساس معیار های خود دست به انتخاب می زنند.
شهروندانی که تحت تاثیر فضای مجازی قرار می گیرند ( فراگیر در کل کشور)

اما انتخاب کاندیدا مورد حمایت شهروندان در دسته های مختلف معمولا براساس معیارهای ذیل انجام خواهد گرفت :
توانمندی و سابقه کاری (سابقه و رزومه کاری کاندیداها به ویژه خدماتی که برای حوزه انتخابیه انجام داده اند، شناسایی منطقه، توانمندی های مدیریتی )
حزب سیاسی کاندیداها (دیدگاه شفاف سیاسی-اجتماعی و فرهنگی کاندیداها )
زادگاه یا محل زندگی کاندیداها ( این موضوع اینقدر مهم می باشد که دیدگاه سیاسی کاندیدا ها را پوشش می دهد )
مطالبه محوری ( غالبا مطالبه محوری پایه ثابت دیگر معیار ها می باشد )

هر چند به مرور زمان این تقسیم بندی ها زیاد و زیاد تر شده اما چند نکته را نمی شود نادیده گرفت :

اول : شهروندان منطقه ما در انتخابات مجلس شورای اسلامی بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری توجه زیادی به گرایش سیاسی کاندیدا انتخابات ندارند و بیشتر توجه به سوابق مدیریتی کاندیداها و در صورتی که در ادوار گذشته نماینده مردم بوده اند به عملکردشان در دوره نمایندگی توجه می کنند کما اینکه در ادوار گذشته نمایندگانی بودند که به خاطر مسائل طایفه ای ، طیف های مختلف سیاسی برای آن تبلیغات کرده و رای داده اند .

دوم : شاید مهمترین مسئله ای که اکثر کاندیداها مجلس دهم از آن غافل شده اند شبکه های مجازی موبایلی هست که قطعا تبلیغات را از در و دیوار شهر به درون گوشی های موبایل کشانده است و این پدیده نوظهور چه بسا که تاثیر بسزای در تصمیم نهایی شهروندان دسته های ۲ و ۴ داشته باشد.

سوم : شهروندانی که تقاضای شخصی با نماینده داشته اند و نماینده به هر دلیلی به تقاضای آنها توجهی نکرده است و شهروندانی که پیرو احزاب مخالف حزب نماینده هستند و شهروندانی که از عملکرد نظارتی و زیرساختی نماینده رضایت ندارند معتقدند نماینده های سابق حوزه انتخابیه نتوانسته اند نماینده ای قوی و در شان مردم حوزه انتخابیه در مجلس و مرکز، قانونگذاری، نظارت و پیگیری حوزه انتخابیه باشند. متاسفانه اینگونه دیدگاها که بجای بررسی عملکرد همه جانبه یک نماینده به عملکرد موردی می پردازد در کلیه انتخابات گذشته آفتی برای عدم بررسی صحیح صلاحیت و توانمندی نمایندگان سابق شده است .

چهارم : بعضی از کاندیداها خود را مستقل معرفی می کنند در صورتی که این استقلال عدم شفافیت کاندیدا را می رساند تا استقلال واقعی . در این دوره و زمانه این نوع مستقل آمادن دیگر کارساز نمی باشد کما اینکه بیشتر کسانی که در جلسات رای اعتماد به وزرا یا استیضاح آنان و سایر طرح ها و لوایح رای ممتنع می دهند  احتمالا از همین طیف می باشند .

پنجم : بومی بودن یا همان زادگاه و محل زندگی کاندیداها مهمترین عاملی که اکثر شهروندان در دسته های مختلف حتی در صورت عدم توانمندی فرد ، حاضر هستند همه معیار های خود را نادیده بگیرند.

سوال مهمی که در اینجا پیش می آید این است که چرا شهروندان با سلایق مختلف حاضر هستند کلیه معیار های خود را فدای فرد بومی منطقه کنند ؟ خوزستان قطب نفت ، گاز و پتروشیمی ایران در حین ناباوری بیشترین درصد بیکاری کشور را دارد و در این بین مسجد سلیمان قطب نفت ایران و بندر ماهشهر قطب پتروشیمی ایران بیشترین آمار بیکاری نسبت به صنعت و جمعیت در کشور دارند، لذا مردم منطقه وقتی مدیران پروازی را می بینند که هیچ دلبستگی نسبت به منطقه و مردمش ندارند ، امید دارند یک نماینده بومی و البته توانا بتواند مدیریت ها را بومی کند یا با توجه به شناخت فرهنگی اجتماعی مردم منطقه این درک را به مدیران انتقال دهد که می بایست دیدی متفاوت تر از قبل نسبت به منطقه داشته باشند ولی اگر شخص کاندیدا بومی منطقه نباشد چگونه می تواند شناخت فرهنگی اجتماعی کافی نسبت به منطقه داشته باشد و افراد مستعد و توانای منطقه را شناسائی کند؟

نماینده غیربومی احتمالا متوسل به راه هایی خواهد شد که به جای شایسته سالاری کما فی سابق فامیل سالاری صورت خواهد پذیرفت ! آیا به صرف اینکه یک کاندیدا حامیانی در منطقه ای داشته باشد می تواند شناخت فرهنگی اجتماعی کافی نسبت به آن منطقه داشته باشد؟ ایا شناخت فرهنگی اجتماعی مردم یک منطقه مستلزم این نیست که شخص متعلق به همانجا باشد ؟

غلامعباس اویسی