جریان شناسی انتخابات مجلس در آبادان

خورنا – رضا صادقیان: با انتخاباتی شده فضای کشور، برخی اسامی کاندیدای احتمالی شهر آبادان را سایت‌های خبری خوزستانی منتشر کردند. اسامی که نام برخی از آنها آشناست و همیشه پای ثابت انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده‌اند. گویا به خودشان و یا دوست‌دارانشان قول داده‌اند آنقدر در میدان رقابت‌ها شرکت جویند تا روزی روزگاری نامشان از صندوق آرا بیرون آید و نماینده شهر شوند!

جریان ثابت نامزد انتخابات مجلس از دیدگاه این طیف؛ کاندیدا می‌شوند، بسیاری وقت‌ها حرف‌های غیرکارشناسی را با ساده‌ترین ادبیات بیان می‌نمایند، آسان‌تر از آن چیزی که گمان بریم سخن از اتحاد و ائتلاف با افراد غیرسیاسی را به زبان جاری می‌نمایند و گاه آنچنان در بیان گفتار خویش دچار خطای محاسباتی می‌گردند که در اواسط فعالیت‌های تبلیغاتی ردصلاحیت می‌شوند!

نمایندگان مجلس، قبل از آنکه مذاکره کنندگان قوی در دریافت سهم بیشتر در بودجه سالیان دولت در مجلس شورای اسلامی باشند، قانون‌گذارند. نکته‌ای که در بیشتر دوره‌های انتخاباتی از نگاه مردم نادیده و فراموش می‌شود و برخی گمان می‌کنند نماینده‌ شهرشان قدرت تغییرات دامنه‌دار و ساختاری را داراست! لابی‌گری و مذاکره با اعضای هیات دولت و چانه‌زنی با دولتی‌ها برای دریافت بودجه‌ای فربه‌تر و تلاش برای سفارش مدیران دولتی همسو در حوزه انتخاباتی بخش دیگری از وظایف نانوشته نمایندگان است. وظایفی که در جایی نوشته نشده است ولی هر کدام از نمایندگان مجلس بخش زیادی از وقت خویش را صرف چنین اعمالی می‌کنند تا نزدیکان خویش را بر مسند مدیریت بنشانند.

شاید به همین دلیل باشد که نام برخی از نمایندگان مجلس شهرها و شهرستان‌ها را هیچگاه از تریبون مجلس چه به عنوان مخالف و یا موافق نمی‌شنویم! گویا از منظر چنین نمایندگانی مسائل ملی در درجه دوم قرار دارد و اولین، آخرین و حیاتی‌ترین مسئله برای نماینده پرداختن به مشکلات حوزه انتخاباتی باشد، حوزه‌ای که می‌تواند برای بار دوم و چندمین در آن رای آورده و جایگاه نمایندگی مردم را حفظ نماید.

شهرهای کوچک، شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخابی با پراکندگی گسترده بیشتر از شهرهای بزرگ که گرایش‌های سیاسی و موضع‌گیری‌های رسانه‌ای نامزدها از نقش و جایگاه کلانی برخوردار است، رای آوردن و انتخاب شدن برای هر کدام از کاندیدای انتخابات سخت‌تر است. معمولا جایگاه زبان، گرایش‌های قومی، درجه وابستگی اشخاص به قوم و یا گروه خاصی در مقایسه با دیگر شخصیت‌ها، میزان ثروت شخصی از اهمیت بیشتری در مقایسه با میزان آگاهی و گرایش‌های سیاسی و حزبی برخوردار هستند. در شهرهای کوچک با گرایش‌های بیشتر محلی وکمتر ملی روبروییم.

شنوندگان و ببیندگان رویدادها بیشتر علاقه دارند حل مشکل آب، جاده، وضعیت آسفالت خیابان‌های فرعی و… را بشنوند و چندان برایشان مهم نیست حل هر کدام از چنین مشکلاتی در گرو تامین بودجه سازمان‌های مربوطه از سوی دولت است! از همین روست که در پوسترها و تراکت‌های چاپ شده نمایندگان شهرستان گاه با رفع شعارهای همچون مشکل بیکاری، کمک به آبادانی کشور، بخشیدن سهم هر شهروند به خودش، بازگرداندن جایگاه شهر آبادان و شعارهای دیگر روبرویم. علائمی که هر کدامشان می‌توانند بزرگتر و عظیم‌تر به نظر آینده ولی در عمل شهروندان شاهد تغییراتی هر چند جزئی و ساده نباشند و به عبارتی امور جاری دست نخورده باقی بماند.

بخشی از مشکلات شهر آبادان به نشناختن وضعیت پیچیده آن از سوی کاندیدای محترم مربوط می‌شوند، وضعیتی که با مسائل مختلف و جدا از همدیگر می‌باشند ولی در نگاه کلی همچون دانه‌های تسبیح به یکدیگر متصل‌اند. مهم نیست نامزد انتخابات متولد و پرورش یافته همان شهر و دیار باشد، مهم نیست سال‌های سال در یکی از کوچه‌های شهر زندگی کرده باشد و یا خیر، اساسا مسئله هویت آبادانی و یا فلان شهر را داشتن برای باز شدن گره‌های مشکلات شهری به دست فراموشی بسپاریم، مشکل شهر داشتن رگ‌های جنوبی نیست. گره اصلی کار شناختن و توان تعریف شهری است که قرار است در آنجا نامزد انتخابات شده و اقدام به کسب آرای مردم نمایند. مسئله آگاهی داشتن کاندیدای محترم از وضعیت شهر است، تک تک جزئیات را دانستن و براساس همین دانش از شهر اقدام به سخن گفتن نمودن، شرط نخست را به آگاهی کاندیدای انتخابات دادن از سوی شهروندان آبادانی-ایرانی می‌تواند تغییراتی را به همراه داشته باشد.

گفتن اینکه شهری چوان آبادان در قدیم از رونق مطلوبی بوده و حال با گرفتاری‌هایی روبروست، دارای پالایشگاه است، هشت سال جنگ و ویرانی قسمت این شهر شده و منطقه آزاد اروند و… این گفته‌ها را هر فرد عادی با کمترین دانش و آگاهی می‌داند، حتی مسافران نوروزی ناخواسته از چنین اطلاعاتی برخوردار می‌شوند! شخص مدعی کاندیدای انتخابات باید و می‌بایست بیش از این چیزهای دم دستی عموم مردم را بداند، به جای سخن گفتن از بدیهیات باید از چگونگی حل ساختار شهری بگوید که با دیگر شهر و شهرستان‌ها اندکی متفاوت است. نمایندگان شهرهای کوچک خواسته یا ناخواسته در چنین جوی به زیست سیاسی و اجتماعی ادامه می‌دهند و ناچار هستند همیشه در حل مشکلات محلی دخیل گردند، از همین رو میزان آگاهی نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی از شکل و محتوای مشکلات شهری یکی از امتیازات هر شهر و شهرستانی است.

شهر آبادان از سه بخش مجزا تقسیم شده است، پالایشگاه آبادان با تمام بخش‌های اداری، سازمانی و مناطقی که در اختیار دارد و بعضا جایگاه خاص خود را به شهروندان اعلام می‌دارد؛ منطقه آزاد اروند که هنوز جایگاه اصلی خود را نیافته و بخش فرمانداری ویژه که بالاترین و پرقدرت‌ترین سازمان دولتی است و بالاترین مرجع قانونی-سیاسی در شهر به حساب می‌آید. بخش‌هایی که هر کدام در حوزه دیگری درگیر است و با آنکه نام و نشان این قسمت‌ها بسیار متفاوت است و از نگاه یک شهروند ربطی به دیگری ندارد ولی در اساس این حلقه‌های گوناگون با همدیگر ارتباط دارند! هر کدام از کاندیدای که قرار است به گفته خودشان گره‌های فروبسته شهر را باز کنند، ابتدا باید با این سوال تو در تو روبرو و پاسخ دهند، به راستی قرار است این سه بخش مختلف را چگونه در حل گرفتاری‌های شهر هماهنگ کرد؟

از منظر نگارنده و با توجه به گزارش‌های منتشر شده جامعه‌شناسی درباره شهر؛ مشکل اصلی آبادان از پاره پاره شدن ساختار آن در دوران بعد از جنگ مربوط می‌شود. می‌توان قبل از سال ۱۳۵۹ را دوره یکه‌تازی و حکمرانی پالایشگاه و شرکت نفت در آبادان نام نهاد، دوره‌ای که دستگاه‌های دولتی از کمترین توانی برخوردارند و به غیر از تامین امنیت شهر با فعالیت چشم‌گیری از سوی نهادهای دولتی روبرو نیستیم، پالایشگاه هم سرمنشاء فعالیت‌های سیاسی است و هم دستی بر آبادانی و عملیات بازسازی و نوسازی شهری دارد.

البته از یاد نبریم تاسیس پالایشگاه اولین و آخرین دلیلی است که شهر آبادان را اولین شهر مدرن ایران نام می‌نهند، ناگفته نماند روشن ماندن و تلاش برای افروخته نگاه داشتن مشعل‌های پالایشگاه در دوران جنگ کوششی بود که از سوی کارمندان آن انجام شد تا همچنان زندن ماندن شهر و هویت شهر مشعشع باقی بماند. اما در دوران بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس و برگشت شهروندان آبادانی و انجام ناقص بازسازی شهر به یکباره با برجسته شدن و تولد سازمان‌های جدید روبرویم. سازمان‌های که با اینکه به قدرت سیاسی تکیه دارند ولی همچنان جایگاه خود را به عنوان یکی از اهرم‌های کلان تصمیم‌گیری ثبت نکردند.

بدون تردید شهری چون آبادان با دیگر مشکلاتی روبروست، افول جایگاه کشاورزی در مقایسه با دیگر شهرهای استان خوزستان، دامن زدن به مسائل قومی و زبانی، مهاجرت بخش‌هایی از روستاییان به شهر، کشیده شده شهر به بخش‌های حومه و بوجود آمدن مشکلات شهری در اطراف شهر، ناتمام ماندن پروژه‌های عمرانی که برخی از آنها بیش از ۲۰ سال زمان‌بر بوده است و دشواری‌های تکراری که هر کدام از شهروندان از آنان باخبرند.

کاندیدای آبادان ابتدا باید از راه‌حلی بگویند که این گرفتارهایی را پوشش دهد و در صدد حل آنان براید،‌ داشتن طرحی راهبردی نخستین گام است. سخنانی شفاف و بدون لکنت زبان. بدون تردید هر کدام از کاندیدای مدعی در صورت ارایه طرحی که دشوراه اصلی (سه‌پاره بودن ساختار شهری) را حل و پاسخ قابل اعتنایی به این مشکل دهد دیری نخواهد پایید که ظاهر و باطن شهر از این نابسامانی‌ها تا حدودی رها خواهد گردید.