این هشت زن/ جستاری در انتصاب هشت زن بخشدار در خوزستان

خورنا – هرچند مقتدایی به عملکرد های طوفانی معروف ومشهور است اما اقدام اخیر او در کسوت یک استاندار اصلاح طلب در انتصاب این هشت زن همچنان که روزانه هزینه های سیاسی رابرایش در اردوی مخالفان بالا می برد…

ماندانا صادقی-چه افتخاری بالاتر از این برای من،زنی از جزیره آبادان که بدانم تنها نیستم وباهشت زن دیگر زن هایی از این جهانیم.زنانی که میراث “مهرتاج رخشان”را به دوش می کشند وراه های نرفته “روشنک نوعدوست”را همواره ،هموار می کنند.

از روزی که” اتحادیه غیبی نسوان”به عنوان اولین تشکل سیاسی مستقل زنان در دوره اول مجلس شورای ملی ظهور کرد تا امروز چقدر می گذرد؟نمی دانم.من به عدد تقویم ها نگاه نمی کنم،به نام های زنان مبارز وگمنام می اندیشم.زنانی که از همان ابتدای مشروطه خواستار به رسمیت شناختن حقوق زنان وبرابری حقوق سیاسی-اجتماعی با مردان در جامعه ایران بودند.زنانی که از آزادی های شخصی ،خواب،استراحت ،وحتی امنیت پوشالی جامعه شان گذشتند تا برای آزادی ،صلح وبرابری همه ابنای بشر مبارزه کنند.

از “نوری حماده”تا “صدیقه دولت آبادی”،از……تا……مبارزه زنان برای کسب آزادی وحقوق برابر هرگز از نفس نیفتاده است ونخواهد افتاد.زیرا راهی را که آن زنان آغاز کردند ،هیچ گاه از مسیر های مسالمت جویانه وصلح طلبانه خارج نشدودر عین حال به علامت های “عبور ممنوع “و”ایست”توجه نکرد.

به عنوان فعال زنان علاقه چندانی به گسترش عمودی (یاهرمی)قدرت زنان در جامعه ندارم اما بی تفاوتی نسبت به مطالبات زنان در عرصه مناصب دولتی وسهم خواهی از بدنه دولت به نفع جریان زنان را هم نمی توانم آنقدر نادیده بگیرم که ناخواسته به بنیاد های پدر سالاری دولتی کمک کرده باشم.

این که تغییر از “بالا”می تواند چه امکاناتی برای تغییر در بدنه جامعه زنان ایجاد کند ویا اساسا باید از تغییرات “بالا دستی”حمایت کرد یا به آن اعتقاد داشت(یاحتی دل خوش بود)به نظر من ،امروز در محتوای تغییر تاثیر چندانی ندارد.

جامعه خوزستان ،ناگزیر از تغییر است.تغییر به نفع جوانان؛به نفع فروپاشی مافیای اقتصاد دولتی،به نفع صلح منطقه ای …وهمچنین تغییر به نفع زنان .

از آنجا که بخش بزرگی از پروسه اصلاح ساختاری در بدنه قدرت دولتی توسط مجریان دولت وبا فاصله بیشتری از چانه زنی جامعه مدنی اتفاق می افتد ،استقبال از این تغییرات نه تنها بدنه فعالین مستقل حوزه های مدنی را کوچک نمی کند،بلکه می تواند در آینده به عنوان بازوی کمک دهنده به جریان های مستقل ،عمل کند.

تغییرات مدیریت دولتی ،به نفع زنان در استان خوزستان ؛یکی از همین تغییرهای هدف دار استکه چنانچه در عمل به موفقیت برسد می تواند از مسیر دیگری مبدع روش های تازه تری برای اصلاحات باشدکه بی گمان این ابزار های تازه می توانند به هرچه دموکراتیزه تر کردن ساختار قدرت در استان کمک کند.

دو

از آن جایی که به عنوان تنها روز نامه نگار خوزستانی مطالبات زنان خوزستان را بعد از انتصاب عبدالحسن مقتدایی برمسند استانداری خوزستان به عرصه رسانه ها آوردم وتوجه به خواست زنان دگر اندیش ومستقل استان وتقسیم عادلانه پست های دولتی را به عنوان دومطالبه جدی از سوی زنان مستقل بدون شبکه مطرح کردم وطی یادداشت های متعدد از عدم به کار گیری زنان در عرصه های مدیریتی استان،به شدت انتقاد کردم،برخود لازم می دانم که امروز از انتصاب این هشت زن دفاع مشروع بکنم.

استاندار خوزستان برآمده از یک جامعه مدرن وچند صدایی وفعالی است به نام “آبادان”.جامعه ایی که در آخرین آمارهای قبل از جنگ تعداد دختران دبیرستانی اش ۹۹۹۲ نفر بوده است.جامعه ایی که تعداد زن های آموزگار دبستانی اش در آخرین روزهای سال ۵۷ به عدد ۷۶۵ نفر می رسدومسولیت یکی از مهمترین اداره هایش(آموزش پرورش)برعهده یک زن بوده است.

قطعا فهم وهضم این گذشته تاریخی وهمراهی باسیاست هاوهدف هاوشعارهای دولت اعتدال در اتخاذ این تصمیم چنان موثر بوده است که کارکرد این احکام ها را از حوزه یک امر انتصابی فراتر برده وبه یک مسولیت تاریخی ارتقا داده است.

هرچند مقتدایی به عملکرد های طوفانی معروف ومشهور است اما اقدام اخیر او در کسوت یک استاندار اصلاح طلب در انتصاب این هشت زن همچنان که روزانه هزینه های سیاسی رابرایش در اردوی مخالفان بالا می برد ،از سوی دیگر فشار نهادهای بیرونی را درآینده استانداری بدون مقتدایی در بیشتر زمینه ها کم خواهد کردودست نیروهای فراقانونی را ازبالای سر استانداری برخواهد داشت.

این که عده ای انتصاب این هشت زن را نمایش تبلیغاتی استاندار به دلیل ناکامی در حل مشکلات استان وعدم اولویت بندی در مسایل استان می دانند،گویا هنوز در نیافته اند که خوزستان از یک جغرافیای پهناور وگوناگون ،اقتصاد متنوع،صنایع متفاوت،اقوام …تشکیل شده است وهرگروه ووطبقه ای بر اساس نیاز سنجی های درن گروهی اش سعی در اولویت بخشی به شرایط خودش را دارد.

اگر کاهش نرخ بیکاری،تعطیلی شهرک های صنعتی ، راه اندازی دوباره پروژه های پالایشگاهی وپتروشیمی ،آب،محیط زیست،کشاورزی،امنیت،سرمایه گذار خارجی و….از جمله اولویت های خوزستان است که استاندار وتیم مشاورانش باید برای آنها برنامه ارائه دهند،چه کسی می تواندبا قاطعیت از “در اولویت نبودن مدیریت زنان خوزستان”دلایل روشن وکافی داشته باشد؟

این هشت زن قطعا نمی توانند تمام مشکلات بخشداری ها را حل کننداما مرتفع کردن احتمالی بخش های کوچکی از مشکلات استان توسط این هشت زن همچنان که مقدمه حرکتی اصلاحی وروبه جلو است آزمونی مهم برای چالش های بزرگ آینده سیاسی اجتماعی زنان خوزستان خواهد بود که دیگر به پست هایی همچون بخشداری ها اکتفا نخواهند کرد.

نگاه حداقلی به این امکان پیش آمده نه تنها دولت را در تحقق وعده هایش با ناکامی مواجه می کند بلکه زنان وجوانان تحصیل کرده را به انزوای خانه ها خواهد کشاند واستان را از پاک دستی وعقلانیت مدیران زن بیشتری بی نصیب خواهد کرد.

سه

در جامعه ایی که نسل های پی در پی مردانش سبب ساز جنگ ها وخون ریزی ها وانعقاد قراردادهای ننگین بوده اند تا امروز که در عرصه های خرد وکلان دولتی وغیر دولتی ،با زیر پا گذاشتن قانون به انواع واقسام اختلاس ها وپول شویی ها مبادرت می کنند ،وحتی حاضر به عذر خواهی وایستادن در پای محکمه های همین قانون مردمدار نیستند ،زنانش هیچ گاه از زیر بار مسولیت فرار نکردند.

تاریخ ،شکست ها وناکامی هارا به پای تجربه اندوزی مردان می نویسد اما به زنان اجازه امیرکبیر شدن ومصدق شدن نمی دهد.جامعه حتی فرصت اشتباه کردن را اززنان می گیرد.

اگر ما به عنوان زنان این دیار همواره به نقد قوانین تبعیض آمیز برعلیه زنان می پردازیم وروی خواسته های برحق مان پافشاری می کنیم در واقع از حیثیت مبارزه صدوچندساله زنان ایرانی در مقابل قدرت دفاع می کنیم.

خود باوری،امکان پردازش گفتگو،تغییر در وضعیت سالمندی مطالبات به سمت جوانی خواسته ها،وفعالیت همه جانبه در خصوص ایجاد فرصت های برابر برای زنان از وظایف جامعه زنان مستقل خوزستان است.اما استقبال همه جانبه از انتصاب این هشت زن خوزستانی برمسند های اجرایی استان نیزامروز یک انجام وظیفه است.

وظیفه کنشگران خوزستانی وفعالان مدنی امروز حمایت وعدم عقب نشینی از خواست واراده وعده ها ی دولت اعتدال است.توانمند سازی زنان نیاز به ابزار دارد واگر این ابزار گاهی در دست دولت هاست چه باک.شاید حمایت همه جانبه از این جریان بتواند به بخشی از نیازهای جنبش زنان در بیرون از بدنه دولت پاسخ بدهد.

اگر زنانی در جغرافیاهای دیگری از این مملکت می توانند فرماندار سرزمین مادری شان باشند چرا زنان خوزستانی بخشدار های این کهن بوم نباشند؟

حساسیت بیش از اندازه در رابطه با نسبت مدیریت زنان وجغرافیای خاص استان چنان از اساس بی پایه است که دیگر در هیچ ساختار مدیریتی وجاهت علمی ندارد.

امروز زنان خوزستان با شایستگی بسیار در کمیته های مرکزی احزاب مهم کشور عضو هستند وخوش در خشیده اند.آیا رواست خواهران چنین زنانی تا ابد در پست های مدیران مدارس ویا احیانا شعب بان کها محدود ومحصور بمانند؟

نسل جدید زنان فعال سیاسی اجتماعی خوزستان نشان داده اند که می توانند پیش تاز وتئوری پرداز گفتمان سیاسی –اجتماعی جدیدی در پهنه سیاست های دولتی به نفع خواست جامعه مدنی باشند وما امروز وظیفه داریم که از همین انتصاب های قطره چکانی استقبال کنیم.

انتصاب این هشت زن قطع به یقین محور اصلی تمام خواسته های زنان خوزستان نیست ونخواهد بود،اما ضرورت دفاع از آن در این برهه زمانی بسیار مهم وحیاتی است .

انتقاد از تفسیر های مسلط از وضعیت زنان ،به چالش کشیدن حوزه های فراقانونی در خصوص خواسته های زنان برعهده زنان است والبته انتقاد منصفانه از این هشت زن که انشالله برمسند وظیفه با سربلندی خواهند نشست.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *