چرا رهیاب با فعالیت‌های مدنی و زیست محیطی مخالف است؟

خورنا – هوشیاری فعالان سمن کاشت،استفاده ازاین موقعیت ممتاز بود،به نفع فرهنگ کتاب خوانی وآگاهی بخشی ازدل جریانی که اساسا بیشترین روایت های مکتوب ازواقعه اش درکتابخانه ها موجود است وخوانندگان بسیاری دارد.

ماندانا صادقی؛ فیدوس- رهیاب اولین بار وبه شکل کاملا مشخص به “نذر کتاب “حمله کرد.برنامه ایی که با استقبال مردم وحتی نهاد های دولتی هم مواجه شده بود.

اما نذر کتاب چه بود و متعلق به چه کسانی؟

سمن کاشت که از مدت ها قبل به عنوان یکی از مهمترین پایگاه های مستقل فرهنگی ،توسعه کتاب وکتابخوانی را درصدربرنامه هایش قرار داده بود،در پیش از اجرایی کردن برنامه نذر کتاب ،برنامه های متنوعی را به این منظور سامان داده بود.برنامه هایی مانند توزیع کتاب درروستاها،توزیع نوشت افزار ووسایل نقاشی،برنامه های منظم کتاب خوانی ،برنامه های هفتگی نقد کتاب،دعوت از نویسندگان ومنتقدان ومفسران کتاب،برگزاری نمایشگاه های کوچک کتاب وفعالیت های تبلیغی برای کتاب درشبکه های اجتماعی.

همه این فعالیت ها ودرکنارآن برنامه “نذر کتاب”درراستای تقویت موضوع کتاب خوانی در استان خوزستان توسط سمن کاشت انجام شد.سمن کاشت به پشتوانه فکری چند جوان خلاق ،فعال وعلاقه مند به توسعه استان(ازمسیر فرهنگ)کوشش کرد تا بادوری از حاشیه هاباربخشی از فرهنگ را به دوش بکشدوباهمین هدف وبابهره گیری از سنت وقف کتاب ،بدعت گذار حرکتی موثر شد.”نذرکتاب”برعکس وقف کتاب که پویای اش را از ایستایی اش کسب می کرد،باایجاد چرخه کتاب ودست به دست شدن کتاب ،این الگوی موفق بخشش کتاب (وقف)را به میان جامعه آورد.آن هم دریکی از بهترین واثر گذارترین موقعیت های زمانی موجود در تقویم.یعنی دهه اول محرم.

ماه محرم ازجمله ماه هایی است که همگرایی مردم به عنوان جمعیت خود جوش حول یک محور مذهبی،به بالاترین سطح از فعالیت می رسد.

هوشیاری فعالان سمن کاشت،استفاده ازاین موقعیت ممتاز بود،به نفع فرهنگ کتاب خوانی وآگاهی بخشی ازدل جریانی که اساسا بیشترین روایت های مکتوب ازواقعه اش درکتابخانه ها موجود است وخوانندگان بسیاری دارد.

خبر برپایی خیمه های “نذر کتاب”در کنار خیمه های نذر آب وچای وآش رشته درشهر ودرگروه های مجازی چنان سر وصدایی ایجاد کرد که دردیگر شهرها به عنوان یک الگو مورد استفاده واستقبال قرار گرفت .اما رهیاب به آن حمله کرد .چرا؟
دو
مجتبی گهستونی به سمت “مشاور فرماندار اهواز” انتخاب شد.شخصا تابه حال مجتبی گهستونی را ملاقات نکرده ام اما سال هاست که مهم ترین وقابل استناد ترین اخبار گردشگری ومیراث فرهنگی استان را از قلم او واز منظر او مطالعه وپی گیری می کنم.

مجتبی گهستونی شاعر وروزنامه نگار اهوازی است با قلمی که برای همه استان می نویسد.او با متمرکز کردن فعالیت هایش برروی حوزه گردشگری ومیراث فرهنگی استان خوزستان یکی از آن جوانانی است که به مدد روزنامه نگاری ورابطه مستقیم با رسانه ومردم توانسته است مسئله مغفول مانده آثار باستانی ،گردشگری ومیراث تاریخی روبه موت استان را به صدر اخبار استان وکشور ارتقا دهد.

گهستونی همراه با دیگر فعالان محیط زیست جزو اولین کسانی بود که توانست با گزارش هایی از هورالعظیم،تالاب شادگان،سد سیوند،مسایل زیست محیطی

استان را وارد رسانه های مهم وپرتیراژ کشور کند.

او به دلیل عدم وابستگی تشکیلاتی به نهاد های دولتی واز مسیر سمن تاریانا وبا کمک حداکثری از رسانه ها کاری کرد که علاقه مندان به میراث کهن خوزستان در این راه نقششان از علاقه مند بودن به فعال بودن تغییر کندوبا ایجاد حساسیت نسبت به این موضوع مسولانه ،مسولین را وادار کرد که به مسایل گرد شگری ومیراث در خطر استان توجه کنند.او باخارج کردن این موضوع از سیاسی بازی های مرسوم استان ،توپ موضوع میراث فرهنگی را در زمین همه مسولین (فارغ از هر گونه مرام وجهت گیری سیاسی)انداخت.

گهستونی در دولت احمدی نژاد همانقدر از نادیده گرفتن وبی توجهی مسولین به موضوع میراث کهن استان سخن گفت که امروز در دولت روحانی .
گهستونی با گزارش های مفصل ودلسوزانه اش از سراسر استان ،نشان داد که ارزش خوزستان پهناور ویا راه برون رفت این استان از بن بست های اقتصادی ،تنها با ایجاد کارخانه وشهرک های صنعتی وکلنگ زدن پالایشگاه وپتروشیمی ها میسر نمی شود وموضوع اکوسیستم خوزستان ومیراث باستانی وجاذبه های گردشگری اش و..آن قدر می تواند اقتصاد به این استان تزریق کند که نفت تا به حال تزریق نکرده است.

قلم گهستونی از سینماهای آبادان نوشته است.از جزیره مینو،از بهبهان وایذه.از کارون وتالاب شادگان.ازشوش وخانه های تاریخی وزیبای دزفول.از آسیاب های شوشتر وکاروانسراهای اهواز.از اندیمشک تا قلعه تل هیچ جایی نیست که گهستونی درباره آن ننوشته باشد .

اما رهیاب اورا فتنه گر ومتهم امنیتی قلمداد می کند.چرا؟

سه.

جانشینی رسانه به جای حزب ،گروه یا باند های بی شناسنامه سیاسی در اغلب جوامع معمول است.رسانه هایی که پیش از آنکه به معنای رسانه پایبند باشند ،حافط منافع وسود وزیان دستگاه های لابی ساز ولابی پرور می شوندوبااقتصادی وابسته به بیرون از بدنه رسانه مذبوحانه در صدد به تعویق انداختن خواسته های مردم از حاکمیت ها هستند.

اما این که رهیاب به عنوان یک رسانه مدعی اخلاق مداری وهویت سیاسی معلوم ،گونه فعالان مدنی وفعالیت هایشان را به سیلی تهمت ها می نوازد ،جای درنگ داردوموضوعی نیست که بشود از آن به ساده گی گذشت.

سوال ها در باره موضع گیری های اخیر رهیاب بسیار است .این که چرا رهیاب به عنوان یک رسانه ،باهدف قرار دادن گروه های فاقد قدرت دولتی ومتکی بر مشارکت مدنی ،خودش را چنان از موضوع های قابل نقد وغیر قابل چشم پوشی استان دور نگه می دارد وبه جای آن نوک پیکان حمله را به سمت نخبگان غیر وابسته می گیرد،چه اهدافی را در استان دنبال می کند؟

به راستی رهیاب از زیر سوال بردن آمار افزایش سازمان های مردم نهاد ،فعالیت های مدنی وبالا رفتن نرخ مشارکت جوانان در فعالیت های اجتماعی ،چه هراسی دارد؟از تهیه ونشر این گونه گزارش ها چه سودی می برد؟

امروز بخشی از بدنه آگاه وتحصیل کرده استان سعی دارد با تقویت نهادهای مدنی ،پایداری در امر توسعه استان خوزستان را از مسیر مشارکت مدنی ونه الزاما سیاسی پیگیری ودنبال کندواین به معنای کم رنگ شدن وپایین آمدن نرخ تاثیر گذاری نهادهای سنتی برخوردار از قدرت در سطح استان است.
واز آن جایی که گسترش مشارکت عمومی ، میزان همبستگی مردمی را در نقاط غیر سیاسی به نفع آینده اجتماعی استان افزایش خواهد داد،”رسانه های ماموریت دار”به دلیل ترس از دست دادن باقی مانده قدرت انحصاری وتک صدایی شان می کوشند به هر نحوی از انحا با نادیده گرفتن قدرت مردمی از لرزش پایگاه های سست غیر مردمی شان فرو بکاهند.

این رسانه ها به دلیل عدم برخورداری از وجاهت اجتماعی وسیاسی ووابستگی ذاتی شان به قدرت های پشت پرده در کوششی همه جانبه وفراگیر وشبکه ای حرکت های فرهنگی ومدنی نخبگان را تخطئه کرده وباوارد کردن کلیشه های انگ زنی رسانه ای می خواهند موقعیت از دست رفته خود را سامان ببخشند.
رسانه های زنجیره ای تمامیت خواه به خوبی می دانندکه برای باز ستادن قدرت از دست پایگاه های مردمی وانتقال (غیر مشروع)آن به نهادهای پدر سالار اقتصادی،سیاسی،تنها راه باقی مانده حمله بردن به فعالیت های فعالان مدنی است.
امروز نخبگان استان که در زمره قابل اتکا ترین وطلایی ترین گروه های مرجع استان هستند ،مورد هجمه رسانه ها یی همچون رهیاب قرار گرفته اند.فارغ از اینکه سمن کاشت به عنوان یکی از سمن های موفق در حوزه کتاب جایزه کشوری بگیرد یا نگیرد،یا مجتبی گهستونی به عنوان یک روزنامه نگار حوزه میراث فرهنگی مشاور فرماندار اهواز بماند یا نماند،وظیفه ما حفظ وحراست از سرمایه های اجتماعی استان است در مقابل چاقوهای تیزی که پیکر اندیشه شان را زخمی کرده است وبعید نیست که….

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *