درددل یک ماهشهری پس از چند قطره باران: مدیریت بحرانمون معرکست! +عکس
خورنا- ارسالی شهروند: قبلا هر روز صبح که از خواب پا می شدم با کلی دعا و خدا خدا کردن در خونه رو باز میکردیم که مبادا گرد و خاک باشه ، امروز بر خلاف هر روز با صدای رعد و شُر شُر بارون خوشحال دویدیم بیرون ، در خونه رو که باز کردم دیدم چه قیامتی شده! آب کل خیابون رو گرفته و کلی شل و گل هم اومده تو پیاده رو ؛ سریع گوشیمو از جیب در اوردم چندتا عکس بگیرم بفرستم واسه صدا وسیما و سایت های خبری (البته با هزار نا امیدی که میدونم صدا و سیما مشکلات هرجا رو انعکاس بده کاری به کار ماهشهر نداره) دیدم موبایلم شارژ باتری نداره و داره خاموش میشه ، سریع یه عکس انداختم و خواستم از بقیه خلیج و گل ولای جلو خونه عکس بندازم که دیدم ای داد و بیداد ! گوشیم خاموش شد.
سریع پریدم که گوشی رو بزنم به شارژ که از بقیه صحنه ها هم عکس بندازم ؛ که دیدم ای باااباااا برق نیست ، دو باره برگشتم تو خیابون گفتم شاید که یکی از بچه های کوچه رو ببینم و از دوربین تلفن همراهش استفاده کنم که چشت روز بد نبینه یه هو یه ماشین با سرعت از جلوم رد شد و ما رو مورد لطف خودش قرار داد و سر تا پام رو خیس کرد، اصلا یه آبروریزی بود جلو ملت ! شانس اوردم دم خونمون بودم ، سریع پریدم تو خونه که برم یه دوش بگیرم شیر آب رو که باز کردم ، دیدم ای داد ، ای هوار ،آب هم قطعه، مادرم رو از تو حیاط خونه صدا زدم که مامان یه تماس با اداره آب بگیر ببین کی آب میاد که مادرم هم گفت پسرم تلفن هم قطع شده.
اصلا یه وضعی بود بیا و ببین… قیامت بود ، قیامت…
خلاصه مثل فلاکت زده ها نشستم وسط حیاط و منتظر یه معجزه بودم ، با خودم گفتم خدا قربونش برم میدونه که اینجا نه سونامی میاد نه زلزله و إلا در جا باید اشهد خودمو میخوندم و بدون هیچ معطلی دعوت حق رو لبیک میگفتم.
نمیدونم مسئولهای ما چیشون از این چشم بادومی ها کمتره که اونها این همه سیل و زلزله و کوفت و بلا سرشون میاد بازم هیچیشون نمیشه و فرداش مثل یه روز عادی زندگیشون رو میکنن ، اونوقت ما پنج میلیمتر بارون میگرده تو آب و برق و تلفن و زندگیمون .واقعا مدیریت بحرانمون معرکست!
منبع: ماه خبر