نفی سیاست‌های دولت به بهانه برجام

خورنا – رضا صادقیان: مسیر طی شده کوشش‌های بی‌دریغ اصولگرایان در مجلس نهم برای رد برجام و به تصویب نرسیدن آن جدای از اختلاف‌های سیاسی و یا تفاوت دیدگاه‌ها در حل موضوع جالب توجه است. از تلاش‌های شخصی گرفته تا کمیسیون بررسی برجام و حتی تهدید زاکانی به درآوردن پیراهن در خیابان و سخن گفتن با مردم تا پلاکارد نویسی‌های رسایی و فریادهای پی‌درپی کوچک‌زاده و یا تهدید شدن صالحی و ظریف به مرگ، اشک ریختن زارعی بعد از تصویب جزییات طرح برجام و استفاده روزافزون از شبکه‌های اجتماعی برای بیان نقدها و نفی‌ها در خصوص برنامه برجام به نتیجه دلخواه نرسید و برنامه برجام در مجلس اصولگرا به تصویب رسید و روز گذشته در شورای نگهبان طرح اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام با اکثریت آراء مغایر با شرع و قانون اساسی شناخته نشد.

البته نمی‌توان منکر متن‌ها، عکس‌ها و سخنرانی‌های ارایه شده از سوی مخالفان شد، تولید متن‌هایی که بازخوانی هر کدام از آنها استدلال‌های نویسندگان را بهتر از روزهای قبل نمایان می‌کند، منطقی که بیش از آنکه در پی یافتن راه حلی باشد می‌کوشد تمام دستاوردها و هزینه‌های انجام شده را با ادبیاتی ناروشن نفی نماید. ادبیاتی که حامل پیام و راهی جدید و حتی میانه نیست، سخنانی که بر پایه نفی و طرد کلیت داستان قرار گرفته نه تنها گره‌ای نمی‌گشاید که ناخواسته و براساس همان فهم تلاش می‌کند در مقابل هر حرکتی ایستادگی نماید و به مسائلی دیگر توجه ننموده.

به چنین تلاش‌های شخصی و برنامه‌های گروهی مخالفان طرح برجام می‌بایست برنامه‌های صدا و سیما را نیز افزود، بازویی توانمند و قوی، رسانه‌ای که در میان مخاطبان فارسی‌زبان جایگاه خاص خود را دارد و بعضا می‌تواند با پخش برنامه‌هایی در مناسبت‌های مختلف از تاثیر‌گذاری مثبت و یا منفی داشته باشد. برای نمونه پخش مستندهایی در برنامه ثریا، گفتگو با مخالفان برجام و پررنگ‌تر نشان دادن گفته‌های مسولان آمریکایی درباره محتوای برجام، اتحادیه اروپا و یا سود جستن از تحلیل‌گران شبکه پرس‌تی‌وی با نگاهی کاملا یک‌سویه و خطی استفاده بردند. به بیانی دیگر تمام این تلاش‌ها از سوی رسانه ملی و با حمایت از دیدگاهی مشخص در میان طیف‌های سیاسی کشور و چشم فروبستن بر سال‌های گذشته انجام شد، دیدگاهی که هزینه‌ساز بوده است. با تورق نشریات سال‌های نه چندان دور، همان روزهایی که قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل کاغذ پاره خوانده می‌شد، میزان توانایی و راه‌حل‌های ارایه شده را می‌توان بار دیگر مرور کرد، دیدگاهی که به قول علی‌اکبر ولایتی در نهایت به بیانیه‌خوانی منجر شد و دستاوردی به همراه نداشت.

امروز؛ اصولگرایان از طرحی سخن گفتند که تمام دستاوردهای هسته‌ای کشور را نابود می‌ساخت، ضد منافع ملی بود، با اجرایی شدن آن رکورد علمی در دانشگاه‌های کشور رخ می‌دهد، دانشمندان هسته‌ای کشور را دل‌سرد می‌سازد و سبب می‌گردد کسی برای تحصیل در رشته‌ای مربوط به صنعت هسته‌ای پیش‌قدم نشود و صدها ایراد و نقد دیگر را به برنامه برجام وارد ساختند، اما همین طرح با تمام تلاش‌های نافرجام در مجلسی با اکثریت قاطع جریان اصولگرا در کلیات و جزییات طرح در کمترین زمان ممکن به تصویب رسید. جریان اصولگرا می‌تواند این پرسش را مطرح نماید؛ تمام آن مخالفت‌ها براساس کدام دیدگاه سیاسی و علمی صورت پذیرفت که در نهایت آن مخالفت‌ها به سوی رای دادن به برجام کشیده شد!؟ اگر بند بند طرح ارایه شده دارای ایرادها و اشکالات بسیار بوده است، پس چرا همان طرح به تصویب می‌رسد و با اکثریت آرا در شورای نگهبان تایید می‌شود؟ اگر جایی از این نگرش سیاسی دارای ایراد محتوایی و شکلی در خصوص برنامه برجام نبوده و نیست، پس چرا بیش از دو سال تمام تلاش‌های هم‌طیف‌های خود را معطوف به شکست این برنامه نمودند؟ دستاورد چنین مخالفت‌خوانی‌هایی چه بوده است؟ آیا صرف به چالش کشیدن برنامه‌های ارایه شده از سوی دولت وقت و به نگارش درآوردن مقالاتی با کمترین استدلال‌های منطقی چیزی جزء به چالش کشیدن توان دولت یازدهم تعبیر می‌شود؟

جریان مخالف‌خوان و نفی کننده سیاست‌های دولت روحانی چرا قبل از کارشکنی‌های و انجام دادن فعل‌های پرهزینه این سوال را در خصوص بیانات رهبر انقلاب درباره نرمش‌ قهرمانانه، اجازه یافتن تیم هسته‌ای کشورمان در خصوص مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی، حمایت شورای عالی امنیت ملی از طرح مذکور، گفتگوی تلفنی روحانی با اوباما و واکنش‌های مثبت مسولان رده‌بالای نظام و پیام‌های تشکرآمیز مسولان نظامی از تیم‌ مذاکره کننده، بازگشایی سفارت انگلیس در تهران و… را از خودشان نپرسیدند. به بیانی دیگر، هر کدام از تحرکات انجام شده از سوی کارگزاران سیاست خارجه نه نظر دولتی‌ها که از طرف و با مشورت نظام به تحقق پیوسته و نمی‌توان فقط دولت را عامل اصلی و یگانه دانست. به نتیجه رسیدن برجام و تمام تحولات به وقوع پیوسته انعکاس نظر حاکمیت است و ربط چندانی به نظرات شخصی و یا تحلیل‌های گروهی ندارد، ولی بخشی از جریان اصول‌گرایی می‌کوشد تمام این رویدادها را به دولت یازدهم مرتبط نماید و باقی مسائل را نادیده انگارد. با نگاه نکردن به قسمت‌های دیگر این رویداد می‌توان به نفی نشست، در حالی که اگر تمام پازل‌ها و تحولات صورت گرفته را مشاهده می‌نمودند به نتیجه‌ایی جزء حمایت از طرح در زمان حال نمی‌رسیدند.

نقد سیاست‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر دولتی امریست مقبول و می‌بایست در هر دوره‌ای این عمل به بهترین و کارشناسی‌ترین نحو ممکن انجام شود، نقدهایی که باعث کاسته شدن از هزینه‌ها می‌گردد، راه‌های بهتری را به سیاست‌گذاران نشان می‌دهد و می‌کوشد فضای نقد و گفتگو ادامه داشته باشد؛ با این حال نباید اموری که به طور مستقیم به منافع ملی کشورمان ربط می‌یابد را با نگاهی تنگ‌نظرانه رد و یا تایید نمود. نقد سیاست‌های دولت امریست مطلوب اما در سایه دیدگاه‌های نفی‌گرایانه نمی‌توان سخن از نقد گفت، از درون نفی، دیدگاه نفی و حذف می‌تراود و جایی برای نقادی باقی نمی‌گذارد. بخشی از جریان اصول‌گرایی به جای کوک نمودن ساز مخالفت و نفی بهتر آن است به نقد موردهای خاص و سیاست‌های در حال اجرا دولت بپردازند و هر موضوعی را به مسئله‌ای هسته‌ای ربط ندهند.