تحلیلی بر وقایع پیش آمده در باغملک

خورنا – جمال داورپناه: شهرستان باغملک در شمال شرق استان خوزستان، هم مرز با استان کهگلویه و بویر احمد و شهرستان های رامهرمز، ایذه و هفتکل می باشد که از لحاظ بافت جمعیتی، قومی و طایفه ای ترکیب و شباهت های فرهنگی و اجتماعی نزدیک و به دنبال آن مراوده و ارتباطات فرهنگی، سیاسی و قومی زیادی با این شهرستان ها دارد. بنابراین شهرستان باغملک از لحاظ گویش و فرهنگ از تنوع نسبی برخوردار است. با وجود این تنوع سالهاست زندگی مسالمت آمیزی را در این منطقه شاهد بودیم و مردم این دیار به خونگرمی و نجابت معروف و مشهور بوده و هستند.

وقایع پیش آمده در یکی از روستاهای بخش میداوود این شهرستان که اتفاقا در منطقه ای از شهرستان اتفاق افتاده که طوایف و قوم های مختلفی را در خود جای داده است و وقوع آن ابتدا برای همه تعجب برا نگیز و سپس قابل تامل است که عزمی محلی و ملی را برای بررسی علل و عوامل و حل اختلاف بوجود آمده و در نهایت ارائه راهکار مناسب برای پیشگیری از موارد مشابه می طلبد.

عوامل مختلفی را برای بروز این حادثه می توان برشمرد که هر کدام از این عوامل (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و …) نیازمند پیگیری و بررسی جامع و کامل هستند.

وقوع چنین حوادثی تلنگری است بر همه، اعم از مسئولین، نخبگان، رسانه ها، فعالین اجتماعی و … که به خود مراجعه و کمی تامل کنند و هر کدام به سهل انگاری و قصوری که داشته اند و به وظیفه خود در قبال مردم بیندیشند.

در سال های اخیر حوادث مشابهی در سایر شهرستان های استان نیز به وقوع پیوسته بود و دستگاه های مرتبط با تامین امنیت استان با سوابق این چنینی برخورد داشته اند. بنابراین از مدیران ارشد استانی انتظار می رود که برای مناطق مختلف استان مسئولینی (اعم از فرماندار، دادستان، فرماندهی سپاه و نیروی انتظامی منطقه و …) را مطابق و آشنا با بافت فرهنگی و اجتماعی و همچنین با اعمال نظر بزرگان و افراد معتمد هر شهرستان انتخاب کرده تا توانایی پیشگیری و حل بحران های مشابه را داشته باشند.

در مورد حادثه اخیر از مسئولان شهرستانی و استانی، مدیریت بحران و شورای تامین شهرستان و استان انتظار بیشتری میرفت تا مسئله ­ای که از مدت ها قبل شروع شده بود را بتوانند به خوبی و با بهره گیری از بزرگان و نخبگان منطقه حل و فصل کنند.

اما عامل اصلی این اتفاق را شاید بتوان دلیل اقتصادی دانست برای مردمی که امرار و معاش خود را عمدتا با کشاورزی و دامپروری انجام می دهند. به این دلیل که در دوره کشاورزی و به طور دقیق تر در دوره کشاورزی سنتی به سر می برند و صنعت پای خود را به این شهرستان باز نکرده و مردم این منطقه از صنعت کشور و استان بهره ای نبرده اند و به دنبال آن از لحاظ اقتصادی با مشکل مواجه هستند. در عصر کشاورزی به دلیل اینکه زمین مورد کشت با گذشت زمان ثابت ولی جمعیت روستاها و شهرها افزایش می یابد بنابراین دوره کشاورزی جوابگوی رشد جمعیت نیست و نیاز است تا در کنار کشاورزی، صنعت که انحصاری نبوده و می تواند متناسب با رشد جمعیت توسعه یابد، مورد توجه قرار گیرد.

عامل دیگری که شاید کاتالیزور وسعت و فاجعه بار شدن این درگیری باشد وجود اسلحه های گرمیست که اکثراً بدون مجوز در دست افراد هستند. اگر چه نیاز است عشایر غیور که به فرموده امام خمینی (ره) “ذخایر انقلاب اند” در راستای دفاع موزاییکی سرزمین مان در مقابل حمله دشمنان و همچنین محافظت از گله خود به اسلحه مجهز باشند ولی بازنگری دقیقی در مدیریت استفاده از این اسلحه ها می طلبد تا در موارد مشابه باعث عمق بخشیدن و فاجعه بار کردن اختلافات نشود.

مورد قابل تاملی که همه افراد جامعه و به خصوص رسانه ها و فعالین اجتماعی را به نقد می کشاند برخورد رسانه ها (شامل صدا و سیما، مطبوعات، سایت ها و …) و به ویژه رسانه ملی و استانی با وقوع چنین حادثه ای است که باعث ایجاد داغ عمیق تری در زخم بوجود آمده در مردم منطقه گردید که ظاهر مساله را دیده و به دلایل و عوامل وقوع آن توجه نکرده اند. لذا از همه فعالین اجتماعی، نخبگان و رسانه ها انتظار می رود که برای پیشگیری و مدیریت چنین وقایع درناکی به جای نکوهش سنگین و تر کردن بار مساله بر دوش مردم، به بررسی علل و عوامل وقوع و به تبع آن فعال کردن نهاد های اجتماعی، فرهنگی، سازمان های مردم نهاد و انجمن های خیریه مبادرت ورزند تا دیگر شاهد چنین حوادث غمناک و تاسف باری نباشیم.

جمال داورپناه-دکترای شیمی