“همانا پست فرمانداری برای تو وسیله ی آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن توست”

ویدادهای فرهنگی و هنری آبادان و خرمشهر بر کسی پوشیده نیست و عملکرد دو ساله ی مدیریت فرهنگی سازمان منطقه ی آزاد اروند اظهر من الشمس است. اما آنچه صاحب این قلم را بر آن داشت تا سطوری را سیاهه کند، ابتکار عملی ست که آدمی را به حیرت وامی دارد و بلاتشبیه به یاد حوادث جنگ صفین و خدعه های عمرو عاص می اندازد

خورنا -محمد ایمانی: همانا پست فرمانداری برای تو وسیله ی آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن توست.” (نهج البلاغه – نامه شماره۵ به اشعث ابن قیس، فرماندار آذربایجان )

رویدادهای فرهنگی و هنری آبادان و خرمشهر بر کسی پوشیده نیست و عملکرد دو ساله ی مدیریت فرهنگی سازمان منطقه ی آزاد اروند اظهر من الشمس است. اما آنچه صاحب این قلم را بر آن داشت تا سطوری را سیاهه کند، ابتکار عملی ست که آدمی را به حیرت وامی دارد و بلاتشبیه به یاد حوادث جنگ صفین و خدعه های عمرو عاص می اندازد.
اخیراً با اوج گرفتن انتقادات به عملکرد مدیریت فرهنگی سازمان منطقه آزاد اروند، بنرهایی در سطح شهر به چشم می خورد که حاوی متنی است با ادبیاتی متملقانه، که چاپلوسی های دربار قاجار را به ذهن متبادر می کند و در ذیل آن نام تنی چند از هنرمندان خود را به رخ می کشد. این که هر هنرمند، له یا علیه سیاست های جاری فرهنگی موضع گیری کند به خودی خود ایرادی ندارد، اما آن چه محل اشکال است جهت تنویر افکار عمومی در محورهای زیر شرح داده می شود

در صدر اسامی حامیان مدیریت فرهنگی منطقه آزاد اروند با نام سعید باجووند مواجه می شویم که صرف نظر از پیشینه ی وی ، تنها فردی است که از حوزه ی شعر نامش در ذیل بنر به چشم می خورد. همین نکته است که اهالی فن را با این پرسش مواجه می کند که: “اگر کارنامه ی مدیران فرهنگی منطقه آزاد اروند در بخش شعر درخشان است، پس چرا از بین تمام هنرورزان شعر در هر دو شهر آبادان و خرمشهر فقط و فقط رییس سابق انجمن شعر آبادان است که زبان خود را (اگر نگوییم به تملق) به تشکر گشوده است؟ آیا هنرورزان حوزه ی شعر انسان های قدرشناسی نیستند و پاس خدمت نمی دارند؟!”
در میانه ی لیست، به اسامی غریبی برمی خوریم که اساساً نه تنها شهروند آبادان و خرمشهر نیستند بلکه سابقه ی حتی یک کار فرهنگی و هنری در این دو شهر مظلوم در رزومه شان به چشم نمی خورد. از جمله: سهیلا باجلان (تهران)، مهدیه فخاری پور (کرمان) ، سپیده داداش پور (تهران) و … این عزیزان فقط به مدت حدود یک ماه میهمان خوان ملون منطقه آزاد اروند در کارگاه آموزش ساخت عروسک های عظیم الجثه بودند و با هزینه کرد سازمان منطقه آزاد اروند از اقصی نقاط کشور به آبادان گسیل شدند تا تکنیک ساخت عروسک های غول پیکر را فرا بگیرند و به شهرهاشان بازگردند و در پایان با امضای نامعتبرشان ذیل آن بنرهای کذایی به هنرمندان بومی دهن کجی کنند
دردآورتر از همه نام شرکت ها و موسساتی است که در ذیل بنر خودنمایی می کند، که اساساً نه رزومه ی فرهنگی و هنری دارند و نه حتی تخصص لازم برای کارشناسی مقوله فرهنگ و هنر. برای مثال آیا “شرکت تبلیغاتی اروند سبز” صلاحیت اظهار نظر پیرامون فرهنگ و هنر را دارد؟
در پایان پرسش هایی مطرح می شود که پاسخ به آن ها سهم به سزایی در تنویر افکار عمومی خواهد داشت. چه کسانی بازیگردان و بازیگران این شوی تبلیغاتی اند و از این کار چه منافعی را دنبال می کنند؟ آیا دست های پنهان در پشت این مانور تبلیغاتی تصور کرده اند با گل آلود کردن سرچشمه می توانند ماهیگیری کنند؟ آیا سواستفاده از نام هنرورزان غیر بومی در ذیل بنرهای کذایی، امری انسانی و اخلاقی است؟ با توجه به وعده های پیگیری مطالبات به حق هنرورزان بومی از سوی مدیران ریز و درشت منطقه آزاد اروند، آیا نصب این بنرها نشانه ی عدم صداقت و عدم وفای به عهد محسوب نمی شود؟
محمد ایمانی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *