کاغذ، همچنان محبوب ترین رسانه/ حرکت به سوی رسانه های دیجیتال در ایران مغفول مانده است
خورنا – رضا صادقیان: چندسال قبل، اولین روزهای فراگیر شدن تب وبلاگنویسی و مهاجرت از فضای واقعی به دنیای مجازی، برخی روزنامهنگاران و اهالی رسانه خبر از مرگ نشریات کاغذی میدادند. مرگی که به سرعت به دروازه روزنامهها و سایر نشریات مکتوب خواهد رسید، آن روزنامهنویسان محترم براساس همان نگاه به سوی وبلاگنویسی و یا راهاندازی سایت شخصی رفتند، تا مدتها جو و کشش به سوی نویسنده وبلاگ شدن، سخن خود را در فضای مجازی بیان کردند چنان فضایی فراهم آورده بود که بسیاری از قلم بهدستان سایر نشریات آماده بودند تا جایی برای خود در محیط مجازی-اینترنت دست و پا کنند.
اما این موج اکنون فروخوابیده، به یک دلیل ساده؛ شرایط ما با دنیای غرب-آمریکا و ظهور ابررسانههای مجازی بسیار متفاوت است، ما زیست بومی خود را داریم و در حوزه رسانه و نشریات مکتوب هم چنین است. اگر در آن دیار بزرگترین روزنامههای کشورهای غربی و آمریکا به سوی حذف کاغذ میروند و فقط به نسخه دیجیتال اکتفا مینمایند، ما همچنان راه خود میرویم و بیشتر دلمان به حضور کلمات روی کاغذ خوش است تا نسخه اکترونیک و یا صفحههای وب. در همین زمینه چند نکتهای بیان میشود.
- نوشتارهای منتشر شده به زبان فارسی در فضای مجازی، دستچین محترمانه روزنامههای داخلی و خارجی کشور است، همچنان مکتوب کاغذی برای ما ارج و مقام بالاتر و البته والاتری دارد. کمتر سایت و رسانهای را میتوان در حوزه اینترنت یافت که مطالب خواندنی در زمینهای خاص تولید کند، یا آنکه مدتی اقدام به چنین عملی میکنند و بعد از نمایان نشدن بازخوردهای مثبت از ادامه راه انصراف داده و یا به سوی رسانههای کاغذی کشیده میشوند. میتوان صدها مجله اینترنتی را نام برد که بعد از گذشت یک و یا دو سال منتشر نشدند و بار گران تولید محتوای جدید و قابل تامل را به زمین نهادند. از دوری جستن نویسندگان، تحلیلگران سیاسی و روزنامهنگاران با سابقه یاد کرد که فضای مجازی را عرصهای برای ذخیره مجدد آثارشان در نشریات میپندارند، ابتدا مقاله را در روزنامه و یا نشریهای منتشر میکنند و در نهایت همان مطلب را روی وبسایت قرار میدهند. چنین عملی حداقل بازگو کننده حضور پرقدرت کاغذ به جای صفحههای دیجیتال در ذهن نویسندههای ایرانی است.
- بسیاری از سایتهای ایرانی، نوشتن و تولید کلمه-جمله در فضای مجازی را راهی برای آشنایی با اهل قلم و صاحبان گمنام اندیشه میدانند. میکوشند تا با انسانهای جدید، ناشناخته و کم خرج در حوزه مربوطه ارتباط پیدا کنند، سفارش مقاله و گزارش بدون پرداخت حق تحریریه بخشی از این پروژه کاری تعریف میشود. صاحبان همین سایتها، با تصویر ذهنی تبدیل سایت به مجله و یا ماهنامه و دوهفتهنامه و … زندگانی میگذرانند. به عبارتی اگر فعالیتی در فضای مجازی روی میدهد کوششی است برای صاف کردن جاده ناهموار رسانه مکتوب داشتن و نه ماندن در فضایی که هیچ کاغذی در آن وجود ندارد. با اینکه اولین فضای تجربه شده در حوزه نوشتن را به صورت دیجیتال آغاز کردند، ولی دلسپرده محیطی دیگرند، جایی که بوی جوهر و کاغذ به مشام برسد و مقداری از دنیای الکترونیک فاصله بگیرد.
- افزایش و راهاندازی سایتهای خبری، سیاسی و فرهنگی، براساس سیاست اعلام حضور در جامعه معنا پیدا میکند. حضور در فضای مجازی. اما این مسئله، با تولید فکر و ایدههای نو همراه نیست، به واقع تلاشی است برای بودن در سنگرهای جدید و جاهایی که احساس شود رقیب در آن میدان گوی رقابت را ربوده است. راهاندازی هزاران وبلاگ مذهبی طی سالهای ۸۴ به بعد بازگو کننده همین وضعیت است، وبلاگهایی که گمان میکردند فضای مجازی آلوده از گناهان بسیار شده و آنان باید آستینهای را بالا زده و این زنگار را برای همیشه بزدایند. آن حرکت نیز ره به جایی نگشود، وبلاگ نویسان وارد میدان شده بودند ولی سخن جدید نداشتند، به غیر از دزدیدن نوشته دیگران و منتشر کردن آن در صفحه خود، ناگفته نماند در این میان بودند کسانی که طی کردن چنین مسیری را ناکافی دانسته و اولین قدمها را برای بهتر درک کردن دغدغههایشان برداشتند. آن حرکت گسترده، شباهت بسیار به سایتهای نزدیک به جریانات سیاسی دارد، سایتهای خبری که مکتوبات منتشر شده در روزنامهها و نشریات همسو با اندیشه خویش را بازنشر میدهند! در واقع نقش وبسایت نشریه و یا نشریات همراه را بازی میکنند و عملا تولید فکری حتی به معنای ناچیز ندارند، با جستجویی ساده در اینترنت میتوان به این دشواره اساسی دست یافت. کافیست یکی از خبرهای روز را جستجو کنیم و یا آنکه به دنبال مقالهای تحلیلی بگردیم، همان نوشته در صورتی که نویسندهای صاحب نام داشته باشد حداقل در ۱۰ سایت دیگر یافت میشود. همین کپیبرداریهای مکرر ناخواسته به خواننده این پیام را ارسال میکند که تفاوت چندانی میان اندیشه و دیدگاههای صاحبان نشریات الکترونیک وجود ندارد!
- نویسندگان ایرانی، مترجمها و کسانی که دل به ادبیات دارند از سایتهای شخصی به صورت خبرگزاری سود میجویند. خوانندگان خود را در قسمتی از آثار قبل از چاپ و یا منتشر شده سهیم نمیکنند، مگر منتشر کردن تصویر روی جلد کتاب و بیان خاطرهای درباره همان اثر! برای روشنتر شدن همین موضوع، میتوان نام نویسندگان محبوب خود را در اینترنت جستجو کنید، به غیر از نویسندگان ادبی خارج از کشور که وضعیت نشر آثارشان در داخل کمتر فراهم میشود، دیگر نویسندگان حتی آثار قدیمی خود را بصورت الکترونیک عرضه نمیکنند. علاقهای هم برای چنین حرکتی از خود نشان نمیدهند، شاید ترجیج میدهند نوشتار روی کاغذ خوانده شود تا با فشار دادن دکمهای متن مقاله را بالا و پایین نماییم.
- مقالات پژوهشی یا تحقیقات قابل تامل بدون چارچوب نظری ابتدا روی کاغذ به چاپ میرسد. اگر نویسنده علاقهمند بود همان نوشتار را در محیط سایبر منتشر میکند، بسیار اتفاق می افتد که بهترین مصاحبهها و یا آثار منتشر شده در محیط مجازی بازنشر نمیشود، همین مسئله بخشی از کممحتوا بودن آثار منتشر شده در فضای مجازی را دامن میزند. به قول مترجمی؛ ریزهکاریها و دقت نظر در مقالات سایتها کمتر به چشم میآید، نویسنده میکوشد تا نظرش را در ۶۰۰ الی ۱۲۰۰ کلمه بیان دارد و توجه داشتن به همین محدودیت نگارشی به اندازهای فضاسازی در نوشتار را محدود میکند. همین محدودیت در نگارش گزارش و یا ستوننویسی نشریات نیز به چشم میخورد، با این تفاوت که صفحههای اینترنت را میتوان به سرعت کاوید و از نوشتاری به مقالهای دیگر جهش کرد و در این میان مکتوبهای بلند کمتر خوانده میشوند.
کلام آخر، مادامی که پرداختن به دوگانه فضای رسانههای کاغذی و الکترونیکی با عبارتهای گاه غیرمتعارف همچون؛ مجازی، غیرحقیقی و… همراه باشد، نویسندگان ترجیح میدهند سخن خویش را از طریق مکتوبات کاغذی به خوانندگان ارایه دهند و چندان وقتی برای پربارتر کردن نوشتارهای منتشر شده در سایتها نمیگذارند. شاید با بالاتر رفتن شمارگان کاربران فارسیزبان این نیاز بیش از گذشته احساس شود که محتویات سایتها و خبرگزاریهای رسمی و غیررسمی میبایست زمان بیشتری برای غنیتر شدن آثار تولید شده صرف نمایند، در غیر اینصورت با گذر چند صباحی سایتهای سرگرمی و دوستیابی گوی سبقت را برای زمانی نسبتا طولانی از دیگر سایتها میربایند.