شرایط امروز جریان اصلاح‌طلبی در استان؛

نیروهای اصلاح‌طلب خوزستان، انتخابات مجلس و گام بلند اعتمادسازی

خورنا – رضا صادقیان: وضعیت امروز طیف اصلاح‌طلب در مقام مقایسه با سال‌های گذشته، خصوصا دوره گوش‌نشینی خودخواسته و یا اجباری اصلاح‌طلبان بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، بسیار متفاوت و امیدوار کننده است. جایگاه نیروهای اصلاح‌طلب به معنای خاص و طیف جریان اصلاح‌طلبی در سراسر کشور، بعد از اجماع در انتخابات یازدهم و نزدیک شدن به دولت حسن روحانی و کسب سهم بیشتر در معادلات قدرت، فضایی فراهم آورده که دیگرسان از ماه‌ها و سال‌های نه چندان دور است.

به گزارش خورنا، این نوشتار می‌کوشد روایت برون آمدن از آن وضعیت و شرایط امروز جریان اصلاح‌طلبی را تشریح کند، بدون شک برای گام نهادن در مسیر اصلاح‌طلبی و بازخوانی رفتارهای گذشته نیاز به نقد و نقادی است، مادامی که حوزه نقد از سوی اصلاح‌طلبان فراهم آید، با هزینه‌های کمتری می‌توان در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور به فعالیت پرداخت.

اول: حضور دکتر عارف در مبارزات انتخابات سال ۹۲ این پیام را به برخی از نیروهای اصلاح‌طلب رساند که چاره‌کار نه انتخاب کردن راه و مسیری دیگر و نه برکنار ماندن از دغدغه‌ها و کاستی‌های کشور می‌باشد، ماندن در میدان سیاست و به انتخابات از منظر موضوعیت (شرکت در انتخابات و بیان دیدگاه‌ها) و نه طریقت (ابزاری برای رسیدن به قدرت و ایجاد تغییرات) نگریستن می‌تواند گره‌گشا باشد. دکتر عارف در انتخابات نه به عنوان فردی مستقل که با تابلوی اصلاح‌طلبی در میدان رقابت حاضر شد. سخن از معاون اولی خود در دوره اصلاحات گفت، به جریان طرف مقابل و طیف اصولگرایان با احترام یاد کرد، از اینکه در دوره‌های مختلف تلاش کرده معاونان و مدیران رده بالا را از میان اصولگرایان انتخاب نماید به مراتب سخن گفت. در واقع، بعد از شرکت و رای خاتمی در انتخابات مجلس نهم، شرکت عارف به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلب بهترین فضایی بود که نیروهای اصلاح‌طلب بتوانند انتقادهای خود را در فضای عمومی بیان کنند. نزدیک شدن حکومت و جریان اصلاح‌طلبی به عنوان نیروی منتقد و معتقد به چارچوب‌های عرفی و قانونی در جمهوری اسلامی بعد از شرکت دکتر عارف در انتخابات، یکی از نادرترین شرایطی بود که برای اصلاح‌طلبان بوجود آمد. اینکه در آخرین روزهای رقابت در میدان انتخابات شاهد نشر خبرهای رسمی و غیر رسمی در خصوص ماندن، رفتن یا ائتلاف کاندیدای اصلاح‌طلب به گوش می‌رسید و عده‌ای ناآگاهانه به کدورت‌های بعد رفتن عارف از انتخابات دامن می‌زدند، با توجه به آن گشایش اساسا مسئله مهمی به نظر نمی‌آید.

دوم: پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، ناخواسته گره‌ای دیگر از کار فروبسته اصلاح‌طلبان گشود. پست بسیار مهم معاون اولی دولت یازدهم، معاون پارلمانی، مشاور ویژه اقوام، وزارت نفت، وزارت جهاد کشاورزی و صدها پست سازمانی دیگر به نیروهای اصلاح‌طلب رسید. این گردش قدرت برای کسانی که مدت‌ها قبل و حتی قبل‌تر از آن خبر حذف جریان اصلاح‌طلبی در کشور را بیان می‌داشتند، این پیام را به همراه داشت تا چه میزان تحلیل‌های بی‌اساس و بی‌محتوا ارایه می‌دهند. بعد از کشمکش‌های بسیار درباره وزارت علوم، در این بخش نیز شاهد آن بودیم که بسیاری از نیروهای اصلاح‌طلب بر مسند ریاست دانشگاه‌ها و معاونت‌های فرهنگی دانشگاه‌های کشور تکیه زدند. مسولیت‌هایی که تا روزهای قبل از آن در اختیار نزدیکان احمدی‌نژاد بود، به کسانی سپرده شد که کلام و عمل آنان نشان از همراهی با جریان اصلاحات می‌دهد. سپردن این مسولیت‌ها به دست همفکران و همراهان جریان اصلاح‌طلبی در کشور، پیامی جزء اعتمادسازی از سوی اصلاح‌طلبان و پاسخ مثبت از سوی حاکمیت ندارد.

سوم: چندی قبل کیانوش‌راد، نماینده مردم اهواز در مجلس ششم سخن از شرکت در انتخابات مجلس خبرگان کرده بود. با جستجوی ساده در فضای مجازی و یا نگاهی گذرا به روزنامه‌های کشور، اخباری از این دست به‌وفور یافت می‌شود. اخباری که نیروهای اصلاح‌طلب خبر از شرکت در انتخابات مجلس دهم می‌دهند و همزمان تاکید می‌کنند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری شرکت کرده و از کاندیدای مورد حمایت طیف خویش پشتیبانی می‌نمایند. حضور هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و آیت‌الله نورمفیدی و دیگر شخصیت‌های نزدیک به جریان اصلاح‌طلبی در نقاط مختلف کشور، بیان‌گر تقویت پروسه اعتماد‌سازی که میان حاکمیت و اصلاح‌طلبان در جریان است، می‌باشد. نیروهای اصلاح‌طلب ساز و کارهای شرکت در انتخابات و رقابت‌های سیاسی را درون حاکمیت پذیرفته‌اند، اینکه بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم رویه‌ایی دیگر را انتخاب و از گفتمان اصلاح‌طلبی دور شدن محل نقد و ارزیابی چندباره است، تدبیر آن است که آن ریل را همچون شرکت خاتمی در انتخابات مجلس، حضور دکتر عارف در مبارزات انتخاباتی و همراهی نیروهای تکنوکرات اصلاح‌طلب با دولت روحانی به مسیر اصلی بازگردانند.

چهارم: چهارمین بند این نوشتار به نیروهای فعال اصلاح‌طلب در استان خوزستان بازمی‌گردد. در نخستین نگاه فعالیت در استان خوزستان با گرایش سیاسی خاص، بسیار سخت می‌نماید. گرایش‌های زبانی،‌ گویشی و قومی از باورها و دیدگاه‌های سیاسی در استان پهناوری همچون خوزستان در بزنگاه‌های مهم با اشکالاتی روبرو شده است، وجود این تضادها و تفاوت‌ها در شرایط عادی به همراه دستاوردهایی بوده و است، اما در وضعیت امروز برداشتن گامی اشتباه نیازمند هزینه‌ای کلان خواهد بود. تجربه انتخابات مجلس نهم در شهر آبادان و ناکامی عبدالله کعبی در میدان رقابت، چند صباحی بعد بسیاری از منتقدان دیروز وی را به این نتیجه رساند که حضور فردی اصلاح‌طلب با تمام اعمال قابل نقد به مراتب بهتر از نزدیکان دولت دهم است،‌ اشخاصی که اثبات خویش را در نفی دیگری می‌جویند. فرستادن نماینده‌ای معتدل و طرفدار تفکرات اصلاح‌طلبی صدها بار بهتر از اشخاصی است که با درگیری فیزیکی و خشونت در صحن مجلس تلاش دارند اندیشه خود را به اثبات برسانند. شرایط امروز کشور با توجه به پروسه اعتمادسازی میان نیروهای اصلاح‌طلب و حاکمیت، بسیار خاص می‌باشد. بازیابی کامل اعتماد خدشه‌دار شده نیازمند زمان است. جریانی که همزمان در حال بازیابی ریشه‌های فکری و عملی، نقد از درون، شرکت در انتخابات و اخذ تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان است، لازم است جدل‌های درون گروهی را به حداقل‌های ممکن کاهش دهد. ناچارا از کنار بسیاری از خرده‌‌گیری‌های شخصی و قومی دوری نماید، سخن‌های گاه ناثواب و شنیده‌ها را در گروه‌های فضای مجازی به کنار نهد و نیروی موجود را جهت بازسازی توان از دست رفته صرف نماید. توان و قدرت نیروهای اصلاح‌طلب در استان خوزستان به اندازه‌ای نیست که بتوانند در چند جبهه متضاد انرژی و زمان صرف کنند. پرداختن به استعفای استاندار وقت، انتقاد از کارهای نیمه تمام شهرها و شهرستان‌های استان، درگوشی‌های اختلاف‌انگیز را به تحلیل سیاسی دورن گروهی پیوند دادن و از تجربه قدیمی‌ها درس نگرفتن تنها به یک مسیر ختم می‌گردد، دوری از فعل اصلی و فربه کردن تمام حاشیه‌های بیهوده و در نهایت امر پذیرای شکست شدن در زمانی که رسیدن و کسب کرسی‌های بیشتر در مجلس نزدیک‌تر از سال‌های قبل است.

رضا صادقیان – دکترای علوم سیاسی