به بهانه عدم استعفای سیدخلف جهت کاندیداتوری در مجلس؛ آقای شهردار از اینکه مردم را انتخاب کردید متشکریم
سیامک لطیفی- خورنا مدتی بود ولولوله ای در شهر برپا بود ممکن است شهردار برای انتخابات مجلس استعفا دهد. همین کافی بود که راه بر شایعات و گمانه زنی ها باز شود کار تا آنجا پیش زفت که شورای شهر به پیش واز رفتند و از گزینه های جایگزین سخن به میان اوردند. تا دقیقه ٩٠ و آخرین مهلت برای ماندن و یا رفتن! شهردار سخت غرق در اندیشه بود از یکسو درخواستهای مکرر که برای شرکت در انتخابات کمر همت ببندد و از یک سو شهری که چشم انتظار شهرداری ماندگار در حافطه شهر.
اهواز شهری خسته و از نفس افتاده و اما امیدوار به فرزندانش در شهرداری اهواز قافله سالاری با اراده پولادین و مدبر را سالها انتظار میکشید. موسوی اولین گزینه شورای شهر چهارم مجموعه ای را تحویل گرفت که مدتها دور از رای و خواسته شهروندانش با مدل توسعه آمرانه و بر وفق خواسته دولت پیشین بدور از نگاهی شهروندمدار اداره میشد. شهر با شهرداری سردار سالها پیش رفته بود. دموکراسی و قواعدس در دولت محلی از یادها رخت بربسته بود. راه ناهموار می آمد و توقعات از شهردار تکنوکرات بیش از پیش بود.
رکود اقتصادی به مشکلات شهر دامن زده بود. دستها خالی سرها درگریبان در انتظار سلامی که پاسخ گفته شود. شهرداری به کرسی نشسته بود که به باور مجموعه تحت امرش ارامش را بازگردانده بود. همه چیز باید به جای خویش برمی گشت. شهر مدتها رنگ ثبات مدیریتی و نگاه بلندمدت را به خود ندیده بود. کلام که بر رفتن شهردار شکل گرفت، نخبگان چند دسته شدند عده ای مگا مدیری برای معجزه، دوباره ارزو کردند، جمعی دیگر شهرداری از تبار خود و هریک به ظن خود کلید شهر را به دیگری تعارف میکرد، اما… گروهی اندک سازی دیگر کوک کردند و از شهردارشان خواستند که بماند و برای شهرش، مردمانش دولت محلی را به پیش ببرند. انها می دانستند که با رفتن شهردار وقفه ای دیگر بر سر راه توسعه شهر پیش خواهد آمد و فرصت سوزی بازهم بر رخ شهر خواهد نشست پس شهردار را برای دوره ای ثبات می خواستند او که اکنون در نیمه راه بود و بیراه ها،قفلها و اوجها و حضیضها را شناخته بود، حالا باید اینده شهر را رقم میزد. تجربه ای که باید به ثمر بنشیند.
شهردار ماند
شهردار سودای صندلی سبز را به شیرینی خنده شهروندانش ترجیح داد و ماند.
حالا فصلی دگر آغاز شده بود. وقت ساختن اتیه شهر، فصل همدلی بود. فصلی که باید راه را. برای اهوازی دیگر رقم بزند.
باید حرفی نو، رنگی نو و فکری نو را در شهر بنشاند. شهردار مردم را انتخاب کرده بود و مردم او را.
باید اینجا گفت جناب شهردار از اینکه مردم را انتخاب کردید متشکریم.