مزه ی پارادوکس در رویاهای هملت/ به بهانه اجرای نمایش هملت در اهواز

خورنا –  تراژدی هملت داستان کشمکش انسان با جامعه ، خدا ،فلسفه و نفس خود است. داستان در کشور دانمارک اتفاق می افتد. زمان این ماجرا در قرون وسطی است. دوره سیاه هزار ساله ای که جامعه اروپایی دچار جنگ های خونین ، برادر کشی ها و  افول انسانیت و ارزش های اخلاقی شده بود. دوره ای که ما بین شکوه باستانی اورپا و دوره موسوم به رنسانس قرار دارد. ویلیام شکسپیر نویسنده شهیر انگلیسی قرون شانزدهم و هفدهم به خوبی نمایشنامه های زیادی از دل متون تاریخی استخراج  کرده و به نگارش در آورده است . آثاری همچون مکبث، اتللو، لیرشاه، هملت و …  بسیاری از ادیبان جهان شکسپیر را بزرگترین نویسنده انگلیسی تا کنون می دانند .طبق آمارها از نظر تعداد اجراهای تئاتر نمایشنامه های یک نویسنده  شکسپیر نفر اول جهان است. شاید سخن گزافی نباشد که از بین نمیشنامه های شکسپیر هملت مشهورترین باشد و بسیاری آن را با جمله معروف  “ بودن یا نبودن مسئله این ست”، بخاطر می آورند. نمایشنامه اصلی هملت پر از سخنان حکیمانه و پند و اندرزهای غیر مستقیم اخلاقی و فلسفی است. علت شهرت آثار شکسپیر را نه تعداد تماشاگران بلکه انبوه بی شمار نقد هایی که توسط منتقدین نگاشته شده می دانند و از این حیث هملت نیز  به نوعی رکورد دار نقد و تفسیر در بین هنرمندان و متخصصین  حوزه علوم انسانی از جمله جامعه شناسان فلاسفه و روان شناسان است. علاوه بر اجرا های بی شمار در تالارهای تئاتر دنیا ، سینماگرانی چون تونی ریچاردسون ،کنت برانا ،گریگوری کوزینتسف و بسیاری دیگر این نمایشنامه را در قالب فیلم سینمایی بر روی پرده نقره ای در سینماهای جهان به نمایش درآورده اند.

همانطورکه اشاره شد ماجرای هملت ریشه تنگاتنگی با تاریخ کشور دانمارک و نروژ دارد.  درگیری و کشمکش های زیادی در تاریخ بین این دو کشور بوده و ظاهرا پس از
سلسله وقایعی تاریخی این دو کشور به مدت چهار قرن با یکدیگر پیمان اتحاد می بندند.هملت که شاهزاده ای  دانمارکی و جنگاور است. پس از  این که از ماموریتی  به
کشور خود باز می گردد با مرگ پدر خود شاه دانمارک مواجه می شود که  توسط جانوری در باغ پادشاهی گزیده شده است.دو ماه از این ماجرا نگذشته مادر هملت
گرترود با عموی او کلادیوس ازدواج کرده است. و مدتی بعد روح پدر هملت بر او آشکار شده ، سخن از قتل خود توسط کلادیوس عموی او و خیانت می زند.  موقعیت های دارماتیک زیادی در نمایش اتفاق می افتد در پایان نمایش اکثر شخصیت های مهم نمایش به طرز وحشیانه ای به جان هم می افتند و خود هملت نیز کشته می شود.

تم اصلی داستان هملت مسئله انتقام خون پدر است. بسیاری خود شخصیت هملت را شخصیتی فلسفی می دانند که در داستان اشاره هایی به فلسفه شک گرایی
،اگزیستانسیالیسم و نسبی گرایی می شود. یکی از نکات قابل توجه این است که هملت بلافاصله اقدام به خون خواهی نمی کند و دچار تردید می شود. در صورتی که شخصیت دیگر داستان لائرتز برادر افیلیا معشوقه هملت، پس از قتل پدر خود توسط هملت و خودکشی افیلیا، بدون هیچ درنگی نقشه انتقام از قاتل پدر خود را می کشد.

از این لحاظ رفتار لائرتز ما را به یاد شخصیت های فیلم قیصرمسعود کیمیایی می اندازد. دوگانگی و پارادوکس انتقام شخصی یا اجرای عدالت توسط قانون در نمایش رستمی فر از هملت به صورت تصاویری مطرح می شود.

تجزیه و تحلیل های زیادی در مورد نمایش هملت صورت گرفته است .در هملت رضا گشستاسب نویسنده اثر ، اقتباسی زیبا از این شاهکار ادبی انجام داده است. البته
مشخص نیست  متاسفانه چرا  نامی از شکسپیر در تبلیغات این نمایش دیده نمی شود. در کلیت اثر  از دید نویسنده هملت بازنویسی شده است. که این بازنویسی شامل تغییرهایی در داستان نمایش، پرش های زمانی، پایان متفاوت و بسط و گسترش شخصیت پردازی های نمایشنامه است. در کل ساختمان نمایشنامه اصلی، محتوا و فرم هر دو مورد تجدید نظر قرار گرفته اند. روح پدر هملت به صورت کودکی همراه مادرش بر هملت ظاهر می شود که ریشه در روانکاوی فرویدی دارد که خود فروید روانشناس و روانکاو برتر قرن بیستم در نقد هملت انگیزه تاخیر و تردید  هملت در قتل عموی خود را در عقده حل نشده ادیپ او در دوران کودکی و تصویر فیگاراتیوی که در دوران کودکی نسبت به پدر خود داشته است ؛ می داند. که این خود اشاره به تربیت سختگیرانه و خشک کودکان در جوامع بسته فرهنگی دارد. از طرفی هملت شکسپیر رفتارهای ماکیاولیستی نیز داشته است از جمله قتل دو دوست صمیمی خود گلیدسترن و روزنکراتز ، اما  در قتل عموی خود رفتاری متفاوت پیشه می کند . در نمایشنامه رضا گشتاسب تعمدا به این مسئله اشاره ای نشده است. عده ای رفتارهای هملت را نشانه هایی بر آغاز رنسانس و اومانیسم اروپا می دانند دوره ای که خشونت و بربریت به پایان می رسد. هملت اگر عموی خود را بکشد در جای وی و در موقعیتی به پستی وی قرار گرفته است .

در مورد شخصیت های زن نمایشنامه از جمله مادر هملت گرترود و افیلیا معشوقه هملت نیز نقد های فمینیستی زیادی صورت گرفته است .چرا که داستان در دوره ای اتفاق می افتد که زنان حتی حق مالکیت پول و طلاق نیز ندارند و مردسالاری مطلق بر جامعه اروپا حکم فرمایی می کند .گشتاسب با تیز بینی این نقد ها را در بسط شخصیت افیلیا در نظر گرفته است. فضای هملت گشتاسب با فضای هملت شکسپیر کاملا متفاوت است و این نویسنده به سراغ یک فضای متفاوت سورئال و شاید تا حدودی اکسپرسیونیستی رفته است. چرا که خواسته به لایه های پنهان تری از ذهن هملت نفوذ کند و ضمیر ناخودآگاه او را به تصویر بکشد. در جاهایی از تکنیک هایی مانند استفاده از شخصیت محرم راز یا کانفیدانت فاصله گرفته و از تکنیک جریان سیال ذهن (افکار در قالب لغات )به عنوان جایگزین استفاده نموده است . به همین دلیل است که ما دوست صمیمی و همراز هملت یعنی هوراشیو را در این نمایش غایب می بینیم و این حذف هیچ ضربه ای به نمایشنامه وارد نکرده است. نمایشنامه گشتاسب از نظر ساختمان برای مخاطب عام نوشته نشده است چرا که بسیاری نمایشنامه هملت را نخوانده اند . ساختمان نمایشنامه از نظر کاشتن اطلاعات برای تماشاگر عام به خوبی عمل نمی کند و تماشاگر را دچار ابهام و سرگشتگی می کند. آن هم برای تماشاگر اهوازی که  سالن های محدودی دارد ،در سال اجراهای محدوی بر روی صحنه می رود و محدودیت های دیگری مانند فقدان رشته تئاتر ، اساتید دانشگاهی و دانشجویان این رشته در استان نیز مزید بر علت می شود.  این امر لزوم بازنگری در ساختمان نمایشنامه برای اجرای عموم در اهواز را یادآور می شود. شاید فی المثال برای مخاطب اصطلاحا تئاتر روی  بیست و پنج ساله ی  تهرانی دیدن نمایش هملت گشتاسب ده مین یا بیستمین باری باشد که اقتباسی از هملت را به تماشا می نشیند ، اما برای یک جوان سی ساله اهوازی بار چندم می شود ؟ مسلما  عدم استمرار اجراهای عموم در اهواز معضلی جدی است که پیوند تماشاگر و هنرمند تئاتر را دچار آشفتگی کرده است . پدیده ای که در سایر هنرها مانند موسیقی در این چند ساله کمتر احساس شده است و هنرمندان مطرح موسیقی خوزستانی و کشوری اجراهای مستمر کنسرت دارند و تعامل دوسویه خوبی بین هنرمندان موسیقی و مردم اهواز ایجاد شده است . اما در هنر تئاتر  متاسفانه هنوز این ارتباط در شکل مطلوبی به وجود نیامده است .

کارگردانی نمایش هملت بسیار کم نقص به نظر می رسد. ترکیب بندی های مناسب ،حرکات و تاکید های بجا ،ریتم صحیح و تصویرسازی بسیار عالی و تابلو های نمایش،
قابل ستایش هستند.طراحی صحنه و نورپردازی را می توان از نقاط قوت نمایش به شمار آورد . استفاده از هنرمندان بازیگر زبده و دارای تکنیک در کنار بازیگران با سابقه اجرای کمتر و بازی گیری از آنها همه در کنار هم  ترکیب فوق العاده لچسبی را به تماشاگر ارائه می دهد.

در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اجراهای نمایشنامه های مطرح جهانی و آشنایی اقشار مردم با فرهنگ های مختلف در کنار افزایش آگاهی و اطلاعات آنها
نسبت به نقاط ضعف و قوت ملل گوناگون، نقش به سزایی در ارتقا سطح فرهنگی هنری و فرهیختگی جامعه اهواز خواهد داشت و از این جهت باید به تمام اعضا و دست
اندرکاران گروه تئاتر آماتور بخصوص کارگردان محترم  جناب مجتبی رستمی فر عزیز  به پاس تلاش های کم نظیرش صمیمانه تبریک گفت.