هاشمی، دانشگاه و یک اتفاق معنادار

خورنادیروز دانشگاه امیر کبیر با حضور و سخنرانی آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی در جمع دانشگاهیان، کانون چند اتفاق خاص و خبرساز و البته سابقه دار و یک اتفاق عجیب، معنادار و کم سابقه بود. اینکه پس از چند سال رکود و سکون سیاسی در دانشگاهها، در ادامه تحولات یکی دو ساله اخیر، باردیگر دانشگاه به محلی برای بیان دیدگاههای مخالف و موافق بدل شود، اگرچه خبرساز است اما چیز عجیب و غریبی نیست؛ چرا که دانشگاه عجیب، دانشگاه ساکت و ساکن و به دور از نشاط سیاسی است. به خصوص که با وجود آرای موافق و مخالف داخلی، دیپلمات های کشورمان در میانه حساس ترین مقطع از مذاکرات هسته ای با قدرت های غربی قرار گرفته باشند و عرصه سیاسی کشور هم در آستانه انتخابات مهم مجلس دهم باشد.

اینکه فارغ از نام و نشان مدعوین و سخنرانانِ یک برنامه و مراسم مجوزدار، جمعی عصبانی و حق به جانب خود را فراتر از قانون بدانند و بخواهند مانع برگزاری مراسم شوند و به اصطــــلاح کــافه را به هم بریزند، هم دیگر در عرصه عمومی جامعه چیز غریب و کم سابقه ای نیست. آنها طی دو سال اخیر آنقدر جلسه مناظره سیاسی و کنسرت و برنامه اکران فیلم در شهرهای مختلف کشور را به هم زده و لغو کردند که دیگر چنین اتفاقاتی تعجب کسی را بر نمی انگیزاند. فارغ از درستی و یا نادرستی چنین واقعیتی و سوال برانگیز بودن انفعال ها در برخورد با این خودسری‌ها و خودقانون پنداری‌ها، آنچه عجیب است برگزاری بدون حاشیه چنین مراسم هایی است!حتی اینکه شاهد مخالف خوانی‌های هیستریک، گلوهای متورم و شعارهای تند و تیز و سنگ پرانی و گوجه پرانی و کفش پرانی یک جماعت خاصی علیه بزرگان انقلاب، فرزندان و یادگاران بزرگان انقلاب و حتی برخی مسوولان نظام و خودی ها و سر دادن فریاد «مرگ بر فلان» و « اعدام باید گردد» باشیم، هم دیگر چندان غافلگیر کننده نیست و پیشتر چنین مواردی بارها تکرار شده است.

پس همه آنچه که دیروز از در ورودی محوطه دانشگاه امیر کبیر تا ورودی سالن دانشگاه اتفاق افتاد هم مسبوق به سابقه بوده است.اتفاق عجیب مراسم دیروز دانشگاه امیرکبیر حتی محتوای سخنان آیت الله در جمع استادان دانشگاه هم نبود. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع دانشگاهی ها مطلب خاصی که به مذاق برخی گروههای خاص و بهانه جوی عرصه سیاست کشور خوش نیاید هم نگفت.

هاشمی از این تریبون عمومی و دانشگاهی از قدرتمندی و بزرگی و آزادمنشی ایران در منطقه و نقشه های استکبار برای تجزیه و تضعیف کشورهای خاورمیانه و مسئولیت اسلامی و منطقه ای تهران در این باره گفت؛ چیزی که دیگران هم بارها گفته اند و می‌گویند. هاشمی همچون سایر بزرگان کشور ضرورت وحدت و همدلی و همزبانی در کشور را یادآوری کرد و مانند همگان گفت که نباید جامعه دچار تشتت شود. او مانند اکثر قریب به اتفاق مسوولان و طیف های سیاسی کشور از مذاکرات هسته ای و تلاش دولت برای رفع تحریم ها و احقاق حق هسته‌ای ایران حمایت و تایید کرد که منطق دولت روحانی در جهان منطق صلح و گفتگو است. هاشمی همچنین در بخشی از سخنانش مانند بسیاری از علمای قم و صاحبنظران و دین شناسان مذهب شیعه تاکید کرد که هر کس برای ظهور امام زمان وقت تعیین کند دروغگوست.

اگرچه این بخش از بیان اکبرهاشمی رفسنجانی مخاطب خاص داشت و قطعا ضمیر مرجع خود را شناخته است اما حتی این سخن او هم در سپهر سیاست کنونی کشور چیزی عجیب و حاشیه ساز نیست و منتقدان آن چهره جنجالی مدعی نزدیک بودن ظهور در کشور کم نیستند. پس در مجموع سخنان هاشمی رفسنجانی در دانشگاه امیرکبیر همان منطق سخنان رسمی دیگر مسولان حکومتی را داشت و حامل مبحث خاص و جنجال برانگیزی برای بهانه جویان نبود.نکته عجیب، معنادار و کم سابقه این حضور، نه هیچکدام از حاشیه های پیش آمده در محوطه دانشگاه و نه متن مراسم و وقایع سالن دانشگاه و محتوای سخنان هاشمی که اصل ماجرا و خود حضور غیرمترقبه این چهره خاص و برجسته عرصه سیاست کشور در عرصه عمومی و سخنرانی او در این دانشگاه خاص و در این مقطع زمانی خاص بود.

حضور دیروز هاشمی رفسنجانی در دانشگاه از نگاهی یک خرق عادت خاص و معنادار از سوی این سیاستمدار کارکشته بود که باید منطق حضور این چنینی او در عرصه عمومی جامعه را به درستی شناخت و تحلیل کرد. هاشمی در طول دهه های گذشته به مناسبت های مختلف به عنوان یک مقام رسمی و ارشد کشوری به مراسم های زیادی در دانشگاه دعوت شد و سخنرانی کرد و دقایقی بعد راهی دفتر کار خود شد.

علاوه بر این تا همین روزهای گذشته هرازگاهی گروهها و طیف‌های مختلف سیاسی اجتماعی و اقتصادی را در دفترکار خود در مجمع تشخیص مصلحت نظام به حضور پذیرفته و با انان سخن گفته است. او اما دیروز نه به عنوان یک مقام رسمی و یک مهمان فرمایشی که به عنوان شخص هاشمی و به دعوت یک جریان و انجمن سیاسی دانشگاهی به جای به حضور پذیرفتن دانشگاهی ها در دفترش، راهی دانشگاه امیر کبیر شد. همین موافقت او برای حضور این چنینی در دانشگاه و در این مقطع به اندازه کافی معنادار است. او که بزنگاههای سیاسی متعددی را از سرگذرانده است، در گذر از موج ها و تغییرها و بزنگاههای حساس دو دهه اخیر به خصوص از سال ۸۴ تا کنون هم برای خود و هم در پیرامون خود و در سپهر سیاست کشور اتفاقات و برخوردهای متعددی را تجربه کرده است.

در این سالها همه چیز تغییر کرد و در بین نیروهای داخلی نظام اتفاق ها، انشعاب ها، ائتلاف ها، جذب ها و ریزش های زیادی حادث شده است. گروههای رادیکالی که زمانی در شعارهای خود مخالف هاشمی را مخالف نظام و حتی فراتر از آن می دانستند این روزها چیزی دیگر می‌گویند و در پوست اندازی مجدد خود طی یک دهه اخیر به طرز عجیبی او و خانواده اش را نواخته اند و همچنان می‌نوازند. پنج سالی است که او دیگر در نمازجمعه تهران خطبه نمی‌خواند و خبر چندانی از او در تلویزیون و اخبار رسمی صدا و سیما نیست. سه چهار سالی است که صرفا یک عضو عادی مجلس خبرگان شده است و دو سال پیش در میان بهت همگان برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری کشور رد صلاحیت شد. در همه این سال‌ها تندروهای دو جناح با شعارهای زنده‌باد و مرده‌باد خود در عرصه عمومی و پرونده سازی و برنامه ریزی در پشت و روی پرده تلاش های زیادی کرده اند که او را از مسیر میانه به سمتی دیگر بلغزانند یا بکشانند اما سیاستمدار کهنه کار هیچ گاه پای از مسیر میانه و اعتدال این سو و آن سو نگذاشت.

او همچنان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و البته همان هاشمی همیشگی است با این تفاوت که انگار می‌خواهد در عرصه عمومی با جامعه ارتباط برقرار کند. از این رو دیروز او نه در قامت رییس یک نهاد حکومتی که در قامت شخص هاشمی و به نمایندگی از خط فکری و دیدگاه و تفکر خاص و اعتدالی خود و با علم به شعارها و برخوردهای حاشیه سازان پا به دانشگاه گذاشت. در این روزها و درسوی دیگر میدان سیاست داخلی، محمود احمدی نژاد هم مستمرا در عرصه عمومی ظاهر می شود. با این تفاوت که حضورهای عمومی احمدی نژاد صرفا یک تاکتیک انتخاباتی و قدرت طلبانه است و برعکس همانگونه که گفته شد حضور هاشمی نه یک تاکتیک که شاید یک راهبرد و رویکرد جدید برپایه کاستن بیش از پیش از حضور در پشت پرده قدرت و سیاست و تقویت وجهه اجتماعی و مردمی سیاستمدار پیر باشد.