مرگ مظلومانه یک معلم !!!

خورنا خبر کشته شدن یک معلم در شهرستان بروجرد افکار عمومی وجامعه بزرگ فرهنگیان کشور را متاثر وبه سوگ نشاند. محسن خشخاشی دبیر فیزیک دبیرستان حافظیه شهرستان بروجرد در چند روز پیش توسط یکی از دانش آموزان خود در محل کلاس درس با ضربات چاقو به شدت مضروب وساعاتی بعد در بیمارستان درگذشت. بدون شک این پدیده پیش آمده یک رخداد ساده وکوچک و قابل اغماض نیست چرا که مانند آن در جاها وجلوه های دیگر هرروز در کشورما ظهور و بروز دارد، مرگ دل خراش این معلم فرهیخته زنگ خطر مکرری برای کسانی است که جامعه ی ایران را سالم و امن و مطلوب می دانند ویا تمام مشکلات اجتماعی را در موی پیدای زنان خلاصه می کنند . این حادثه ی دهشتناک که حکایت از حضور وگسترش خشونت عریان در مناسبات ونهادها اجتماعی کشور ما می کند از نشانگان بارز بهم ریختگی ، آشفتگی، و بحران اخلاقی در ساختارو سامان مدنی ایران است .

ای کاش رسانه ملی مطابق اخلاق حرفه ای می کوشید تا با دیدن ونمایاندن چنین حوادث شومی به ریشه یابی وکالبد شکافی رفتارهای خشونت آمیز در جامعه می پرداخت، خطای بزرگ رسانه ملی این بوده وهست که با نادیده گرفتن و هیچ انگاشتن وقایع تلخی چون قتل بی رحمانه ی یک معلم در کلاس درس و یا ماجرای مهیب اسید پاشان و یا قتل های خانوادگی و خشونت های خیابانی نه تنها نوعی بی توجهی و دهن کجی به حقوق و کرامت مندی مردم بوده وکمکی به بهسازی جامعه نمی کند که با عادی نشان دادن اوضاع بر وخامت نابسامانی می افزاید .

بی تردید اگر چنین حادثه ای در یکی از مدارس امریکا اتفاق می افتاد ، صدا و سیما ی کشور ما بیش از چهل بار آن را بازخوانی می کرد تا چنان القا شود که در محیط مدارس امریکا ، امنیت و احترام و قانون حاکم نیست .

از سوی دیگر مدیران وزمام داران کشور در این گونه موارد هم یا می کوشند از رسانه ای شدن فاجعه جلو گیری کنند ویا صرفا در پی آنند تا شخص خاطی را معلوم ومعرفی کنند ولی دریغ از واکاوی علمی و پاسخ به این پرسش که چرا برسرمان این چنین آمده است ؟ چرا کشوری که ادعای اسلامیتش تا عرش بالا رفته و تمام کشورهای غیر اسلامی را از بن باطل می داند در بحران بی اخلاقی ، پرخاشگری و خشونت گروی این گونه چنگ می زند .

به هرروی همگان باید باور کنیم که وضع ادب ، احترام ، اخلاق ، امنییت و نظم اجتماعی آن چنان در دیار ما نابسامان و ناهنجار گردیده که به حسب حکم عقل می بایست هرچه زودتر و مسئولانه تر چاره اندیشید و علل ودلایل پیدا وپنهان فرهنگ خشونت و رفتارهای ضد اخلاقی مورد کاوش وبررسی قرار گیرد البته نقش اندیشمندان ، جامعه شناسان ، روان شناسان اجتماعی وآگاهان تعلیم وتربیت در این فرآیند بسیار راهگشا است .

حاکمان باید این واقعییت تلخ را قبول کنند که زیستن اکنون مردم از شادی وخوبی ولذت قدری خالی شده ، عزت نفس و کرامت ذاتی بسیاری از مردم مخدوش گردیده ، زندگی کردن را با خطر تهی شدن از معنا و معنویت مواجه ساخته و احساس بی کفایتی را در برخی افراد بغایت کشانده و همین موجبات هر قساوت و خشونتی را فراهم کرده است .

مشکلی که در جامعه امروز ما اتفاق افتاده نه لزوما با قاطعییت قضایی برطرف می شود ونه با نصیحت های اخلاقی که باید مهمتر از این ها به اصلاحات ساختاری و نهادی روی آورد ، می بایست به جای تظاهرات ارزشی ، تحلیل های توهمی ، فرامین تحکمی و ایدئولوژیکی به ساختارهای کارامد و نهادهای اخلاق مدار و حکمرانی خوب و فاخر اقدام کرد .

الف سرافراز