دفاع تمام قد نماینده اصولگرا از استاندار اصلاح طلب/

بگذارید مقتدایی کار خود را بکند

سید شکرخدا موسوی را می توان پدیده انتخابات مجلس نهم در اهواز دانست. هم او که توانست با کسب ۱۲۲ هزار رای رقیبان کارکشته ای چون جویجری، موسوی و فلسفی را از پیش بردارد و به مجلس راه یابد. شکرخدا موسوی پس از سال ها خدمت در سپاه و بسیج و اتمام دوره خدمت در این نهاد، به یکباره وارد فضای رقابت های سیاسی شد و با توجه به پیشینه مردمی و ساده زیستی با اقبال جامعه خوزستانی مواجه شد. اکنون نیز در مجلس از جمله نمایندگان فعال خوزستانی است. با او که یکی از نمایندگان شاخص جریان اصولگرای مجلس نهم محسوب می شود در خصوص عملکرد استاندار دولت اعتدال به گفت گو نشستیم.

 شما اخیراً در مصاحبه ای گفتید که استاندار خوزستان باید شخصیتی در حد رئیس جمهور داشته باشد، برخی از این تشبیه شما برداشت نقد و کنایه به مقتدایی استاندار فعلی را داشته اند، این برداشت از آن صحبت درست بود؟
استان خوزستان به سبب موقعیت سوق الجیشی و نقشی که در تولید درآمد ملّی کشور دارد و همچنین حساسیت های بین المللی و ظرفیت های انسانی را می توان قلب کشور نامید، با این تفسیر کوتاه و موجز از موقعیت ژئوپلتیک استان مسلم است که سکاندار هدایت چنین استانی می بایست شخصیتی باشد که واجد ویژگی ها، توانمندی ها و شاخص های خاصی باشد که او را می تواند در تراز یک رئیس جمهور قرار دهد. سخن من از این منظر بود. در ثانی، جمهوری اسلامی؛ نظام اشرافی و حکومت طبقه خاص نیست. در نظام ما بارها شاهد بوده ایم که مثلاً فرزند یک نجار، آهنگر و یا روحانی ساده به مقام ریاست جمهوری رسیده و یا یک معلم ساده که زمانی حتی دستفروشی می کرده توانسته به مقامات بالای کشور نائل آید.  پس مقام ریاست جمهوری در کشور ما یک پوزیشن دست نیافتنی نیست. منظور بنده نشان دادن اهمیت استانداری خوزستان بود. آقای مقتدایی هم در گذشته کاندید سازمان تربیت بدنی و ریاست فدراسیون فوتبال و چندین وزارتخانه کشور بوده اند و اگر هم در این مقامات کشوری قرار نگرفته اند بنابر شنیده های من به دلیل امتناع و علاقه ایشان برای ادامه خدمت و زندگی در استان خوزستان بوده، از این جهت او را می توان در فهرست شخصیت های ملّی استان قلمداد نمود و می تواند ذیل مثال بنده قرار گیرد و البته برخی رقبا معمولاً از آب گل آلود ماهی می گیرند.
    اما به نظر می رسد که شکرخداموسوی و عبدالحسن مقتدایی در حوزه سیاسی اشتراکات زیادی نداشته باشند. ایشان دارای تفکر اصلاحاتی و شما اصولگرایی هستید پس بطور طبیعی شما نباید از انتصاب مقتدایی خوشحال شده باشد؟
شما دارید نیّت خوانی می کنید. یا استدلال مشخصی دارید که من از انتصاب مقتدایی خوشحال نشدم و حتماً می خواهید نتیجه گیری کنید که من مخالف او هستم، درست است؟ در حالی که من از ابتدا در جریان فرآیند انتخاب مقتدایی بوده و از این انتخاب درست، بجا و شایسته حمایت نیز کردم و تبعاً از به بار نشستن این تلاش ها خوشحال هم شدم.
  ببینید من به لحاظ سیاسی نتیجه گیری کردم که…
اجازه بدهید… اولاً مقتدایی منصوب دولت جدید یازدهم است. من به عنوان یک کنشگر سیاسی معتقدم که هر انتخاب و تغییر، یک پیام دارد. مثلاً اگر مردم از عملکرد نمایندگان دوره گذشته رضایت داشتند حتماً من به عنوان منتخب آن ها به مجلس راه نمی یافتم پس پیام اولِ انتخاب بنده، تغییرخواهی مردم بود و من باید در همان جهت باشم. آقای مقتدایی هم انتخاب این دولت بود که با رای ملّت و تنفیذ مقام معظم رهبری روی کار آمده و ما شرعاً و قانوناً تضعیف دولت ها در جمهوری اسلامی را برنمی تابیم. سخن بعد این که ایشان فرزند خوزستان و از سرمایه های انسانی استان به شمار می روند. دو دوره نمایندگی، دو دوره استانداری و حضور چهار دهه ای پویا و فعالانه در تحولات استان، او را نسبت به مخاطرات و مشکلات جامعه خوزستانی، آبدیده کرده است. حالا چرا من باید از این انتخاب ناراضی باشم را نمی دانم.
  به سوال من در خصوص تضاد سیاسی خود و آقای مقتدایی هنوز پاسخ نداده اید؟
البته من نمی دانم که اختلاف سلیقه، تضاد سیاسی محسوب می شود یا خیر. ببینید من شنیدم از وزیر کشور که انتخاب مقتدایی با خشنودی مقام معظم رهبری همراه بوده و نماینده محترم ولی فقیه در استان نیز با این انتخاب موافق بوده اند. وی نیز همواره نسبت به جایگاه رهبری در نظام ما خشوع و ارادت داشته است. پس در این انتخاب حساسیت های مقام ولایت رعایت شده. در سال های گذشته هم ما از آقای مقتدایی مواضع ساختارشکنانه غیرقانونی سراغ نداریم که او را از دایره نیروهای وفادار نظام خارج کند. حتی بارها شاهد بوده ایم که او در دفاع از نظام و ارزش های آن به میدان آمده است. پس می توانم بگویم که من و آقای مقتدایی در اصول سیاسی تضادی نداریم.
  اما همواره انتخاب ایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال های ۸۸، ۸۴، و ۹۲ و پیش از آن در مقابل انتخاب های شما بوده است؟
باز هم که نیت خوانی و پیشگویی کردید. در برخی از این سال ها که اشاره کردید رای بنده مخفی بوده چرا که به دلیل حضور در لباس مقدس پاسداری انقلاب اسلامی و عمل به فرموده امام راحل، منع جدی برای فعالیت علنی سیاسی داشتم و شاید فرزندانم نیز از آرایی که داده ام خبر نداشته اند اما پس از دوران بازنشستگی و بخصوص در سال ۹۲ از کاندیدای مورد علاقه ام که آقای محسن رضایی بود حمایت علنی کردم البته این حمایت هم بر اساس مصلحت سنجی هایی بود که برای استان خوزستان مدّ نظر داشته ام. اضافه بر آن، در نظام جمهوری اسلامی همه مردم در هر سطحی به ویژه نخبگان می توانند در حدودی که قانون و محذورات امنیت ملی تعیین کرده است فعالیت سیاسی داشته باشند.
این که یک نفر بنا بر تشخیص خود از کاندیدای تایید شده شورای نگهبان و نظام حمایت کند و حتی برای آن فعالیت نماید از نظر بنده نه تنها مذموم نیست بلکه امری در جهت افزایش مشارکت سیاسی مردم در راستای قدرت افزایی ساخت دورنی نظام است. توصیه برادرانه بنده به همه فعالان سیاسی عمل به توصیه مقام معظم رهبری در خصوص جذب حداکثری است. مگر اصل سرمایه ما چقدر است. باید از سرمایه انسانی خود صیانت کنیم. در عین حال برای نخبگان خود میزانی از آزادی عمل برای میل به سلایق سیاسی شان قائل باشیم. مگر قرار است همه یک جور فکر کنند. مهم این است که همه افراد و فعالان، وفادار به اصول و آرمان های انقلاب اسلامی مورد نظر امام راحل و مقام معظم رهبری بوده و خود را همواره ملزم به رعایت و حرکت در چارچوب قانون اساسی بدانند. هیچ گاه در زمین دشمن بازی نکنند و بلندگوی بدخواهان نباشند. بصیرت سیاسی داشته باشند. به نظر بنده جناب مقتدایی با حفظ این شاخص ها یک سیاستمدار برجسته و ولایتمدار است. با این حال ممکن است سلیقه سیاسی او متفاوت با بنده باشد که تاکید می کنم مهم این است که همه ظرفیت انسانی استان برای رفع محرومیت استان همراه و هم آهنگ باشند.
 پس اگر از این سوال بگذریم می خواستم به طور شفاف و صادقانه از نحوه انتخاب مقتدایی به عنوان استاندار خوزستان به روایت شما بدانیم؟
رویه دولت یازدهم در انتخاب استانداران این بود که از مجمع نمایندگان استان در مجلس، اعضای ستاد مرکزی انتخاباتی دکتر روحانی در خوزستان و برخی گروه های مرجع، حامی، ذینفوذ و همسوی دولت در استان و برخی افراد مانند آقایان شمخانی و رضایی برای استانداری خوزستان نظر خواهی کردند. همه این افراد و گروه ها نیز لیست هایی با اولویت های مختلفی به وزارت کشور عرضه داشتند. فکر می کنم آقای مقتدایی گزینه مشترک بسیاری از این لیست ها و به ویژه لیست مجمع نمایندگان بود که من هم در ارائه آن لیست نقشی داشتم. در ادامه وزارت کشور به چندین گزینه می رسد که حتی نام گزینه هایی مانند مقیمی، تولایی و جادری در آن لیست پایانی به چشم خورد. برخی برای رایزنی با بزرگان به استان آمدند و در نهایت با توصیه بزرگان و به نظرم اجماعی که در مرکز هم بوجود آمد آقای مقتدایی به استانداری خوزستان برگزیده شدند. علی القاعده به سبب اهمیت موضوع، من هم روند انتخاب استاندار را رصد و مونیتورینگ می کردم. قطعاً انتخاب مقتدایی مورد رضایت بنده بود. او را بهترین گزینه معرفی شده می دانستم که استانداری را قبلاً تجربه کرده بود، از نمایندگان مبرز و با تجربه محسوب می شد. از جمله صنعتگران دست پاک خوزستانی به شمار می رفت و در این سال ها هم در استان حضور داشت. دوستانی که من را از نزدیک و حتی دورادور می شناسند تصدیق می کنند که اگر بنده قلباً استانداری مقتدایی را مضرّ حال استان می دانستم حتماً موضع مخالف خود را اعلام می کردم و حتماً مخالفت خود را به صورت عملی نیز نشان می دادم. مختصر اینکه مقتدایی جزو گزینه های انتخابی ما بود و به نظرم از همه گزینه های معرفی شده یک سر و گردن بالاتر بود.
  واقعاً شما، مقتدایی را بهترین گزینه می دانستید؟
انصافاً آقای مقتدایی یک سر و گردن از همه گزینه های مطرح شده بالاتر بودند. بگذارید مثال کوچکی بزنم؛ وقتی از سوی برخی اعضای شورای شهر اهواز برای انتخاب شهردار مورد مشورت قرار گرفتم به آن ها گفتم که به سراغ گزینه های بزرگ و تحول آفرین بروید تا عیار مدیریت در کلانشهر اهواز افزایش یابد. کارهای بزرگ توسط انسان های بزرگ سامان می یابد. حتی مثال زدم که سراغ نیکزاد، بهبهانی و حتی مهرعلیزاده بروید، من هم برای آمدن آن ها کمک خواهم کرد. مهم نیست که یک مدیر اجرایی از چه جناحی باشد، مهم توان او برای تحول آفرینی است. مهم نقش او در سازندگی است. امروز خوزستان تشنه مدیریت جهادی است، حالا این مدیر جهادی در فلان انتخابات سمپات کدام جناح بوده به خود او مربوط است! مگر ما مسئول تفتیش عقاید آدم ها هستیم. چرا گاهی اوقات به خود اجازه می دهیم که جلوتر از رهبری حرکت کنیم. اما در پاسخ شما صراحتاً عرض می کنم که مقتدایی گزینه مطلوبی برای استانداری خوزستان بوده و هست. شناخت من از او محدود به امروز و دیروز نیست. بنده به دلیل مسئولیت های مختلفی که در مسئولیت عملیات، بسیج اداری و کارگری و فرماندهی سپاه اهواز داشتم همواره در شورای تامین و شورای اداری استان حضور داشتم و به خصوص در دوره اول استانداری ایشان از نزدیک نوع و شیوه مدیریت ایشان را دنبال می کردم. دلسوزی و تعصب او در پیگیری مسائل استان مثال زدنی بود. خاطرم هست که در اوج سال های فعالیت دولت اصلاحات علی رغم فشارهایی که برخی نمایندگان و فعالان سیاسی می آوردند حاضر نشد که کاری بر خلاف اعتقادش انجام دهد. این ثبات قدم و عقیده مقتدایی با تعویض وی همراه شد و استان از فرصت مدیریت و خدمت او محروم گشت همیشه به عنوان یک نکته شاخص در کارنامه مقتدایی ثبت شده است.  به نظرم او استاندارِ کسی نیست. یعنی در این سمت به حزب و جناح و شخصی بدهکار نیست.
این خیلی نکته مهمی است. البته صداقت، ساده زیستی و بدون تکلف بودن مقتدایی نیز از دیگر نقاط برجسته شخصیت اوست.
   برخی معتقدند که مقتدایی تمایلی به تعامل با نمایندگان مجلس ندارد شما تا چه اندازه در برخوردهایی که با وی داشته اید این گزینه را تایید می کنید؟
ببینید هر مدیری در صحنه اجرا که وارد می شود دارای متد مدیریتی خاصی است. اصولاً مدیریتِ تعامل محور توصیه شده است، اما مرز باریکی است میان تعامل محوری و سفارش پذیری، آقای مقتدایی را اهل تعامل و مشورت دیده ام اما سفارش پذیر خیر. اگر غیر این بود که مورد تایید ما نبود. سفارش پذیری یعنی نفی شایسته سالاری. یعنی باز گذاشتن راه برای جولان مافیای قومی، اقتصادی و حتی باندی و جناحی. خوشحالم که استاندار ما سفارش پذیر نیست.
 به عنوان نماینده ای که در این دویست روز با مقتدایی در سمت استانداری کار کرده است ندیدم که او موضع خصمانه و غیر دوستانه ای نسبت به نمایندگان داشته باشد. مقتدایی خود سال ها نماینده بوده و به خوبی می داند اگر نماینده ای درخواست و پیشنهاد و تذکری دارد به دلیل رسالتی و وکالتی است که از سوی مردم بر دوش وی نهاده شده است. شما ببینید، آقای مقتدایی چه در مجمع مشورتی خود و چه در جلسات شورای اداری و چه در جلساتی که با حضور مدیران کشوری برگزار می کند برای نمایندگان استان جایگاه ویژه ای قائل است. همین مراسمی که به همت استاندار برای نکوداشت نمایندگان فقید و شهید استان برگزار شد نشان دهنده اشراف مقتدایی به جایگاه نمایندگان و لزوم تکریم آن هاست.
 …و این پاسخ یعنی دفاع تمام قد یک نماینده اصولگرا از استاندار اصلاح طلب؟
شما مختارید که برداشت خود را داشته باشید. اما اگر بخواهم حرفم را در خصوص سفارش ناپذیری استاندار کامل کنم باید نقدی هم داشته باشم. متاسفانه با دخالت برخی که شنیدم مورد اشاره و نقد استاندار هم قرار گرفتند برخی افراد به مدیریت استان تحمیل شدند. یا فلان مدیر برخلاف نظر استاندار به کار گمارده شد و یا دوره مدیریت وی تمدید شده است که قطعاً با حمایت همان افراد و لابی های سیاسی و قدرت بوده است. به عنوان مثال فشارهایی که از سوی برخی حامیان دولت در استان بر بدنه وازرتخانه ها وارد شده است، کامل شدن کابینه مدیریتی استان را به تاخیر انداخته و یا می توانم بگویم که برخی انتصابات مطلوب استاندار نبوده است. از این رو انتظار شاید می رفت که آقای مقتدایی محکم تر برخورد کند. یا از لابی خود در مرکز استفاده کند. البته شنیدم که گاهی ایشان تا مرز استعفاء هم پیش رفته اند که به نظرم در عالم سیاست راه و انتخاب آخر است و نباید به راحتی و آسانی از این حربه استفاده نمود.
مقتدایی باید بداند که تا در مسیر و خط مردم است مستحضر به حمایت نمایندگان مجلس و شخص بنده می باشد و اگر کسی با هر قدرت و مقامی در کار او اخلال کند با همه قدرت در مقابل او خواهیم ایستاد اما در عین حال هشدار می دهم که اگر با وجود فشارها، حساسیت او در برابر انتصابات سیاسی و بدون پشتوانه کارشناسی کاهش یابد، و قبح انتصاب بدون هماهنگی و تایید استاندار در استان بشکند و به یک رویه تبدیل شود عواقب و مسئولیت ناکارآمدی مدیران جدید بر عهده استاندار خواهد بود. آقای مقتدایی سرنوشت خود را با مدیران ناکارآمد گره نزند.
 با همه جوانبی که به آن اشاره داشتید تحلیل شما از عملکرد ۲۵۰ روزه استاندار چیست؟
آنان که با ریز مشکلات استان از نزدیک آشنایی دارند می دانند که خوزستان دچار یک بیماری مزمن تاریخی است. شاید هیچ دولتی از محرومیت بالای استانی که منبع انرژی، درآمد و محور اقتصاد ایران اسلامی است و از سوی دیگر به دلیل وقوع جنگ هشت ساله و خرابی های ناشی از آن ویترین مدیریت اجرایی کشور هم محسوب می شود، رضایت نداشته باشد. اما متاسفانه دولت های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد علی رغم فرصت ها و ظرفیت ها و امکاناتی که داشتند در عمل به وعده های خود ناکام ماندند. اصولاً نگاه کشور باید به خوزستان تغییر کنند. همه باید پذیرای واقعیت تلخ وضع موجود خوزستان باشند. خوزستان با اعتبارات و تخصیص های عادی و متناسب با استان هایی که دچار بلیّه جنگ نبوده اند نمی تواند در قافله پیشرفت و توسعه قرار گیرد. عقب ماندگی های استان باید با حرکتی جدی و جهادی جبران شود. پس آقای مقتدایی میراث دار خرابه ای است که نیازمند یک عزم ملی و جهادی برای اصلاح آن می باشد. در به قول شما ۲۵۰ روز گذشته اهتمامی که به منطقه آزاد اروند شد و افزایش حدود آن و تسهیلاتی که برای استان از کانال منطقه اروند تهیه شده است و انشاالله در آینده نزدیک به طور کامل اجرایی هم خواهد شد یک اقدام اساسی و بزرگ بود.
به نظر می رسد مدیریت استان به درستی وقت زیادی بر روی منطقه اروند گذاشت و حساب ویژه ای هم برای حل مشکلات استان در راستای خدمترسانی این منطقه باز کرده است، ثمره برخی از این تلاش ها یعنی عبور و مرور خودروهای پلاک اروندی در سطح همه استان و نوسازی و بهسازی ناوگان خدمات شهری، بهداشتی و خدمترسانی در سطح استان با استفاده از تسهیلات اروند به زودی کام هم استانی های ما را شیرین خواهد کرد و بخصوص برای رفع محرومیت از مناطق جنوبی استان گام های بلند و موثری خواهد بود. در این نگاه، معتقدم که تدبیر استاندار هم در ادامه باید شامل حال مناطق دیگر استان و مرکز استان یعنی شهر اهواز شود.
باید برای این مناطق و به ویژه شهر اهواز نیز تدابیر ویژه ای اتخاذ نمود تا همه خوزستان شاهد تحول و تدبیر ناشی از استقرار دولت جدید باشند. به عنوان مثال می توان با اهتمام و گسترش مناطق گردشگری و تاریخی در حوزه شمال استان و الزام وزارتخانه های نیرو و نفت در این مناطق نیز تحول ایجاد کرد. اهواز هم که شهر هزار مشکل است و امید است جناب استاندار عنایت بیشتری نسبت به مدت گذشته نسبت به مرکز استان داشته باشد. در مجوع عملکرد استاندار را به نسبت روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت و مضیقه هایی که دولت یازدهم در زمینه بودجه و اعتبار دارد قابل     قبول   می دانم.
  چه نمره ای به استانداری ۲۵۰ روزه مقتدایی می دهید؟
در مقام نمره دادن نیستم. البته انتظار ما از آقای مقتدایی زیاد است. قطعاً خود او نیز به طور کامل از عملکردش رضایت ندارد. شما نگران نباشید من سختگیر نیستم. مقتدایی از نظر من قبول است.
  اگر بخواهید توصیه ای به استاندار مقتدایی داشته باشید به او چه خواهید گفت؟
معتقدم رسانه های گروهی و عرصه عمومی محمل مناسبی برای بیان انتقادات و گوشزد نمودن برخی پیشنهادات نیست. من حتی نسبت به بیان برخی انتقادات نسنجیده و حرمت شکنانه خطاب به استاندار معترضم. چرا که باید حرمت شخص اول استان را حفظ کرد. حرمت او حرمت استان است.
البته بدیهی است که وقتی گروه های مختلف سیاسی در تحمیل گزینه خود به وزارت کشور برای استانداری ناکام بوده اند یا فی المثل استاندار از گزینه مورد علاقه ایشان در مقام معاونت، مشاورت یا مسئولیت اداره کل و سازمانی استفاده نکرده، امروز با هر لغزش یا تصمیمی مورد نقد ایشان باشد. بیش از آنکه مخاطبِ توصیه من، آقای مقتدایی باشد، معتقدم که برخی نمایندگان یا دوستان سیاسی و حتی عده کمی از علما و افراد موثر باید فشارهای خود را از روی دوش آقای مقتدایی برداشته و بگذارند او کار خود را بکند. به هر حال مقتدایی هر چه باشد و هست از فرزندان متعصب خوزستان است.
در سطح کشور فردی است که به کارآمدی و سلامت و پاک دستی شهره است. ساده زیستی و صمیمیت او مثال زدنی است. حالا اگر مشکلاتی هم باشد باید با نگاهی دلسوزانه و سازنده به سمع او رسیده و او را مجاب به رفع و تصحیح آن مشکلات نمود.
   مگر می شود شما که همواره منتقد برخی کاستی ها در استان بوده اید نسبت به عملکرد آقای مقتدایی انتقادی نداشته باشید؟
گفتم که در شرایط حساس کنونی تضعیف استاندار را به مصلحت استان نمی دانم. شما درست اشاره کردید که در ماه های گذشته نهادهایی مانند شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، شهرداری اهواز و زیرمجموعه وزارت نیرو همواره از انتقادهای بنده به عنوان قطره ای کوچک از اقیانوس بی کران نجابت مردم استان بی نصیب نبوده اند. اما اگر بخواهم پاسخی در خور به پرسش شما تدارک ببینم باید اذعان نمایم که برخی تصمیمات شتابزده اخیر می توانست به شکل بهتری صورت پذیرد. برخی انتصابات می توانست با سلیقه بهتر و تامل بیشتری صورت گیرد. اما بهر حال باید بپذیریم که آنچه به وقوع پیوسته سلیقه مقتدایی است که باید با مشورت و تعامل این سلیقه فردی را به خرد جمعی جامعه خوزستانی نزدیک نمود.
 به عنوان سوال پایانی، چشم انداز استانداری مقتدایی را چگونه می بینید؟
اگر مقتدایی بر سرعت اقدامات خود بیفزاید. تیم کارشناسی خود را قوی تر کند. از شتابزدگی و تعجیل و حرکت های پوپولیستی و شعاری بپرهیزد. وقت خود را صرف مجادلات بیهوده و بحران های مصنوعی نکند. از پیچ های حساس و بحران های چالش برانگیز با استفاده از تدبیر و اعتدال مورد ادعای دولت بگذرد. به همه اقوام خوزستانی با یک نگاه بنگرد. به احدی با هر پشتوانه و عقبه باج ندهد. فعالیت خود را در مراکز تصمیم گیری به خصوص پایتخت پررنگ تر نماید.  استراتژی و راهبرد کلی داشته باشد. از روزمره گی و حرکت در کانال کارتابل ها حذر نماید. در استان و برای استفاده از ظرفیت های استان بخصوص در حوزه مدیریت انسانی، فراتر از خطوط سیاسی حرکت کند. نظام تشویقی و تنبیهی برای مدیریت استان برقرار نماید و در نهایت اگر خودش باشد و تحت فشارها تصمیمی نگیرد من چشم انداز خوبی را برای استاندار مقتدایی خواهم دید با این توضیح که مدیریت در استانی با پیچیدگی های خوزستان، باید فرابخشی و فراجناحی باشد. یعنی جزیره ای عمل کردن در خوزستان، سمّ مهلکی است که همه اندام واره های استان را فلج خواهد کرد. همه باید یاری رسان مقتدایی باشیم تا او بتواند استان را یک گام به پیش برد.