تعیین تکلیف مردم با جبهه پایداری در انتخابات مجلس
خورنا: جبهه پایداری شده است ادامه «کابوس احمدینژاد» برای «اصولگرایان». پایداریها هم همچون احمدینژاد ابتدا ادعای اصولگرایی داشتند و حالا نقطه مقابل اصولگرایی شدهاند.
اصولگرایان سنتی به هر شکلی نصیحت میکنند و به آنها هشدار میدهند اما پایداریها راه خودشان را ادامه میدهند. صفآراییهای این روزهای اصولگرایان مقابل پایداریها شاید کمی بعد همچون ماجرای احمدینژاد ختم به خیر نشود و اصولگرایی «پایداریها» از ریشه کتمان شود. هدف پایداریها مشخص نیست اما از هر فرصتی برای انتقاد از دولت استفاده میکنند. برای انتقاد از دولت برنامهریزیها دارند و هر روز سیل واکنشهای اصولگرایان به آنها بیشتر میشود. به اسم احیای گفتمان سوم تیر آمدند و انشقاق و انفعال میان اصولگرایان را کلید زدند. برای خودشان پدر معنوی خاص داشتند و در هر تصمیمگیری جمعی اصولگرایان راه خودشان را رفتند.
روزنامه اعتماد نوشت: اختلاف میان پایداریها و اصولگرایان هر روز بالاتر میرود و صف منتقدان پایداری در میان خود اصولگرایان بیشتر. «اعتماد» ضمن بررسی اهداف اعضای جبهه پایداری از اقداماتش علیه دولت یازدهم، از سه تن از شخصیتها در مورد اهداف اعضای جبهه پایداری و آینده سیاسی آنان پرسید. اعتقاد عمومی بر آن است که هدف اصلی پایداریها انتخابات مجلس است. میگویند پایداریها از همان ابتدا شمشیرشان برای دولت را غلاف نگه داشته بودند و مردم تکلیف آنان را در انتخابات مجلس بعدی روشن میکنند. به دنبال انفعال در دولت و در میان اصولگرایان هستند.
نظرات امیرمحبیان، سعید لیلاز و ابولقاسم رئوفیان میآید:
امیر محبیان:دربرابر پایداری ها منفعل نباشیم
تغییرات در رفتار جبهه پایداری نسبت به دولت چند دلیل اساسی و مهم دارد. این جریان درصدد هست با تخریب دولت، اول طرح خودش در جامعه، دوم ایجاد انفعال بین جریان اصولگرایی، سوم ایفای نقش پیشتاز بین نیروهای انقلابی، چهارم کنار زدن دولت و در نهایت طرح خودش به عنوان جایگزین دولت را دنبال کند. به همین جهت نمیتوان تغییر رویکرد پایداری را سادهانگارانه خواند و از کنار آن گذشت. موفقیت تغییر رویکرد جریان پایداری به سه عامل مهم بستگی دارد که به نظر میرسد در شرایط فعلی اتفاق این موارد نزدیک است.
انفعال جریان اصولگرایی در مقابل رفتار اخیر پایداریها یکی از همین عوامل محسوب میشود که در حال حاضر به صورت نیمه منفعل و نگرانکننده است. همچنین برخورد آگاهانه یا ناآگاهانه دولت نیز در موفقیت موضعگیری پایداریها از اهمیت بالایی برخوردار است که در این زمینه نیز جریان دولت نشان داده غیر متمرکز و دارای اشتباه رفتار میکند، لذا هرچه زودتر باید دولت در جهت جبران آن برآید. ریسکپذیری و انرژی پایداریها در استمرار مخالفت با دولت سومین عامل مهمی است که در این هفتههای اخیر، جریان پایداری با حداکثر خطرپذیری پا به این عرصه گذاشته است. بنابراین شرایط خوبی برای این رفتارهای پایداری مهیا شده ولی این شرایط پایدار نیست و به زودی باعث تشکیل جریانی در بطن جامعه علیه این پایداریها میشود. البته موفقیت جبهه پایداری نیز نمیتواند نتایج خوبی را رقم بزند چراکه با توجه به قرابت این جبهه با جریان اصولگرایی، موفقیت آنان باعث میشود تا تصویر «عقل ستیزی» از اصولگرایان در جامعه منعکس بشود در حالی که چنین برداشتی از واقعیت اصولگرایی به دور است.
در همین راستا لازم است که اصولگرایان برای حفظ ارزشهای خودشان هم که شده دست از انفعالشان در برابر پایداریها بردارند. اگرچه این انفعال و تلاش حداکثری جبهه پایداری دیر یا زود متوقف میشود ولی چه بهتر است که اصولگرایان پیش از آنکه هزینههای سنگینی بر آنان وارد شود، کاری کنند. پایداریها نیز بهتر است سیاست خود را تغییر دهند چرا این تحرکات پایان خوبی برایشان نخواهد داشت. البته چیزی که از حالا در تحلیل تحولات جریان پایداری میتوان به آن پی برد این است که حرکت پایداریها بیش از آنکه برای خودشان باشد برای کسی است که در پشت پرده ماجرا قرار دارد. جبهه پایداری چند ماهی میشود که سعی بر کلید زدن بازگشت محمود احمدینژاد دارد ولی هنوز بین انتخاب و حمایت از احمدینژاد و جلیلی تصمیم قاطعی نگرفته و مردد است که سرباز احمدینژاد باشد یا سعید جلیلی.
سعید لیلاز: تندروها با تخریبهایشان در پی کسب امتیاز هستند
چندی است که طیف تندرویی از جناح راست که این روزها به جبهه پایداری شهره شدهاند مدام به دولت هجمه وارد میکنند و از کوچکترین اقدام دولت ایراد میگیرید و حتی نزدیکان دولتمردان را سوژه مخالفتها و تخریبهایشان علیه دولت میکنند. به زعم من هدف از این موج ناخوشایندی که در فضای سیاسی کشور به راه افتاده است چیزی نیست جز بهرهبرداری سیاسی به نفع خودشان برای انتخابات مجلس آینده که قرار است اسفند ماه سال بعد برگزار شود.
متاسفانه این طیف تندرو که خیلی هم زیاد نیستند منتظر کوچکترین خلئی هستند تا از آن به نفع جریان خود سود ببرند، نمونهاش هم همین ماجرای افزایش قیمت بنزین است که بهطور قطع این اقلیت تندرو از آن استفاده یا بهتر بگوییم سوءاستفاده خواهد کرد. البته جنجالهای این طیف بر سر کسب قدرت فقط در قبال دولت یا اصلاحطلبان نیست بلکه من فکر میکنم راست سنتی در ایام پیشرو بهویژه در مبارزههای انتخاباتی مجلس با آن درگیر خواهد بود. در این میان اما نکتهیی که حایز اهمیت است اینکه دولت روحانی باید کار خودش را انجام دهد و همین مسیری که انتخاب کرده را با موفقیت پیش ببرد، چرا که این طیف که سبقه شان برای مردم روشن و آشکار است اعتباری نزد مردم ندارند و فقط میخواهند با سرو صداهایشان برای آینده منافع شخصی و سیاسیشان امتیازاتی بگیرند.به هر حال من فکر میکنم کاری که آقای روحانی تاکنون کرده و سیاستی که در مسائل داخلی کشور در پیش گرفته، اشتباه نبوده است. توجه داشته باشید خود دولت آقای روحانی، محصول یک تغییر بزرگ در سیاست داخلی ایران بود و ما باید اجازه بدهیم این تحول مستقر شود. در اینجا توجه به این نکته ضروری است چرا که همه ما در یک کشتی نشستهایم. شاکله اصلی مجلس از دولت حمایت میکند؛ برای اینکه رفتار مجلس هفتم با دولت اصلاحات را دیده است. آن زمان که رییس مجلس هفتم اعلام کرد «تثبیت قیمت حاملهای انرژی هدیه مجلس هفتم به مردم است» را یادمان نرفته است. من از روحانی انتظاری بیش از عملی که انجام میدهد، ندارم. او نهایت پختگی سیاسی را به نمایش گذاشته است. وقتی با دانشآموزان، هنرمندان و غربیها صحبت میکند آرامشی را بازتاب میدهد که همه به آن نیاز داریم و من فکر میکنم، روحانی ادامه منطقی اصلاحات است.
ابوالقاسم رئوفیان: تعیین تکلیف مردم با جبهه پایداری در انتخابات مجلس
جبهه پایداری از قبل شکلگیری دولت یازدهم خود را برای مقابله جدی با دولت آماده کرده بودند و شمشیرها را در غلاف نگه داشته بودند تا به موقع از غلاف بیرون بکشند. کاملا مشهود بود که جبهه پایداری بنا ندارد که هیچ نقد سازندهیی را به دولت داشته باشد بلکه در تلاش بود تا در قالب و پوشش نقد دولت را تخریب کند. باید تاکید کنم که رفتارهای پایداریها در مقابل دولت غیرمنصفانه است چراکه باید اجازه بدهند یک سالی بگذرد و دولت مقداری در ارتباط با برنامهها و وعدههایش گامهایی بردارد و بعدا اگر مخالفتی داشتند اعلام کنند و حداقل یک سالی را در مورد دولت حوصله کنند اما متاسفانه آنقدر شتابزده عمل میکنند که بر هیچکس پوشیده نیست که اعضای جبهه پایداری به صورت تمام قد مشغول مخالفت با دولت هستند و با همین هدف هم به عرصه آمدهاند. بدون شک رفتارهای اعضای جبهه پایداری از سوی مردم و دلسوزان نظام تایید نخواهد شد و مردم در انتخابات مجلس آینده تکلیف خودشان را با آنها روشن میکنند.
از سوی دیگر به نظر میرسد که پایداریها استمرار حیات سیاسی خودشان را ولو در میان مدت در گرو حاکمیت تفکر احمدینژاد در کشور میدانند و اگرچه در میان خودشان برای حاکمیت یا عدم حاکمیت این تفکر دچار دودستگی و انشقاق هستند اما ضامن دوام خودشان را همین موضوع میدانند تا شاید برای انتخابات آتی راهی پیدا کنند. اگر این توفیق هم در انتخابات مجلس آینده حاصل نشود باید از همین حالا پیشبینی برچیده شدن بساط جبهه پایداری برای همیشه را کرد اما در این میان نوع مواجهه دولت با برخوردهای جبهه پایداری بسیار مهم است. دولت باید برای مواجهه با این اقدامات چالش برانگیز اعضای جبهه پایداری تدبیر داشته باشد و به حاشیه نرود. دولت باید از اتخاذ تصمیمات شتابزده پرهیز کند، از دادن وعدههای غیرقابل تحقق خودداری کرده و در کمال صداقت با مردم برخورد کند. در شرایط فعلی مهم است که دولت در سیاست داخلی و اجرایی کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی از چند دستگی پرهیز کند و تیم اقتصادی دولت از یک هماهنگی و هارمونی جدی برخوردار باشد. بدون شک چنانچه دولت قصد داشته باشد با این اقدامات اعضای جبهه پایداری برخورد کند و واکنش نشان بدهد روزی میبیند که چهار سال به اتمام رسیده است و آسیبهای زیادی از همین جناح دیده که قابل جبران هم نیست.
داریوش قنبری: تقابلها جنبه انتقامگیری از روحانی دارد
منتقدان روحانی در پارلمان صرفا به دنبال کسب پایگاه هستند تا با این شیوهها خود را مطرح و در انتخابات پیشرو با تخریب دولت به جایگاهی دست پیدا کنند. منتها دست اینها برای مردم رو شده است و تفکر جبهه پایداری تفکری نیست که بتواند منافع مردم را مورد توجه قرار دهدتقابل تندروها با دولت همچنان ادامه دارد. روزی نیست که مخالفان دولت موضوعی را جهت انتقاد و تخریب دولت در بوق و کرنا نکنند. آخرین بار جشن میلاد حضرت زهرا(س) در کاخ ریاستجمهوری بود که به جنجالی تازه تبدیل شد. سرانجام تقابل جبهه پایداریها با دولت چه خواهد شد؟البته تقابل جبهه پایداری با دولت تازگی ندارد و در واقع از همان روز پیروزی آقای روحانی و شکست کاندیدای جبهه پایداری (آقای جلیلی) در انتخابات ریاستجمهوری این تقابل آغاز شد. به نظر من امروز این تقابل بیشتر جنبه انتقامگیری از آقای روحانی پیدا کرده و به نوعی اینها سعی دارند از ملت هم انتقام بگیرند که چرا به آقای روحانی رای دادند. یعنی برخی اقدامات که اکنون از سوی تندروها در مجلس صورت میگیرد تقابل با مردم است و قصد دارند از مردم به این دلیل که به کاندیدای آنها رای ندادند انتقام بگیرند.هرچند این موضوع را به صراحت بیان نمیکنند و بهانههایی را مطرح و دست آویز قرار میدهند تا در روند فعالیتهای خدماترسانی دولت اخلال ایجاد کنند تا نارضایتی از دولت ایجاد شود و این نارضایتی را به پایگاه اجتماعی خود تبدیل کنند.
تندروها نام این تخریبها را انتقاد گذاشتند و عنوان میکنند دولت آزادی انتقاد را برنمیتابد در حالی که آنها کوچکترین اعتقادی به آزادی بیان ندارند و بحث انتقاد آزاد برای آنها صرفا در حد یک ابزار برای پیشبرد منافع است.
به عقیده من جبهه پایداریها به دنبال انتخابات آینده مجلس و همچنین ریاستجمهوری هستند و قصد دارند با استفاده از روشهای سلبی در تخریب دولت، کرسیهای مجلس آینده را در اختیار بگیرند. این افراد هیچ وجه ایجابی ندارند و جز وجه سلبی و تخریبی هیچ برنامهیی ندارند. آنها آب در هاون میکوبند و مردم به خوبی آنها را میشناسند و میدانند که آنها اساسا در اعتقادات خود نقش و جایگاهی برای مردم قایل نیستند و لذا همانطور که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته به آنها جواب رد دادند در انتخابات آینده نیز جواب رد خواهند داد چراکه تفکری که مردم را قبول ندارد، مردم هم آن تفکر را هم قبول ندارند.