دره به دره گرد، درسی از متانت خوانین بختیاری خطاب به مذاکره کنندگان هسته ای و صدا و سیما

خورنا – عماد جعفری پور: مایه خوشحالی است که آقای علاء دین بروجردی به عنوان یک دیپلمات باتجربه هم به تیم مذاکره کننده پیوست تا این تیم با جدیت و اتحاد بیشتر و با عملکردی فراجناحی و ملی پرونده غیر ضروری هسته ای را مختومه کند. مرحوم پدربزرگم چندین بار در جمع های خانوادگی یک ماجرای جالب مربوط به هشتاد سال قبل را بازگو کرده بود که شاید مرور آن برای زحمت کشان عزیزمان در تیم مذاکره کننده هسته ای قدری مفید باشد.sdfgsdfgsgs5rtertertrtrtrt4

حدود هشتاد سال پیش در منطقه ایذه و باغملک بین دو طایفه بختیاری جنگ خونینی در گرفته بود و پانزده نفر از دو طایفه کشته شده بودند. پس از وساطت طوایف همجوار، قرار شد موقتا جنگ متوقف شود و یک خان بی طرف به عنوان داور جلساتی با بزرگان آن دو طایفه برگزار کند تا شاید بتواند مقدمات پایان جنگ و آشتی شان را فراهم کند. چون اسم آن خان را به خاطر نمی آورم تا انتهای داستان ایشان را “داورخان” می نامیم.

داورخان پس از مذاکرات طولانی به صورت محرمانه و علنی پس از ده روز توانست دو طایفه را با تشریفات خاصی به سیاه چادر خودش دعوت کند و آنها را به طور رو در رو وارد مذاکره نهایی برای صلح کند. همه چیز در حال توافق بود و قرار شد یکی از طایفه ها صد و پنجاه گوسفند به عنوان غرامت بپردازد و طایفه مقابل هم وارد حریم چراگاه طایفه مقابل نشود و از آب چشمه های مورد مناقشه نیز استفاده کشاورزی نکند و دهها سیاه چادرش را نیز از یک گردنه مشرف به سایر طوایف جابه جا کند. پس از آغاز جنگ، تعدادی خانواده معمولی هم در منطقه بودند که به دلیل موقعیت مکانی شان اهمیت زیادی پیدا کرده بودند و دو طایفه درگیر، در تلاش برای نزدیکی و رفاقت با آن خانواده ها بودند. وقتی همه چیز رو به درست شدن بود، آن خانواده های معمولی موقعیت شان را در خطر می دیدند و قرار گذاشتند که در جلسه نهایی حاضر شوند و با یک مقدمه چینی زمینه تداوم جنگ را فراهم کنند. قدم اولشان این بود که داورخان را از مذاکرات صلح خارج کنند چرا که با وجود تدبیر و خلاقیت های داورخان امکان آتش افروزی مجدد برایشان دشوار بود. یک مرد مسن مامور شده بود که در اوایل جلسه توهین سنگینی به داورخان بکند تا جلسه به هم بخورد و داورخان از معرکه خارج شود. مرد مسن شروع به سخن کرد و با آب و تاب زیادی به داورخان بد و بیراه گفت و او را به عنوان فردی موذی معرفی کرد که قصد تسلط بر همه آن منطقه را دارد. حتی به داورخان گفت:

“ما خودمان مشکل مان را حل میکنیم، تو این وسط چی میخواهی دره به دره گرد؟ تو چرا از فاصله دور آمدی و بین ماها دخالت میکنی؟ کی از شر تو خلاص میشیم دره به دره گرد؟ داوری تو را نخواهیم چه باید کنیم دره به دره گرد؟”.

اصطلاح دره به دره گرد توهین سنگینی است و به کسی گفته میشود که به طرز بیمارگونه ای نیاز به برقراری رابطه جنسی دارد (همجنس)و…

بیان همین حرف کافی بود تا داورخان بر علیه این مرد مسن و طایفه اش وارد جنگ جدیدی بشود و آشوبی دهشتناک همه ایذه و باغملک را فرا بگیرد به خصوص که این توهین در یک جلسه پانصد نفره و در جلوی چشم فرزندان و عروس ها و بستگان داورخان و در خیمه خود داورخان انجام میشده است.

داورخان با متانت کم نظیری خودش را کنترل کرد و پس از چند دقیقه سکوت رو کرد به فرد مسن و گفت “فرض کن من دره به دره گرد هستم، بگو ببینم تو توی دره ها چی به دنبال چی بودی که منو دیدی؟”

این حرف داورخان باعث خنده جمعیت شد و تمسخر مرد مسن را به دنبال داشت به نحوی که راهی به جز ترک جلسه نداشت. با این درایت و متانت داورخان، نقشه آشوب طلبان نقش بر آب شد و جلسه با شادمانی تا صلح و آشتی و حتی روبوسی خوانین دو طایفه درگیر پیش رفت و برای سالها در منطقه صلح و پیشرفت ایجاد کرده بود.

امیدوارم مذاکره کنندگان هسته ای مان هر کدام یک داورخان باشند و با متانت به اصل ماجرا یعنی مختومه کردن یک پرونده غیر ضروری بپردازند و تعامل میهن عزیزمان با جهان و جهانیان را چندین پله ارتقاء بدهند. همچنین امیدوارم صدا و سیمای محترم که در دورانی با ساخت فیلم های پرهزینه و مفیدی مثل “روزی روزگاری” در دل قومیت های مختلف جایگاه خوبی پیدا کرده بود، ساخت و پخش فیلم های پر از دروغ و تفرقه افکنانه ای مثل “سرزمین کهن” را متوقف کند و به جای آن فیلم ماجراهای آموزنده ای مثل همین ماجرای داورخان را بسازد و پخش کند. البته برای این کار بایستی ابتدا از ریش سفیدها و مورخان بختیاری کمک گرفته شود تا جزئیات بیشتری از آن ماجرا به دست آید. صدا و سیما موظف است به درستی تاریخ قومیت های مختلف و عزیز ایرانی را با همه خوبی ها و بدی هایش به نسل های جدید بنمایاند تا از همه آن اتفاقات تلخ و شیرین درس عبرت بگیریم و بر شانه گذشتگان مان سوار بشویم و به ویژه اشتباهات شان را تکرار نکنیم.

پاسخ به دوستدار شما از ماهشهر لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • عماد جعفری پور سپاس بیکران
  • دوستدار شما از ماهشهر بسیار زیبا ،متین ،شیرین و آموزنده بود . دست شما درد نکند . امید است آنان که باید ، بشنوند و عبرت بگیرند .
  • عماد جعفری پور در این مطلب سعی کردم با زبان فیلم سازها دو سوال مهم از اقای تبریزی و از صدا و سیما بپرسم، دو سوالی که برایشان قطعا پاسخی ندارند . آیا کمال تبریزی می تواند این دیالوگ ها را تکمیل کند؟ http://the-earth-country.blogfa.com/post/240
  • عماد جعفری پور ارادتی به وسعت اقیانوس میریزم به پای دوستداری از ماهشهر!