به مناسبت درگذشت مسعود بختیاری/ میلاد ادیبی

خورنا _ میلاد ادیبی: در جوامع در حال نوسازی و توسعه اغلب تغییراتی در فرهنگ آن جوامع پدید می آید. تغییراتی که منجر به باز تعریف هویت اجتماعی و فردی و نیز تغییر سلایق ، علایق و المان های فرهنگی می گردد که لزوماً این تغییرات مثبت نیست و اثراتی چون فاصله گرفتن از ریشه ها ، اصالت و هویت را به دنبال دارد ! که باید در مقابل آن ایستادگی کرد. یکی از المان های تعریف کننده ی هویت فرهنگی یک کشور یا قوم ، موسیقی است.

هویت ایل بختیاری با موسیقی اش عجین شده است و بی شک مانا یاد بهمن علائدین نقش بسزایی در قوام و دوام این فرهنگ و همچنین ویرمان کردن اشعار و موسیقی این قوم تاریخ ساز ایفا نموده است .

او که نه فقط سراینده ی سوز و دردهای مشترک ایل بختیاری که به حق حنجره زخمی زاگرس بود و از کنارهای دیارش سنگ خوردن و ثمر دادن و از دارهای سبز زاگرس بی نیازی را آموخته بود و به درویشی و خرسندی منعم گشته بود .

بی شک در این گذار آزگار که گرگ روزمرگی و ماشینی شدن به باور سبز ایل زده است بیش از هر زمان فقدان گلبانگ اهورایی آن بزرگ وار احساس می شود .

کنون که بهمن تمرد بر کوچ راه های ایل نازل شده است و کهن چاله های هیزم پر آتش پرور ایل نموراند و تنور و تابه هامان مبتلای زمهریر زمان گشته اند ! کنون که آتش به کار غم افتاده است و دست های فرزندان ایل از هم جدا مانده اند !

کنون که چند رنگی جای دستمال های رنگین ایل را گرفته اند و”گل های کاغذی” جای لاله های واژگونش را ! کس پاسخ “هی جار” را ندهد و صدای قهقهه ی کبک های” تاراز” در هیاهو و بوق های ممتد پشت چراغ های قرمز گم گشته است !

در این موسم که کس زخمه بر تاری نزند و در کاسه تنبور صدایی نمانده است سپاس خدای را که آثار استاد به سان “آستاره ای” در کویر تفتیده ی فرهنگ این دیار راهنمای کاروان اصحاب فرهنگ و فرزندان زاگرس است.

صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن و از جاودان می سراید
صدای تو از لاله زاران که در یاد می آید
صدای تو را
رنگ و بوی صدای تو را
دوست دارم … میلاد ادیبی”