نماینده مجلس: خانه مجردی دارم ولی فکر بد نکنید!

خورنا: جلوتر که میرویم انتهای راهرو ازدحام مردم به چشم می آید. اینجا دفتر نادر قاضی پور نماینده پر انرژی که همیشه یکپای تذکرات مجلس است.

نماینده ای که گویا تکلیفی ندارد جز اینکه صدای مردم محروم در مجلس باشد و اگر مشتری ثابت مباحثات مجلسی ها باشید از لهجه شیرین آذری و یا حسین گفتن های آخر سخنرانی اش می توانید وی را بشناسید. یا حسینی که آن را برند خودش می داند. در ادامه گپ نیمروزی ها با نادر قاضی پور را خواهید خواند:

نادر قاضی پور اگر بخواهد خودش را معرفی کند …

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده نادر قاضی پور هم اکنون نماینده مردم شهر ارومیه در مجلس شورای اسلامی هستم.

نادر قاضی پور اگر مهمترین ویژگی خودش را بگوید به چه چیزی اشاره می کند؟

اگر خدا قبول کند افتخار دارم که امام و رهبری را درک کرده ام.

از چه سالی نماینده هستید؟

این دومین دوره نمایندگی بنده است.

پیش از نمایندگی چه شغلی داشته اید؟

کارمند استانداری آذربایجان غربی بودم.

چند ساله هستید؟

متولد اول فروردین ۱۳۳۷ شهر ارومیه هستم.

واقعا متولد اول فروردین هستید یا شناسنامه شما را بدون توجه به تاریخ تولدتان گرفته اند؟

من واقعا متولد یکم فروردین هستم. به قول شما فارس ها نوروز هستم و به قول ما ترک ها به من بایرام میگویند.

اولین فعالیت سیاسی شما به چه دوره ای برمی گردد؟

زمان دانشجویی. من قبل از انقلاب دانشجو بودم.

چه دانشگاهی؟

اراک. ریاضی اراک. بعد هم ارومیه فیزک خواندم

تا دکترا؟

نخیر. فوق لیسانس گرفتم

روزی چند بار به اشتباه دکتر صدایتان می کنند؟

خیلی کم

اگر دکتر صدایتان کنند؛ تذکر می دهید که دکتر نیستید؟

خیلی کم پیش می آید کسی این اشتباه را بکند ولی اگر هم چنین اتفاقی بیافتد می گویم من دکتر نیستم؛ من نوکر ملت هستم!

همیشه دفتر کارتان اینقدر شلوغ است؟

معمولا اغلب دیدار های مردمی من همان ارومیه است. اینجا دیدار کمتر داریم.

من تا بحال دفتر هیچ نماینده ای را به این شلوغی ندیده ام.

این تعداد عادی است. در ارومیه معمولا ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفری همیشه اطراف ما هستند.

*ظرف دو ساعت رای اول ارومیه را آوردم*

چه اتفاقی افتاد که ابتدا در انتخابات مجلس نهم رد صلاحیت شدید سپس در دقایق آخر تایید شدید؟

در شهرستان های دور از پایتخت برخی از افراد سخن چین هستند که با ارسال خبرهای نادرست به مافوق خود برای ما مشکل ایجاد میکنند. بحث دریاچه ارومیه و اعتراضاتی که به دنبال آن در ارومیه برپا شد و با آنها هم برخورد شد برای بنده مساله ساز شده بود. مسئولین استانی همه اتفاقات را گردن حقیر انداختند. وقتی من از علت ردصلاحیتم باخبر شدم، سی دی مصاحبه های همان ایام که در آن به زبان ترکی این اعتراضات را محکوم کرده بودم را برای شورای نگهبان ارسال کردم. از هزار نفری که دستگیر شده بودند یک نفرشان هم از نزدیکان و آشنایان و خانواده من نبودند. شورای نگهبان سه شنبه صلاحیت بنده را تایید کرد ولی وزارت کشور تا چهارشنبه ظهر نامه تایید صلاحیت بنده را نگه داشت و بالاخره چهارشنبه ظهر یک برگه کاغذ به من دادند که تایید میکرد بنده هم اسلام آورده ام.

چهارشنبه ظهر صلاحیت شما احراز شد. جمعه هم انتخابات بود. پس فقط چند ساعت فرصت تبلیغ داشتید!

نه فرصت هیچ تبلیغی نداشتم. همه دفاترم هم پلمپ شده بود. فقط دو ساعت تبلیغ کردم! در آن دو ساعت در یک مکانی تجمع کردیم برای سخنرانی که بازهم نیروی انتظامی آمد و مراسم را جمع کرد و من هم به مردم گفتم بروید خانه هایتان.

پس فقط دهان به دهان پیچید که قاضی پور تایید شده است؟ چقدر رای آوردید؟!

روز جمعه هم برخی به همدیگر پیامکی خبر داده بودند که من تایید نشده بودم . به هر شکل آن تعداد از آرای من را که توانسته بودند بخوانند ۱۹۳ هزار رای بود.

چقدر با نفر دوم اختلاف رای داشتید؟

۸۰ هزار رای

در شهرهایی که برخی با ۲۰ هزار رای نماینده میشوند. اختلاف رای شما با نفر دوم ۸۰ هزار رای است. راز محبوبیت نادر قاضی پور در چیست؟

ما با ملت و مردم هستیم. من اهل مسجدم. هیئتی هستیم. در واقع ما هرچه داریم از امام حسین داریم.

نطق های شما در مجلس همیشه شنیدنی و شیرین است. برخی می گویند نماینده ها نطق های آتیشن خود را به صورت سی دی در شهر خود توزیع میکنند تا در دوره بعد هم رای بیاورند. تا بحال چنین کاری کرده اید؟

عرض کردم که من هیئتی هستم. نیازی نیست من برای خودم این کارها را انجام دهم. بچه های هیئت این کار را خودشان شخصا در ارومیه انجام می دهند. در هیئت ما استاد دانشگاه و بازاریان بنام کارهایی مثل نامه رسانی میکند. یا یک نفر دیگر کفش جفت میکند. ما مذهبی ها همیشه هیئتی کار میکنیم.

*هر کارگری که بمیرد صدای من در مجلس بلند می شود*

تقریبا همه نطق های شما در دفاع از حقوق اهالی ارومیه است. شما نماینده مجلس به عنوان نماینده همه مردم ایران هستید یا صرفا نمایندگی مردم ارومیه را بر عهده دارید؟

من با رای مردم ارومیه راهی مجلس شده ام. وقتی مردم ارومیه در ۲ ساعت حدود ۱۹۰ هزار رای به من داده اند؛ آیا من نباید از زحمات مردم ارومیه تقدیر کنم و حقوق آنها در مجلس دفاع کنم؟ مردم ارومیه وقتی با هزار مشکل و سختی زندگی میگذرانند و ما حتی یک کارخانه دولتی در ارومیه نداریم. آیا من نباید حقوق این مردم زحمت کش را مطالبه کنم؟ من افتخار میکنم که نماینده چنین مردم ولایتمداری هستم و همیشه نام ارومیه بر زبانم جاری است.

این روحیه حمایت از مردم ستودنی است. ولی رهبر معظم انقلاب از نماینده ها خواسته اند که بجای اینکه صرفا مسائل منطقه خود را مطرح کنند؛ نماینده همه ی مردم ایران باشند.

متاسفم که شما همه صحبت های من را گوش نکرده ای. هرجای ایران یک کارگر کشته شود، اولین بار صدای من بلند می شود. از معادن کرمان تا پالایشگاه آبادان و اراک؛ هرجا که حقی از یک کارگر خورده شود من صدایم بلند میشود و در مجلس اعتراض میکنم. من عضو فراکسیون کارگری هستم و قوم و نژاد کارگران برایم فرقی ندارد. من اگر مساله دریاچه ارومیه را مطرح کردم، از هیرمند سیستان و زاینده رود هم دفاع کرده ام. این مارک ها به من نمی چسبد.همه جا سرای من است ولی هیچ جا برای من ارومیه نمی شود. جوانی ام را فکه گذراندم و مدتها نیز در پیرانشهر و سردشت فرماندار بودم. امروز برخی از مراجعین به دفتر من اهل سردشت بودند. بعد از نماینده ورزقان من بیش از همه نمایندگان از مناطق زلزله زده ورزقان بازدید داشته ام.

*همه چیز پول و پارتی و پلو نیست*

چند فرزند دارید؟

دو دختر و دو پسر دارم. که بچه های من در ۱۵ سالگی همه ازدواج کرده اند. شما این غیرت و هنر را دارید که در این سن ازدواج کنید؟

با کمک پدرشان که نماینده است شغل پیدا کرده اند؟

نه پسر بزرگم ۱۸ ساله و پسر دومی من ۱۶ سال دارد و همه محصل هستند و شغلی هم ندارد. شما همه چیز را با پول و پارتی و پلو می بینید. ما اهل این چیزها نیستم.

خب اگر پدر من هم نماینده بود و خرج زندگی من را تامین میکرد شاید من هم غیرتش را پیدا میکردم.

اگر توقع و انتظارات را کم کنیم و محبت مان را زیاد کنیم همه چیز هست. با دروغ و خالی بندی زندگی شکل نمی گیرد.

برای ازدواج هر کدام از بچه هایتان چقدر خرج کردید؟

ازدواج های ما ساده است. یک نفر گفت اینجا عروسی است یا مجلس ترحیم؟! ما عروسی هایمان را ساده میگیریم. صرفا یک غذای ساده هم به نزدیکان و آشنایان می دهیم.

پس همه فرزندان خرجشان هنوز با شماست؟

بله. من از قدیم الایام وضع مالی خوبی داشته ام. من اگر نتوانم زندگی زن و بچه ام را تامین کرده و مدیریت کنم؛ چطور میخواهم نمایندگی یک میلیون شهروند ارومیه را برعهده بگیرم؟

*خانه مجردی دارم ولی فکر بد نکنید!*

کدام منطقه تهران زندگی می کنید؟ اگر دوست ندارید فقط حدودا بگوئید.

دقیق می گویم. شما هم اگر جیگر داری بیا محله ما! من ساکن نظام آباد تهرانم. کوچه شهید محمود حسینی!

چرا نظام آباد؟!

نظام آباد چه اشکالی دارد؟

پس پولی که برای رهن و خرید منزل در ابتدای مجلس در اختیارتان قرار گرفت را خرج نکردید؟

ما تا الان پول بلاعوض ندیده ایم.

بچه های نازی آباد …

نازی آباد نه؛ نظام آباد! من قبل از انقلاب نازی آباد بودم. حوالی بازار دوم.

بچه های نظام آباد از بچه محلشان درخواست کمک و مساعدت دارند؟

نه! چون من را خیلی کم می بینند. سه چهار روز در هفته تهران هستم که آن هم غالبا در مجلس می خوابم. ساعت از یازده شب که بگذرد خانه نمی روم و در همین مجلس و داخل اتاق کارم میخوابم. زن و بچه من در ارومیه زندگی می کنند و من در خانه ای زندگی میکنم که در ایام دانشجویی ساخته ام.

پس خانه مجردی دارید!

در طبقه دیگر همین خانه برادرم زندگی میکند. فکرت جای بد نرود!

از دوران دانشجویی این خانه را دارم و در دو دوره نمایندگی یک آجر هم به این خانه اضافه نکردم. شنبه به تهران می آیم و چهارشنبه برمیگردم. همیشه پنجشنبه ها در دفتر ارومیه هستم و سفرهای خارجی من در حد صفر است. هیچ جمعه ای نیست که من نماز جمعه نرفته باشم. فرقی هم ندارد کجا باشم. ارومیه، پکن، مسکو یا روستاهای آذربایجان که باشم نماز جمعه شرکت میکنم.

چندبار در هفته طعم دست پخت همسر را می چشید؟

تقریبا هیچ وقت. در ارومیه هم فرصت خانه ماندن ندارم. در تهران استراحت و خواب و ورزشم به موقع است.

از گوش های شکسته تان معلوم است قبلا کشتی گیر بوده اید.

بله. قبل از انقلاب کشتی گیر بودم و بعد از انقلاب جودوکار شدم.

تا چه سطحی ادامه دادید؟

جودو را در حد تیم ملی

شما کشتی گیر بوده اید. نرمش قهرمانانه در کشتی یعنی چی؟

ما قرار است در دنیا به عنوان یک قدرت باقی بمانیم وخیر الامور اوساطها است. گاهی باید یک نرمش داشته باشیم تا بتوانیم قدرتمند باقی بمانیم.

در کشتی یعنی چه؟

یعنی مردانه پیروز شدن!

چه سالی؟

زمانی که هنوز شما به دنیا نیامده بودید! من ۵۶ کشتی را زمین گذاشتم و ۶۲ جودو را کنار گذاشتم.

نماینده ای که جلوی من نشسته است با این وضعیت وقتی برای سینما رفتن و تلویزیون دیدن ندارد. آخرین بار کی سینما رفته اید؟

بعد از انقلاب دو بار. سال ۵۸ برادر کوچکم را لاله زار سینما بردم که کارتون نگاه کند و چند سال پیش در ایام نمایندگی سینما رفتم.

چه فیلمی؟!

اسمش خاطرم نیست. اکبر عبدی در فیلم جنگی بازی میکرد… اخراجی ها را دیده ام

غیر از کتاب های تخصصی کتاب دیگری می خوانید؟!

کتاب هدیه زیاد به دست ما می رسد. بعضی را ورق می زنم و کتاب های خوب را به کتابخانه ارومیه ام می فرستم.

مداحی هم می کنید؟

نه ولی هر هفته سه چهار هیئت در ارومیه شرکت میکنم

جک ترکی برایتان می آید؟

کسی جرات ندارد از این جسارت ها کند و برایم چنین چیزهایی بفرستند.

*فردا هم رای گیری کنند به قالیباف رای می دهم*

آقای قاضی پور کمتر در مسائل سیاسی ورود کرده است. اصلاح طلب هستید یا اصولگرا؟

من عضو فراکسیون رهروان ولایت هستم.

چرا رهروان؟!

من استقلال دارم. ما ولایتمدار واقعی آقا هستیم و به دنبال مجلس سربلند هستیم. هیچ وقت هم از اصول خودمان در دفاع از ارزش ها کوتاه نمی آییم.

نزدیک ترین نماینده به نادر قاضی پور در مجلس نهم؟

آقای محجوب

علیرضا محجوب اصلاح طلب؟!

در رابطه با مطالبات کارگران و کشاورزان آقای محجوب بسیار فعال هستند.

انتخابات اخیر روی برگه رای اسم چه کسی را نوشتید؟

قالیباف

چرا؟

من هشت سال قبل هم به قالیباف رای دادم. چهار سال قبل به محسن رضایی رای دادم. دوازده سال پیش به شمخانی رای دادم و شانزده سال پیش هم به ری شهری رای دادم.

گویا جانباز هم هستید. سابقه جبهه و جنگ هم دارید؟

بله. بنده افتخار دارم که یکی از سربازان لشگر ۳۱ عاشورا بوده ام. همراه شهدای بزرگی همچون مهدی و حمید باکری بوده ام و آن ایام رو با هیچ چیز عوض نمیکنم. و توفیق جانبازی نصیبم شد.

شما اهل جبهه و جنگ هستید و نوع رای ها نشان می دهد که بیشتر به بچه های جبهه و جنگ علاقه داشته اید. گویا همه رای ها صنفی بوده …

نه! شما بچه ای هنوز خبر ندارید این ها چه کرده اند.

خیلی از نماینده های مجلس تا دیروز خودشان را اصولگرا معرفی میکردند. ولی امروز اصرار دارند اصلاح طلب یا حامی گفتمان اعتدال معرفی شوند.

من اگر فردا هم انتخابات برگزار شود به قالیباف رای می دهم. من اصولگرای سنتی قدیمی هستم و صدبار هم سرم را به تیر یهود ببنید ولایتمدار هستم. ما آذربایجانی ها یکم از شما ها سرسخت تر هستیم.

نقطه قوت مجلس نهم؟

مجلس آزادی داریم و مدیریت مجلس اشراف کاملی به مسائل مختلف دارد.

نقطه ضعف مجلس نهم؟

نظارت مجلس باید تقویت شود.

نظارت بر نماینده ها مطالبه جدی رهبری و مردم از مجلس بود.

الان هم این نظارت هست. هیئت نظارت برنماینده ها شکل گرفته که گاه گداری مجبور میشوم چهارشنبه ها برای ارائه توضیحات خدمت آقایان بروم.

*احمدی نژاد آن زمان مهره ای نبود!*

تا به حال پیش آمده که علیه یه مسئول در مجلس موضع بگیرید و بعد آن مسئول امکاناتی را از ارومیه دریغ کند؟

بالاخره برخی مسئولین نفس دارند وقتی نفسشان را بشکنی جبران می کنند.

برخی از نماینده ها حاضر هستند که برای حفظ منافع شهر خود استیضاح یا سوال از وزیر را پس بگیرند.

من اگر سوال بپرسم پس نمیگیرم. امضایم را پس نمی گیرم. آقای ابوترابی قبلا گفته بود که دنبال قاضی پور نروید که اهل پس گرفتن امضا نیست.

بیشترین سوال را از وزرای احمدی نژاد شما داشته اید. از وزرای فعلی سوالی مطرح نمی کنید؟

بگذارید جوهر حکم شان خشک شود.

شما جدی ترین مخالف وزرای کابینه یازدهم بودید.

من همیشه سعی کردم درخواست های ملت را مطرح کنم. مجلس دادگاه سیاسی است و ما هم دادستان هستیم. مخالفین کیفرخواست علیه یک وزیر مطرح میکنند و باقی نماینده ها به عنوان هیئت منصفه رای می دهند. بعضی ها در رای دادن عجله میکنند و زودهم پشیمان میشوند.

برخی از وزرایی که شما با آنها مخالفت کردید بیشترین رای تاریخ مجلس را آوردند. به نظر می رسید مخالفت های شما بیشتر جنبه تعهد گرفتن از وزیر را داشت. در رای گیری به این چند وزیر رای مخالف دادید؟

من منافق که نیستم که هم مخالف صحبت کنم و هم رای موافق بدهم. این در کجای شرع ما پذیرفته است؟ مگر من دیوانه ام؟! ما ترک های غیرتمند اهل تعهد گرفتن نیستیم!

دوره هشت ساله آقای احمدی نژاد را چطور دیدید؟

آقای احمدی نژاد یک شخصیت ثابت داشتند که هیچ تغییری در این هشت سال نداشت. احمدی نژاد یک زمان همکار ما بود. من از سالها قبل ایشان را میشناختم و برخلاف برخی از نماینده ها تفاوتی در ایشان ندیدم.

اولین بار کی و کجا احمدی نژاد را ملاقات کردید؟

سالها قبل وقتی بخشدار مرکزی ماکو بود. من آن زمان عضو انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه بودم و با استانداری و ادارات رفت و آمد داشتم.

خاطره ای از آن روزها با آقای احمدی نژاد؟

آن زمان احمدی نژاد مهره ای نبود که خاطره ای به یادم مانده باشد!

آخرین بار کی و کجا احمدی نژاد را ملاقات کردید؟

پنج سال قبل در ایامی که ۸۴ نماینده استیضاح وزیر آموزش و پرورش را امضا کرده بودند و همه امضاهایشان را پس گرفتند غیر از من. به همین دلیل آقای رحیمی معاون پارلمانی دیداری را هماهنگ کرده بود که احمدی نژاد من را راضی کند؛ گفتم امضایم را پس نمیگیرم.

پیشنهاد مساعدت کردند؟

من خودم کارمند استانداری هستم و از این مسائل زیاد دیده ام. آقای احمدی نژاد قول دادند که مشکلات وزارت آموزش و پرورش برطرف شود که من قبول نکردم.

روی میزتان پر از قرص و دارو است.

این روزها مقداری طب و لرز داشتم و باقی اینها قرص قلب است.

با این وضعیت دوره بعد هم سمت نمایندگی خواهید آمد؟

مثل اینکه شما برای من جانشین پیدا کرده اید! اگر عمری باقی باشد و مردم ارومیه من را بخواهند.

حرف آخر؟

ایران مال ماست