ابولحسنی: دولت هاشمی اقتدارگرای مصلح ودولت خاتمی تداوم آن بود/احمدی​نژاد اصلا دولت یکپارچه نداشت

خورنا: یک استاد دانشگاه تهران معتقد است که اعتدال هم به معنی مخلوط کردن نیروها نیست.

سید رحیم ابولحسنی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و استاد علوم سیاسی این دانشگاه در میزگرد بررسی گفتمان اعتدال گفت: اعتدال یعنی شما یک خط مشی را انتخاب کنید و متناسب با آن نیرو برگزینید. اینکه من ۴ تا چپ و ۴ تا راست و ۴ تا میانه انتخاب کنم به معنی اعتدال نیست. این را می​گویند یک ترکیب نامانوس. این مشکل را دولت آقای هاشمی هم داشت. ضمن احترام خاصی که نسبت به همه نخبگان سیاسی مصلح دارم، آقای هاشمی هم نتوانست که این ترکیب را درست کند. گذاشتن یک نیروی راست و یک نیروی چپ در کابینه به معنی اعتدال نیست.

ابولحسنی همچنین گفت: شما در ایران یک ترکیب نیروها دارید که این نیروها در حال خنثی کردن هم هستند. برخی می​گویند این ناشی از ساختار قانون اساسی است، برخی معتقدند این ناشی از ساختار اجتماعی ایران است. برخی دیگر معتقدند که این ناشی از ساختار فرهنگی کشور است. در زمان آقای هاشمی هم نیروهایی در کل سیستم وجود دارند که دارند همدیگر را خنثی میکنند و آقای هاشمی هم به خاطر اقتداری که داشت میتوانست به نوعی اینها را جمع کند. اما این دلیل بر این نیست که دولت ایشان دولت اعتدالی است. اعتدال باید تعریف بشود. در دولت آقای هاشمی اصلا امکان نداشت که دولت اعتدالی شکل بگیرد. شما کشوری داشتید که انقلاب کرده بود و بلافاصله پس از آن جنگ شده بود و به تازگی این جنگ تمام شده بود و این جنگ هزار میلیارد دلار هزینه به کشور تحمیل کرده بود. امکان دولت اعتدالی وجود ندارد. در این فضا شما باید یک دولت اقتدارگرای مصلح بیاورید که جامعه را بسازد.

وی افزود: دولت آقای خاتمی هم تداوم دولت آقای هاشمی بود و تغییر خاصی رخ نداده است. در یک قسمتهایی یک نیروهایی وارد شدند که تضاد در میان نیروها را واضح​تر کرده​اند. مجلس تنش بیشتری نسبت به دستگاه اجرایی نشان داد. اصلاحات که می​گوییم هم همه جانبه تعریف نشده است بلکه فقط به سمت اصلاحات سیاسی رفتیم. دولت آقای احمدی​نژاد هم اصلا دولت به معنی یک پارچه نبود. دولتی بوده که به لحاظ اقتصادی به دنبال سوسیالیسم بود. این را که نمی​توان محافظه کار خواند. فرهنگ هم اساسا در دست احمدی​نژاد نبود. نیروهای ایشان فرهنگی نبودند و ذهن فرهنگی نداشتند.

رئیس سابق گروه علوم سیاسی داشنگاه تهران همچنین گفت: واقعیت این است که ایران از مشروطه تاکنون دستخوش یک تحول فرهنگی است. متاسفانه دو تضاد جدی در اینباره قرار گرفته است. یک عده افراد توسعه گرا که خیرخواه هستند و معتقدند که باید کشور را بسازند. به این معنا توسعه​گرایی با دموکراسی سازگار نیست. توسعه گرایی به یک اقتدارگرایی نیاز دارد. یعنی ما به یک دیکتاتوری مصلح یا دموکراسی هدایت شده نیاز داریم. مطلب دوم فسادی است در کشورهایی که دستخوش تحول هستند وجود دارد. فساد سیاسی که اقتدارگرایی غیر مصلح است و فساد اقتصادی. در زمانی که رهبر بزرگی داشته باشیم که بتواند همه را مدیریت کند میتوانیم به سمت توسعه برویم. فقدان یک رهبر مقتدر ، باعث کشمکش های سیاسی شده است و هر از گاهی یک عده فضای سیاسی را به سمت خود می برند.