گاردین: روحانی غیرممکن را ممکن می‌کند

خورنا: مصالحه به غرب این امکان را می‌دهد که دیگر نگران بروز درگیری در خلیج فارس نباشد و ایران را به عرصه اقتصاد جهانی باز می‌گرداند.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، انتخاب حسن روحانی که روز گذشته مراسم تنفیذش به عنوان هفتمین رئیس جمهور ایران برگزار شد، احتمالات جدیدی را ممکن می‌کند. از سال ۲۰۰۵ جهان رئیس جمهوری از ایران را به چشم دیده که لحنی تحریک‌آمیز داشته و از اینکه کشورش را در انزوا نگه دارد مسرور به نظر می‌رسید.

یافتن راهی برای بازگرداندن ایران به مسیر اصلی جهان یکی از چالش‌های اصولی روحانی خواهد بود. با وجود آنکه نقش ریاست جمهوری در ایران محدودیت‌هایی دارد اما نقش وی در میان سیل عظیم سیاست‌های ایران در جهان پررنگ خواهد بود. دشمنان وی که مهمترین‌شان حامیان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و آمریکا هستند، به محدودیت‌های ریاست جمهوری با دیده حقارت می‌نگرند.

روحانی در اظهارات عمومی پس از انتخابات، لحن آشتی‌جویانه‌تری نسبت به محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران داشته است. وی متعهد به حرکت در مسیر شفافیت و تقویت اعتماد متقابل میان ایران و دیگر کشورها شده است.

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا طی مصاحبه‌ای در واکنش به این سخنان اعلام کرد «اگر ایران می‌خواهد به جامعه جهانی نشان دهد که به قوانین و پیمان‌های بین‌المللی پایبند است و به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست، ما هم آماده طیف وسیعی از اقدامات هستیم.»

این تعامل دلگرم‌کننده است اما اقدامات بیشتری لازم است تا یخ این روابط آب شود. مسائل بسیاری وجود دارد که مانع از پیگیری منافع استراتژیک مشترک میان دو کشور می‌شود، از جمله ایجاد ثبات در عراق و افغانستان، مبارزه با گروه‌های سنی شبه نظامی مانند طالبان و القاعده، کنترل قاچاق دارو از سوی افغان ها و ایجاد آرامش در سوریه.

در طرف آمریکایی، دشمنی موجود حاصل بحران گروگان گیری ۸۰-۱۹۷۹ و مبارزات قدیمی و گاهاً خون‌بار ایران برای تضعیف منافع آمریکا در سطح جهان است. خصم ایران نیز ریشه در تاریخ دارد. یک توافق هسته‌ای با ایران تنها در شرایطی ممکن خواهد بود که غرب راهی بیابد تا به ایران نشان دهد این توافق تکرار آنچه طی چند نسل اتفاق افتاده، نخواهد بود.

روحانی در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود به عنوان رئیس جمهور منتخب، سه شرط برای مذاکره با آمریکا گذاشت: «آمریکا باید به صراحت اعلام کند که هرگز در مسائل داخلی ایران دخالت نخواهد کرد… باید تمام حقوق مسلم ما را به رسمیت بشناسد… سیاست‌های یک طرفه را کنار بگذارد.»

سه راه دیگر نیز برای بیان نگرانی که گریبان خطوط سیاسی و اجتماعی ایران را گرفته، وجود دارد: نگرانی از اینکه جهان به دنبال کنترل ایران، اعمال محدودیت بر روند رشد آن و ممانعت از دستیابی این کشور به اهداف ملی خود است.

ایران طی قرن نوزدهم بخش قابل توجهی از قلمروی خود را در جنگ های وحشتناک از دست داد و پادشاهان فاسد هر چیز باارزشی که در کشور بود را به خارجیان فروختند. ایرانیان در نهایت به پاخاستند و قانونی اساسی را اعلام کردند اما نیروهای روسی مجلس را به توپ بستند و دیکتاتوری سلطنتی را به قدرت بازگرداندند. در سال ۱۹۰۷ بریتانیا و روسیه پیمانی را به امضا رساندند که ایران را میان آنها تقسیم می‌کرد؛ هیچ ایرانی در این مذاکرات حضور نداشت و حتی نمی‌دانست این مذاکرات در جریان هستند.

رضا شاه پهلوی به دنبال اجرای ایده خود یعنی ساخت یک کارخانه فولاد بود اما در سال ۱۹۴۱ پس از آنکه وی شرایط را برای این اقدام فراهم کرد، نیروهای متحدین به ایران حمله کردند و این پروژه متوقف شد. یک دهه بعد محمد مصدق، نخست وزیر وقت صنعت نفت ایران را ملی کرد اما طی یک کودتا که از سوی آمریکا و بریتانیا حمایت می‌شد، برکنار شد. اخیراً نیز ایران از تشدید مجموعه تحریم‌های غرب لطمه دیده است.

بسیاری از ایرانیان، مبارزه غرب علیه برنامه هسته‌ای کشورشان را تازه‌ترین فصل این داستان می‌دانند. هرگونه پیمانی که میان واشنگتن و تهران منعقد می‌شود باید امتیازات ایران را به شکلی در برگیرد که نگرانی‌های تاریخی و عمیق ایران را مد نظر قرار داده باشد.

طی ۳۴ سال گذشته هرگاه ایران یک پیشنهاد آشتی‌جویانه به آمریکا ارائه کرده، واشنگتن در دستان نظامیانی بوده که تنها به جنگ یا تغییر نظام علاقه داشتند. و هر زمان که دولت واشنگتن آماده پذیرش پیشنهاد بوده، ایران در مرحله رد تقاضا بوده است. واشنگتن و ایران هنوز هم مملو از مردمی هستند که به خصومت به طرف مقابل وفادار هستند.

لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی پس از انتخاب روحانی در جمع حامیان انجمن اتحاد مسیحیان برای اسرائیل گفت: «اگر تا ماه‌های سپتامبر و اکتبر هیچ تغییری در ایران ایجاد نشود، من لایحه اختیار استفاده از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای را ارائه خواهم کرد.»

با این حال انتخابات باعث شد یک درخواست محکم و غیرمعمول برای مذاکره شکل بگیرد. ۲۹ تن از دیپلمات‌های سابق، فرماندهان نظامی و متخصصان امنیت ملی آمریکا طی نامه به اوباما حضور روحانی را فرصت بالقوه خوبی برای از سرگیری تلاش‌های دیپلماتیک دانستند. این در حالی است که نزدیک به یک سوم اعضای مجلس نمایندگان آمریکا نیز طی نامه‌ای از اوباما خواستند که این مسئله را که آیا انتخابات فرصت خوبی برای پیشبرد روند دیپلماتیک است یا خیر را ارزیابی کند.

حضور روحانی به خصوص در زمانی که باراک اوباما دیگر نباید نگران انتخابات دور بعدی باشد، آنچه برای سال‌ها غیرممکن به نظر می‌رسید را ممکن کرده است. مصالحه به جهان این امکان را می‌دهد که ترس از درگیری در خلیج فارس را کنار بگذارند و در عوض امیدوار به بازگشت ایران به عرصه اقتصاد جهانی، مسئولیت پذیری در خاورمیانه و حتی ایجاد ارتباط با آمریکا باشند. این امر تنها در صورتی ممکن است که دو طرف با روح تاریخ روبرو شوند.