عبدی: قالیباف حتما به دور دوم می‌رود

خورنا: عباس عبدی از چهر‌های شاخص اصلاح طلب گفت که به گمان وی، اجماع اصلاح‌طلبان بر روی یکی از گزینه‌های عارف یا روحانی به طی یکی دو روز آینده اتفاق بیفتد و همین امر موجب افزایش احتمال پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات شود.با توجه به وارد شدن موضوع انتخابات ریاست‌جمهوری به روزهای حساس خود در هفته پایانی رقابت‌ها، و همچنین با توجه به نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری، تسنیم با عباس عبدی، از فعالان سیاسی شاخص اصلاح‌طلب، گفتگویی انجام داده است.

مشروح این گفتگو به شرح زیر است:

با توجه به وضعیت فعلی نامزدهای اصلاح‌طلب و بعد از گذشت چندین روز از تبلیغات تلویزیونی ۲ نامزدی که به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر هستند، یعنی آقایان عارف و روحانی، شما حمایت از کدامیک از این دو را برای اصلاح‌طلبان مناسب‌تر و مفید‌تر می‌دانید؟

– عباس عبدی: واقعیت این است که اصلاح‌طلبان به دلایل متعددی نتوانستند نامزد مناسب خود را حتی با شرایط موجود در این انتخابات داشته باشند. منظورم از نامزد مناسب کسی است که تعهدات رفتاری و برنامه‌ای به اصلاح‌طلبان داشته باشد و با درخواست آنان نامزد شود. روشن است که بخشی از این وضع ناشی از شرایط کلی حاکم بر رد صلاحیت‌ها و شرایط سیاسی کشور بود، ولی بخشی نیز ناشی از مطالبه حداکثری اصلاح‌طلبان بود و علی‌رغم آن‌ که بارها تذکر یا پیشنهاد داده شد که فارغ از نامزدی آقایان خاتمی یا هاشمی، فرد دیگری را برای نامزدی تعیین کنند، در انجام این کار تعلل کردند و هنگامی هم که مهندس جهانگیری برای ثبت‌نام اقدام کرد متوجه حضور آقای هاشمی در وزارت کشور شد و از ثبت نام منصرف گردید. بنابراین می‌توان گفت که هر دونامزد محترم موجود مستقل از خواست و دعوت اصلاح‌طلبان ثبت‌نام کرده‌اند. و از این‌نظر اصلاح‌طلبان اکنون می‌توانند از منظر عملی یکی از آقایان را حمایت کنند. با توجه به این نکته و نیز نظر به مساله اصلی در این مرحله که پذیرش اصل مشارکت و حضور در عرصه رسمی است و با وضع موجود که تفاهم بر شرکت شده تحصیل حاصل است، ولی در مورد یکی از این دو نیز باید صرفا به وجه رای آوری او اهمیت داد و در هر حال اصلاح‌طلبان باید بکوشند که فقط به این مساله توجه کنند و نه چیز دیگر. زیرا آنان در هر حال به‌صورت مستقل ثبت‌نام کرده‌اند. و از جانب اصلاح‌طلبان نمایندگی انتخاباتی ندارند. البته از منظر رای‌آوری هر کدام از دو نفر ترجیحاتی به یکدیگر دارند، ولی نمیدانم با کنار رفتن آقای روحانی آیا آرای او به سبد آقای عارف منتقل خواهد شد یا نه، درحالی‌که عکس قضیه به احتمال زیاد صورت می‌گیرد. علی‌رغم این از نظر من اصل بر تصمیم مشترک اصلاح‌طبان و در این مورد خاص آقای خاتمی و هاشمی است. هرکدام را اعلام کنند باید از او حمایت کرد. این امر نشانه توسعه یافتگی سیاسی آنان در اخذ تصمیم است.

به نظر شما امکان اجماع اصلاح‌طلبان بر روی یکی از نامزدهای مزبور، وجود دارد؟

– عباس عبدی: به لحاظ منطقی چنین امکانی هست. هرچند به دلیل فقدان آمار و ارقام معتبر از میزان آرای نامزدها و نیز شناوری آرا و افراد زیادی که تا کنون تصمیم نگرفته، رسیدن به توافق در مورد آرای فعلی آنان قابل مناقشه خواهد بود. ولی گمان میکنم که در این مورد خاص آقایان خاتمی و هاشمی می‌توانند راسا اقدام کنند و هرچه را صلاح می‌دانند اعلام نمایند و معتقدم که همه از آنان تبعیت خواهند کرد. گمان می‌کنم در یکی دو روز آینده چنین اتفاقی رخ دهد.

شما پیش از این در مصاحبه‌هایتان فرموده بودید که اصلاح طلبان باید در انتخابات شرکت کنند اما انتظار پیروزی زیاد نداشته باشند؛ امروز آیا بر آن نظر سابق خود پایبندید یا احتمال پیروزی اصلاح طلبان را ناچیز نمی‌دانید؟

-عباس عبدی: آنچه که گفته‌ام چنین نیست. گفته‌ام اولویت آنان در شرکت نباید پیروزی باشد، بلکه اصل مشارکت انتخاباتی به منظور قدرتمند شدن نامزد پیروز (هرکس که باشد) و نیز بازگشت به عرصه رسمی باید اهداف اولیه آنان باشد و ابتدا کاری نکنند که در تعارض با این هدف باشد، و پس از آن در پی پیروزی در انتخابات باشند. به همین دلیل با نامزدی افرادی که رای آور بودند ولی امکان حضورشان نبود مخالف بودم چون آن را نافی اهداف ذکر شده می‌دانستم. ولی الان قضیه فرق می‌کند، با پذیرش شرکت گسترده در انتخابات دو هدف اول برآورده شده‌است. پس اکنون باید به هدف سوم که رای آوری است تاکید کرد. بویژه آن‌که این هدف سوم مکمل آن دو هدف پیشین هم خواهد شد. من معتقدم که اگر اصلاح‌طلبان در حمایت از هر کدام از این دو نفر اجماع کنند و دیگری به نفع او کنار رود (یا ائتلاف کنند) شانس انتخاب شدن فرد باقی‌ مانده قابل توجه است. بنابراین شانس پیروزی اصلاح‌طلبان بستگی به رفتار آنان در یکی دو روز آینده دارد.

با توجه به شواهدی که در جامعه مشاهده می‌کنید، پیروزی کدامیک از نامزدهای ۸گانه را محتمل‌تر می‌دانید؟

– عباس عبدی: واقعیت این است که نظرسنجی تعدادش کم است، آنچه هم که هست اعتبارش بر من پوشیده است. ولی از فصل مشترک این نظر‌سنجی‌ها و مناطرات تلویزیون و مشاهدات بیرونی خودم چند نکته را متذکر می شوم:
-هیچ‌کدام از نامزدهای انتخاباتی تاکنون نتوانسته‌اند شور و حال گفتمانی را درجامعه ایجاد کنند، بنابراین رای گفتمانی وجود ندارد، می‌ماند رای تشکیلاتی و رای فردی
-در میان نامزدها جلیلی و تا حدی قالیباف توانسته‌اند رای تشکیلاتی حامیان خود را بسیج کنند و در مرحله بعد رضایی و روحانی، ولایتی و عارف قرار دارند. ولی این بخش از رای نیز چندان قوی نیست.
-رای شخصیت فردی هر هشت نامزد خیلی پررنگ نیست. ولذا بعید است که در شرایط کنونی بتوانند در دوره اول آرای زیادی را برای انتخاب شدن کسب کنند. مگر آن‌ که اصلاح‌طلبان در روزهای آینده بتوانند رای گفتمانی خود را به میدان آورند و غلبه دهند.
-به دلایل فوق بخش قابل توجهی از مردم هنوز تصمیم نگرفته‌اند. به نظرم کسانی هم که گفته‌اند تصمیم گرفته‌اند و نامزدی را معرفی کرده‌اند، تصمیم آنان پایداری و ثبات ندارد و چه بسا به دلایل متعدد در آخرین لحظات در انتخاب خود تغییر عقیده دهند.
بنابراین نمی‌توان با قاطعیت اظهارنظر کرد، به ویژه آن‌که درباره نظرسنجی ها باید جزئیات بیشتری از متغیرها را داشت تا بتوان به درک درستی از آن‌چه در ذهن مردم می‌گذرد رسید که چنین اطلاعاتی در دسترس نیست. پس همه مواردی که گفته می‌شود درحد حدس و گمان است. به نظر بنده اگر اصلاح‌طلبان و آقای هاشمی وارد میدان شوند و یکی از دونفر عارف یا روحانی به نفع دیگری ائتلاف کرده و کنار رود، در بهترین حالت در دور اول برنده می‌شوند و در بدترین حالت با یکی از افراد دیگر که به احتمال قالیباف خواهد بود به دور دوم می‌روند ولی به احتمال زیاد در دور دوم نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان پیروز خواهد شد.
درصورتی که حضور اصلاح‌طلبان قوی نباشد و مثل روزهای گذشته باشد، در این صورت دونفر به دور دوم خواهند رفت که یکی از انان قالیباف خواهد بود، درمورد فرد دیگر فعلا نمی‌توان اظهارنظر قطعی کرد، ولی اگر آن فرد یکی از دو نفر مورد حمایت اصلاح‌طلبان باشد دور دوم انتخابات پرشوری خواهیم داشت.

شنیده شده که آقای خاتمی نظر به عارف دارند و آقای هاشمی پیگیر اجماع بر روی روحانی هستند. چنین اخباری را تایید میکنید یا ساخته و پرداخته اذهان تحلیل‌گر فارغ از اخبار واقعی می‌دانید؟

– عباس عبدی: نیازی به شنیدن این اخبار نیست. نزدیکی یا تعلق خاطر اخلاقی و سابقه کاری آقای هاشمی و آقای خاتمی به روحانی و عارف چیز ناشناخته‌ای نیست، ولی مطمئن هستم که این دو تعلق خاطر مانع از ائتلاف بر روی یکی از این دو نفر نیست. اگر تصمیم به حمایت بگیرند این ارتباط عاطفی و فکری نمی‌تواند مانع از تصمیم آنان شود.

غیر از موضوع اقتصاد که به عنوان فوریت اصلی کشور در حال حاضر مورد اتفاق همگان است، شما فوریت‌های بعدی و اولویت‌های بعدی که نامزدها در اداره دولت آتی باید در نظر بگیرند را چه چیزهایی می‌دانید؟

– عباس عبدی: واقعیت این است که اقتصاد فوریت اصلی کشور نیست، زیرا نارسایی‌های اقتصادی معلول مشکل دیگری است که آن مشکل، فوریت اصلی کشور است. البته من و شما و همه مردم به عنوان یک شهرند عادی روزانه با مسائل اقتصادی دست به گریبان هستیم. هر روز خرید می‌کنیم و هر روز ناظر آب رفتن وزن سبد کالاهای مصرفی خود هستیم و هر روز هم مشکلات بیکاری و تورم را با تمام وجود حس می‌کنیم، ولی وقتی از منظر کارشناسی و تخصصی نگاه می‌کنیم باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا با چنین وضعی مواجه هستیم؟ آیا این وضع ناشی از زلزله یا بلای آسمانی بوده یا به دست خودمان ایجاد شده است؟ پاسخ این است که مشکل اصلی در سیاست است. روزهایی که ۵۰-۶۰ نفر از اقتصاددانان دوبار نامه نوشتند و مسائلی را متذکر شدند چرا هیچ‌کدام از مسئولان توجهی به آنان نکردند؟ مشکل بی‌توجهی به عقلانیت اقتصادی و درواقع مشکل ثقل  سامعه ای است که در حوزه سیاست رخ داده است. تا وقتی که این حد از تفرق سیاسی را شاهد باشیم و نیروها به جای تعامل سازنده در تقابل و ستیز با یکدیگر باشند و منافع ملی را بر منافع فردی تقدم ندهیم…هیچ گرهی از اقتصاد کشور گشوده نخواهد شد. بنابراین به نظر من اولویت اول را باید به بازسازی سیاسی داخل در ذیل حاکمت قانون و مشارکت عمومی قرار داد، به‌طوری که در ۲۵ خرداد آبی برآتش کینه‌ها و نقارهای سیاسی پاشیده شود و احساس آرامش و همدلی در نیروهای سیاسی ایجاد گردد. اگر چنین شد راه برای تقابل سازنده و از موضع قدرت و منافع کشور با جهان خارج نیز فراهم می‌شود. اگر چنین شد روحیه امید و شادابی مجددا ایجاد خواهد شد. اگر چنین شد، دوباره شاهد حضور همه نیروهای کارشناس و صاحب نظر در عرصه عمومی برای کمک به اتخاذ تصمیمات بهتر خواهیم بود. اگر چنین شود، نق زدن‌ها، انفعال و تندروی به حاشیه رانده می‌شود، اگر چنین شود… ولی اگر ۲۵ خرداد شاهد افزایش فاصله ها و کدورت ها باشیم نه تنها هیچ مشکلی از اقتصاد حل نمی‌شود که تازه اول مشکلات خواهد بود. در امور خارجی نیز با بحران‌های بیشتری مواجه خواهیم شد. یاس و ناامیدی و گریز از مسئولیت و حتی کشور بیشتر خواهد شد. پس مساله اصلی سیاسی است و برای تایید این ادعا چه شاهدی قوی‌تر از وضعیت پیش آمده در این انتخابات.