سیاست منهای اخلاق

خورنا | سرویس سیاسی:  تفکیک وتلفیق اخلاق وسیاست ازمباحث مهم فلسفی واندیشه سیاسی است.بررسی جایگاه ونقش اخلاق در سیاست وتعامل این دو با هم ازدیر باز محل بحث ومجادله بوده است.
درخصوص رابطه احتمالی اخلاق وسیاست چهار دیدگاه ونظر وجود دارد:
تبعیت اخلاق ازسیاست : این دیدگاه برای اخلاق هویت واصالت مستقلی قائل نیست لذا اعتبارچندانی ندارد وحامیان اندکی دارد.
جدایی اخلاق ازسیاست: طرفداران این دیدگاه برای اخلاق هویت مستقل قائل اند اما ورود اخلاق به سیاست را نه تنها جایز نمی دانند بلکه مخالف ورود اخلاق به سیاست اند واین امررا عامل ناکامی سیاست می دانند.
دوسطحی بودن اخلاق وسیاست: معتقدان به این دیدگاه براین باورند که اصول اخلاقی درامور سیاسی پذیرش می شوند بااین تفاوت که اخلاق فردی واخلاق سیاسی یکی نیستند.
یگانگی اخلاق وسیاست: باورمندان به این نظریه،اخلاق وسیاست هر دو را مظاهرحکمت عملی وارزش مداری می دانند ومعتقد به اتحاد این دو هستند به نحوی که بتوان اخلاق راسیاست فردی وسیاست رااخلاق جمعی درنظر آورد.
پیشگامان یونان باستان سیاست رابرپایه اخلاق استوار کردند.سقراط می گفت دانش سیاسی باید مقدم برهمه چیز، مردم راباوظایف خود آشنا سازد.
افلاطون درکتاب جمهوریت ،حکومت ها رابرپایه اخلاقیات محک می زند.
ارسطو معتقد بود سیاست وسیله ای برای نیل به سعادت و زندگی اخلاقی است او اخلاق رامدخلی بر سیاست می داند.
درآیین های بودایی ،یهودی ،مسیحی واسلام رستگاری بشر از مسیر عمل به فضیلت ها وتعالیم اخلاق محور حرکت انسان راتشکیل می دهد.
یک نظام اجتماعی مبتنی برزنجیره ای از اصول،هنجارها،ارزش ها والگوهایی است که معمولا اخلاق نامیده می شود.

جامعه شناسان اخلاق راهمچون خونی می پندارند که بصورت پنهان درپیکره جامعه و نهادهای اجتماعی درجریان است.اخلاق معیار وشاخص بایدها و نباید هایی است برای انسجام بخشیدن به اجتماع درمسیر زندگی هدف دار وغایتمند برای رسیدن به کمال ، فضیلت وسعادت .
اخلاق هم خاستگاه دینی دارد وهم متاثرازعرف ،فرهنگ و تاریخ است.
جامعه امروز ما انسجام همیشگی خودش را حداقل درعرصه سیاست از دست داده ، گویا دردوره خمودگی اخلاقی قرار داریم .دستگاه تعلیم وتربیت ، نهادها وسازمان های فرهنگی ومذهبی به مثابه قلبی که می بایست این خون را دررگ های جامعه پمپاژ کنند نقش خود را به خوبی ایفا نمی کنند بروز ونمود این پدیده را می توان درسطح جامعه و در تیترها و تحلیل ها ی برخی سایت ها ،خبرگزاری ها ،روزنامه ها ، قلم ها و زبان ها یی که صرفا در راستای تخریب وتفرقه افکنی می چرخند، به وضوح مشاهده کرد.
درعصر سلطه تکنولوژی بی مبالاتی های اخلاقی درعرصه سیاست بیش ازپیش رشد و نمو یافت تاجایی که امروز هواخواهان تفکیک اخلاق و سیاست ،میدان داری می کنند وعرصه را بر سیاستمداران اخلاق مدار تنگ و تنگ ترکرده اند همانانی که فریبایی قدرت عنان ازکف شان برید و به گژ راهه سیاست منهای اخلاق شان کشانید. هدف برایشان توجیه گر وسیله است.آنچه برایشان مهم است خارج کردن رقیب از میدان رقابت است حال با هر قیمت و ازهر راهی که برایشان ممکن باشد.
عده ای که ازبام تاشام درتلاش وتکاپواند تاپشت نقاب نقد وروشنگری وتحلیل ،آبرویی بریزند و نام ونانی دست وپاکنند.
خالی شدن جامعه ازاخلاق خطرناک است ودر عرصه سیاست خطرناک تر،چرا که سیاستمداران وسیاست ورزانی که پایبند به اخلاق نباشند ترک بر دیوار انسجام عمومی را بیش از پیش می گسترانند. سیاست منهای اخلاق ضمن ایجاد انشقاق و ازهم پاشیدگی پیوست های اجتماعی منجر به تمرکز قدرت دردست ماکیاولیست ها وبه تعبیر پاره تو، روبه صفتان خواهد شد.
امام علی (ع) اخلاق راعنصر نظارت درونی برای مهار وکنترل قدرت تلقی می کند.

 

علی حسن فرد بابلی – فعال سیاسی اصلاح طلب