جاده مرگ بیدار و مسوولان خواب/در بی کفایتی مسئولان خانواده ای متلاشی شد

‍ ‍ ? جاده مرگ بیدار و مسوولان خواب…
✍ صابر ایگدر
جاده مرگ بازهم قربانی گرفت و
یک خانواده هفتکلی را به کام خود کشاند و کانون گرمی را متلاشی کرد.
بلا می آید و یاد گرفته ایم راضی به رضای خالق باشیم.
از همین رضای خالق شروع کنم.
آقای مسئول!
آقای فلاندار!
هر که میخواهی باش
حالا میگویند انقلاب اسلامی شده و شما که پذیرفته ای مسئول باشی خدمتگزار و نوکر مردمی.
خدمتگزار! خوب بود پسرهای خود جنابتان دور از جان اینگونه پرپر میشدند؟
خوب بود داغ عزیزانتان به دل مادرشان میماند؟
کجایی جناب؟ چند میگیری که اینقدر بی خیالی؟
به خداوندی خدا بگذاری و بگذری به فرموده مولاعلی(ع) سنگینتری آقا!
کشاورز اصفهانی آبی را طلب میکند که روی رودش از میلیونها سال پیش به سمت ماست.آنوقت ما نباید شالیکاری کنیم.
جاده های فرعی شان هم چهار بانده است.
با پول طلای سیاهی که از اینجا پمپاژ میشود بهشت ساخته اند.
نوش جانشان.هوای همه را داریم الحمدلله
اما ما هیچ نخواستیم جز هوایی که تنفس کنیم.
آبی که بنوشیم و جاده های اصلی و نه فرعی که بی کشت و کشتار در آن تردد کنیم.
جناب!
شمایی که تشخیص نمیدهی اولویت تخصیص منابع کجاست جایت کجاست؟
بروید برادر من و کار را به کاردان بسپرید و اینقدر هزینه های خانمان برانداز نسازید برای مردمی که دینشان را به اسلام و انقلاب ادا کردند.
خدا میداند که این مردم دین دارند.
شهید داده اند ، آوارگی کشیده اند.
بترسید از روز واپسین.
از برکات مدیریت جهادی! شما کشتی یک خانواده دیگر هم به گل نشست.
تا قرعه فال فردا به نام کدام بینوایی بیفتد.
قبلاً پیشنهاد دادم قطعه ای را در بهشت زهرا برای جانباختگان جاده مهیا کنیم.

ظاهراً این ماجرا حالا حالاها ادامه دارد…