سرمقاله همدلی خوزستان

تئوری پنجره شکسته در بزه های جامعه

تئوری پنجره شکسته در بزه های جامعه، عنوان سرمقاله شماره 822 ویژه نامه خوزستان روزنامه همدلی به قلم سید عبدالهادی آرامی سردبیر ویژه نامه همدلی و معاون سردبیر پایگاه خبری خورنا است.

شاید تاکنون بارها با خود فکر کرده‌اید دلیل این‌همه نارضایتی عمومی در جامعه چیست؟ به‌واقع به هر زبانی که می‌نگرید در شکایت است. انواع بزه‌های ریزودرشت به‌صورت لحظه‌ای پیرامونمان رخ می‌دهد. بسیاری از آنان آن‌قدر کوچک‌اند که به چشم نمی‌آیند و یا حتی بر برخی نمی‌توان با اطمینان عنوان بزه را اطلاق کرد. در یک جامعه آرمانی، حتی روشن ماندن شمع بیت‌المال برای استفاده شخصی نیز یک گناه (به مفهوم ایدئولوژیک) و یک بزه محسوب می‌شود.
هرکدام از شما می‌توانید فهرستی بلندبالا ازاین‌دست جرم‌های ریز، تهیه کنید که برخی از آنان اصولاً ازلحاظ قانونی محل ایراد نیست. برخی بزه‌های خانگی یا محلی به‌وسیله قوانین نانوشته یا قراردادهایی به وجود می‌آیند که تخطی از هرکدام، سطح‌های متفاوتی از مجازات را به همراه دارد. برای برخی مجازات مادی و برای برخی دیگر زندان و یا حتی مرگ را در پی دارد. این نوشتار سعی بر بررسی بزه‌های کوچک و ناچیز دارد.
نگارنده معتقد است آنچه بزه‌های ناچیز و کوچک را مهم می‌کند، تأکید بزهکار بر استمرار آن و تبدیل آن به جرمی بزرگ‌تر، پس از پشت سر گذاشتن مرحله‌ای است. بسیاری از کودکان زندانی وقتی به دارالتأدیب‌ها می‌روند با جرم‌های کوچک می‌روند و وقتی برمی‌گردند افرادی بالغ‌اند که انواع جرم‌های ریزودرشت را می‌شناسند آن‌ها اصطلاحاً «مار می‌روند و اژدها برمی‌گردند» اما چه باید کرد؟ دلیل این‌همه جرم‌های ریزودرشت در زیرپوست شهرها بالأخص کلان‌شهری مثل اهواز چیست؟
در دهه ۱۹۸۰ شهر نیویورک شهری بود سرشار از ناهنجاری‌ها و بزه‌های ریزودرشت. این جرم‌ها گستره بزرگی ازجمله ریختن آدامس روی کف خیابان تا قتل و ایجاد شبکه‌های مافیایی را دربرمی گرفت . وسایل نقلیه عمومی از دید مردم، نماینده حاکمیت بودند و سزاوار آسیب دیدن. پرداخت نکردن پول بلیط اتوبوس، ریختن آشغال بر کف قطار، بدمستی و … تنها مشتی نمونه خروار از انواع بزه‌ها بودند. مسئولان شهر دو جرم‌شناس به نام‌های جیمز ویلسون و جورج کلینگ را استخدام می‌کنند تا علت ناهنجاری‌های متروی نیویورک را بررسی می‌کنند.
«این دو بعد از مدتها مطالعه، نظریه پنجره شکسته را به عنوان راهحل مطرح می کنند. این نظریه می گوید معمولاً در سطح اجتماع، بی نظمی و جرم در یک نوع توالی رو به گسترش، به طرزی جدایی ناپذیر، به هم پیوند خورده اند. چنانچه اگر پنجرهای از یک ساختمان شکسته شود و همچنان تعمیر نشده رها گردد، به زودی دیگر پنجره ها نیز خواهند شکست. یک پنجره تعمیر نشده و شکسته خود نشانه ای از این است که هیچکس نگران (مراقب) نیست و بنابراین شکستن پنجره هایی بیشتر، هیچ هزینه ای را به دنبال نخواهد داشت.»
«در میان تمامی مصائب اجتماعی که گریبان نیویورک را گرفته بود ویلسون و کلینگ دست روی «باج خواهی های کوچک» در ایستگاه های مترو، «نقاشی های گرفیتی» و نیز «فرار از پرداخت پول بلیط» گذاشتند. آن‌ها استدلال می کردند که این جرائم کوچک، علامت و پیامی را به جامعه میدهند که ارتکاب جرم آزاد است هرچند که فی نفسه خود این جرائم کوچک هستند. بنابراین اگر جلوی ناهنجاریها و جرمهای کوچک گرفته نشود، جرمهای بزرگ به وقوع خواهد پیوست، زیرا خطاها و جرمهای کوچک نشانی از بی قانونی و ازهم گسیختگی کل جامعه و نظام اجتماعی تلقی میشود و فرستنده این پیام به جامعه، مخصوصاً به تبهکاران است که هر کس هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد، بی آنکه کسی مزاحم وی شود «انجام جرم آزاد است». حال آنکه سخت گیری در برابر ناهنجاریهای به ظاهر کوچک و مقابله با آن‌ها، بیانگر آن است که وقتی جامعه نمی تواند چنین جرمهای کوچکی را تحمل کند، در برابر جرائم بزرگ، برخورد شدیدتری خواهد داشت.»
نتیجه بررسی تطبیقی این مسئله با کلان‌شهری مثل اهواز طبیعتاً به دلیل ساختار متفاوت این دو شهر، یکسان نخواهد بود؛ اما می‌توان در ابعاد کوچک‌تر نسبت به بازطراحی این پژوهش و دست یافتن به نتایجی ملموس‌تر و عینی‌تر اقدام کرد. آنچه اهواز را متفاوت از دیگر کلان‌شهرهای کشور (به‌جز تهران) کرده است عدم توجه به ظرفیت اقوام برای حل ناهنجاری‌های اجتماعی است. درحالی‌که در میان اقوام بزرگ استان و بالأخص اهواز، نهادهای نظارتی چون شیوخ و بزرگان طوایف مختلف وجود دارد که به نظر می‌رسد به‌جز در زمان انتخابات و برای جلب سبد رأی این نهاد و بالطبع طایفه یا عشیره متبوع آن، تمرین مدارا و همکاری از سوی نهادهای دولتی و نیمه‌دولتی انجام نمی‌شود. مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی، نیمه‌دولتی و خصوصی باید در این زمینه بازتعریف شود. این مسئولیت اجتماعی می‌تواند در برگزاری کلاس‌های آموزش شهروندی نیز خلاصه شود.
به‌هر روی، فقط دولت و حاکمیت نیستند که می‌توانند در رفع بزه‌های اجتماعی مؤثر واقع شوند. شهرداری می‌تواند به‌عنوان یک سازمان مردم‌نهاد، با توجه به امکانات پرشماری اعم از اتوبوس‌ها و بیلبوردها و پارک ها و المان‌های طبیعی و غیرطبیعی شهر، به تعمیر همان «پنجره شکسته» بپردازد تا احیاناً تلقی «بی‌امان رها شدن» ایجاد نشود و پنجره‌های دیگر شکسته نشوند و شهر «متروکه» نشود. همچنین مردم نیز می‌توانند با «خطا دانستن» اقدامات و بزه‌های اجتماعی و ناهنجاری‌هایی چون آشغال ریختن در سطح معیار، بوق زدن بیجا در ترافیک، سد معبر توسط برخی افراد، آلودگی صوتی، «سطح امنیت بزه» این قبیل بزهکاران را پایین بیاورند.

 

سید عبدالهادی آرامی- روزنامه نگار

معاون سردبیر پایگاه خبری خورنا

سردبیر همدلی خوزستان