پرده برداری دکتر مهدی قمشی، رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران و مشاور استاندار خوزستان در امور آب از یک واقعیت تاریخی:

تامین آب شرب بهانه است

انتقال آب و به طور ویژه، انتقال آب کارون به فلات مرکزی ایران و استانهای کویرنشین وارد فاز تازه‌ای از تقابل دولتمردان شده است. در یک سوی این تقابل مسئولین دولتی قرار دارند که وابستگی جدی به استانهای کویرنشین دارند و در سوی دیگر اما، همه مردم دو استان خوزستان و چهارمحال‌و بختیاری قرار دارند. چندی است که نمایندگان دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی نیز به این مباحث ورود کرده‌اند. در این‌باره «همدلی» با مهدی قمشی، استاد و رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز و مشاور استاندار در امور آب به گفت‌و‌گو نشسته‌است، که در ادامه، از نظر شما می‌گذرد.

خورنا| سید عبدالهادی آرامی: انتقال آب و به طور ویژه،  انتقال آب کارون به فلات مرکزی ایران و استانهای کویرنشین وارد فاز تازه‌ای از تقابل دولتمردان شده است. در یک سوی این تقابل مسئولین دولتی قرار دارند که وابستگی جدی به استانهای کویرنشین دارند و در سوی دیگر اما، همه مردم دو استان خوزستان و چهارمحال‌و بختیاری قرار دارند. چندی است که نمایندگان دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی نیز به این مباحث ورود کرده‌اند.  در این‌باره «همدلی»  با مهدی قمشی، استاد و رئیس دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز و مشاور استاندار در امور آب  به گفت‌و‌گو نشسته‌است، که در ادامه، از نظر شما می‌گذرد:

برای شروع گفت‌و‌گو، نگاهی به تاریخچه انتقال آب و به‌طور مشخص طرح‌هایی که در این خصوص انجام شده است، داشته باشید.
مسئله انتقال آب، تاریخ دیرینه‌ای دارد و سابقه‌اش به زمان قنات‌ها و کاریزها برمی‌گردد. ایرانی‌ها ازجمله اولین افرادی بودند که به دلیل شرایط اقلیمی، به فکر انتقال آب افتادند؛ اولین طرح‌ انتقال آب در کشور در سال ۱۳۳۲ و با اجرای تونل کوهرنگ ۱ بوده که از سرشاخه‌های کارون، آب را به سمت زاینده‌رود هدایت کردند.
تونل کوهرنگ ۱، حدود ۳۲۳ میلیون مترمکعب در سال، آب را از حوضه آبی کارون به زاینده‌رود و پشت سد زاینده‌رود منتقل می‌کند. این اولین طرح بود. بعد از آن این طرح‌ها ادامه پیدا کرد و تا امروز، از سرشاخه‌های کارون حدود ۱/۳ (یک و سه‌دهم) میلیارد مترمکعب آب در سال منتقل می‌شود که بانام‌های کوهرنگ ۲، ۳ چشمه لنگان و … شناخته می‌شوند.
تونل بهشت‌آباد جز همیـن هفت پروژه محسوب می‌شود؟
خیر. بهشت‌آباد در مرحله اجراست و هنوز بهره‌برداری نشده است. آن ۱/۳ میلیارد متر مکعب که مطرح کردم، مربوط به پروژه‌هایی است که به بهره‌برداری رسیده‌اند. .
تونل کوهرنگ ۳ هم به‌طور کامل به بهره‌برداری رسیده است؟
تونل کوهرنگ ۳ به‌طور نسبی بهره‌برداری شده است، ولی هنوز سد مربوط به آن، احداث نشده است. قرار است در صورت تکمیل، ۲۵۵ میلیون مترمکعب آب را منتقل کند که هم‌اکنون کمی کمتر از این مقدار آب را در بازه سالیانه منتقل می‌کند.
به نظر شما اعتراض اصلی فعالان محیط‌زیست و مردم و صاحب‌نظران مسائل آب مربوط به تونل‌های بهشت‌آباد و گلاب است؟ چرا که ظاهراً تونل بهشت‌آباد حدود ۱ میلیارد مترمکعب آب را منتقل خواهد کرد…
تونل گلاب مربوط به ما نیست. ابن تونل مربوط به خود زاینده‌رود است و ارتباطی به انتقال آب بین حوضه‌ای ندارد. در حقیقت تونل گلاب طرحی است که رودخانه زاینده‌رود را از قبل از استان چهارمحال و بختیاری منتقل می‌کند و اجازه عبور آب از بخشی از مسیر همیشگی و تاریخی خود را نمی‌دهد؛ بنابراین تونل گلاب از یک جایی زاینده‌رود را دور می‌زند.
گفته می‌شود یکی از تونل‌ها عمق بسیار پایینی نسبت به سطح زمین دارد که باعث می‌شود مثل یک زهکش عمل کند و تمام آب‌های زیرزمینی و چشمه‌های آب را در منطقه بخشکاند. در این باره توضیح می‌دهید؟
این مسئله مربوط به تونل کوهرنگ ۳ هست که در مسیر ۲۳ کیلومتری خود از سازه‌های مختلف زمین‌شناسی و گسل‌های متعدد عبور می‌کند. با توجه به اینکه سطح آب زیرزمینی در این منطقه بالاست باعث هجوم آب‌های زیرزمینی به این تونل می‌شد که برای آب‌بندی از روش تزریق سیمان استفاده کردند. این مسئله احتمالاً منجر به تغییر مسیر آب‌های زیرزمینی خواهد شد.
لطفا به صورت شفاف در مورد تونل بهشت‌آباد صحبت کنیم. اعتراض‌های مردم و فعالان زیست‌محیطی به این طرح از کجا نشات گرفته است؟
بهشت‌آباد، طرح بسیار بزرگی است که قرار است انتقال آب به سه مقصد کرمان و یزد و اصفهان را انجام دهد؛ و طبق آخرین تغییرات حدود ۵۸۰ میلیون مترمکعب آب را در سال منتقل خواهد کرد. این مقدار بسیار بیشتر از مجموع مصرف شرب این سه استان است.
چه مقدار از این ۱/۳ میلیارد مترمکعب آبی که به فلات مرکزی ایران منتقل می‌شود سهم آب شرب است و چه مقدار سهم مصارف کشاورزی و صنعت؟
سهم آب شرب که زیاد نیست، همین حالا من حساب می‌کنم؛ ببینید مجموع جمعیت این سه استان را اگر ۸ میلیون نفر در نظر بگیریم کل آب مصرفی شرب و بهداشت این سه استان ۴۴۰ میلیون مترمکعب در سال است؛ که البته قاعدتاً باید کمبود آن را ما تأمین کنیم نه همه آن را. چرا که به‌هرحال همه استان‌ها برای خود منابع آبی دارند. این مسئله ممکن است در سال ۱۴۰۰ مشکل‌ساز بشود اما در حال حاضر هیچ استانی دچار کمبود آب شرب نیست.
با این توضیح، ما بقی مصرف برای کشاورزی و صنعت است؟
قطعاً بقیه‌اش برای کشاورزی و صنعت هست، تاکنون نیز ۱/۳ میلیارد مترمکعب در سال آب انتقال داده می‌شد که برای مصارف صنعت و کشاورزی انتقال داده می‌شد. ما قطعا مخالف احداث صنایع آب‌بر و کارخانه‌هایی مثل فولاد و ذوب‌آهن در استان‌هایی هستیم که کمبود آب دارند.
چرا انتقال آب از سرشاخه‌ها انجام می‌شود؟ آیا این مسئله منجر به نابودی اکوسیستم نخواهد شد؟
چرا، اتفاقاً شاخه کوهرنگ یکی از شاخه‌های کارون است که بیشترین میزان بارندگی سالیانه را تجربه می‌کند و ازنظر کیفیت آب هم بهترین کیفیت آب را در بین سرشاخه‌های کارون دارد؛ طرح‌های ۱ و ۲ و ۳ کوهرنگ و بهشت‌آباد به طور کامل جلوی این شاخه را گرفته است و اجازه نمی‌دهد آبی از این شاخه به کارون وارد شود که این مسئله باعث می‌شود هم ازلحاظ کمیت و هم ازلحاظ کیفیت بیشترین آسیب، به حوضه آبی کارون برسد؛ اما اینکه چرا این کار انجام می‌شود به دلیل این است که نزدیک‌ترین راه برای انتقال آب است؛ درصورتی‌که این آب را از پایین‌دست منتقل کنند ازنظر ما که مصرف‌کننده بین راه‌ آب هستیم، مطلوب‌تر خواهد بود.
با وجود همه این مسائل و همچنین خشکسالی‌های فراوان در این حوضه آبی چه نیازی است که در برخی شهرستان‌های استان اصفهان کشاورزی غرقابی مثل برنج‌کاری صورت بگیرد؟
اصلاً منطقی نیست. در حقیقت الگوهای کشت که ازنظر آب پرمصرف هستند اصلاً مناسب کشورمان نیست. به همین دلیل هیچ جای کشور ما سفارش به برنج‌کاری نمی‌کنیم به‌جز استان‌های شمالی که هم استعداد و هم بارندگی فراوان وجود دارد. بقیه استان‌ها اصلاً شرایط مناسبی ندارند. بنابراین به هیچ‌وجه سفارش کشت برنج نمی‌شود. ما باید الگوهای کشتمان را متناسب با مقدار آبی که در کشورمان وجود دارد برنامه‌ریزی کنیم. به نظر من برنج را باید در همه استان‌های کشور به‌جز گیلان و مازندران کنار گذاشت. .
اشتغال‌زایی که در طرح‌هایی مثل فولاد و ذوب‌آهن و … انجام می‌شود آیا آن‌قدر ارزشمند است که درواقع یک اکوسیستم نابود شود؟ آیا این طرح‌ها توجیه اقـتصادی دارد؟
به عقیده من هیچ توجیه اقتصادی ندارد. همین الآن هزینه تمام‌شده طرح بهشت‌آباد به‌طور متوسط هر مترمکعب حدود ۸۵۰ تومان است. با توجه به ضرر عدم تولید برق‌آبی (چون وقتی آب از سرشاخه‌ها به سمت کارون روانه می‌شود از ۵ نیروگاه برق‌آبی می‌گذرد) که ۲۷۰ تومان به ازای هر مترمکعب است و ما از این درآمد هنگفت صرف‌نظر می‌کنیم، حال دولت در محل مقصد به کشاورز یا صنعت‌کار آب را از قرار هر متر چقدر بفروشد که مانع از این ضرر هنگفت شود؟ دولت به ازای هر مترمکعب در بخش صنعت ۴۰۰ تومان و برای کشاورزی در شبکه‌های سنتی ۱۳ تومان و در شبکه‌های مدرن ۲۰ تومان درآمد دارد که در مقابل هزینه هنگفت آن اصلاً مقرون‌به‌صرفه نیست.
آب شرب چطور؟
روی آب شرب نمی‌شود ارزش‌گذاری کرد. دولت‌ها موظف به تأمین آب شرب مردم هستند و ما در مورد آب شرب صحبتی نداریم.
یعنی در خوزستان از این منظر موضعی برای مخالفت نداریم؟
دقیقاً، من بحثم ازنقطه‌نظر علمی این است که هیچ جای کشور نیست که به‌اندازه مصرف شرب اش آب نداشته باشد. ما خودمان را نباید گول بزنیم، آبی که منتقل می‌شود سرانجام سر از کشاورزی درمی‌آورد، هم‌اکنون سرانه تولید آب از منابع استانی حتی در ضعیف‌ترین استان که استان تهران است حدود ۳۰۰ مترمکعب است. درحالی‌که سرانه مصرف آب شرب و بهداشت برای هر نفر در سال ۵۵ مترمکعب است. بدترین استان‌های ما ازنظر خشکسالی و ازنظر کم‌آبی هم خیلی بیشتر از این مقدار دارند؛ بنابراین آن بخشی که کشور یا هر استانی مشکل دارد، آب شرب و بهداشت نیست. حتی برای صنعت استان‌ها نیز مشکلی وجود ندارد.
وضعیت صنایع خرد به چه صورت است؟
همه صنایع در هیچ استانی مشکل نداریم. چون مصرف بخش صنعت زیاد نیست، هم‌اکنون سرانه مصرف صنعتی هر فرد ۶۱ مترمکعب در سال است؛ یعنی در شرایط فعلی مقدار آبی که به ازای هر فرد برای خودکفایی تولیدات صنعتی در کشور نیاز داریم، ۶۱ مترمکعب است. به‌عبارتی‌دیگر اگر حدود ۱۲۰ مترمکعب در هر منطقه‌ای آب داشته باشیم نیاز صنعت و آب شرب و بهداشت مرتفع خواهد شد. ما در کل کشور به‌صورت آمایش سرزمینی نگاه می‌کنیم، آمایش سرزمینی یعنی اینکه ما مأموریتی به استان کرمان می‌دهیم تا درزمینه خودروسازی فعال شود و یا در خوزستان به دلیل منابع سرشار انرژی، پتروشیمی‌ها فعال می‌شوند یا مثلاً در اصفهان به دلیل استعداد فراوان منطقه در گردشگری و جهانگردی، بخش میراث فرهنگی را پررنگ‌تر می‌کنیم. با توجه به آمایش سرزمینی اگر برای کشور می‌خواهیم ۶۱ مترمکعب اختصاص دهیم، حتی اگر صنعت یک استان سه برابر جمعیتش و سه برابر ظرفیت خودش بخواهد تولید کند، بازهم مشکل نداریم.. مثلاً تهران به ازای هر فرد ۳۰۰ مترمکعب آب تولید می‌شود پس در آنجا هم اگر کشاورزی را تعطیل کنیم مشکل تأمین آب صنعت و شرب و بهداشت وجود ندارد، مشکل در بخش کشاورزی است که البته نمی‌توانیم به‌طور کل کشاورزی را تعطیل کنیم.
باید الگوهای مصرفمان در بخش کشاورزی عوض شود؟
صنعت باید بر کشاورزی بچربد. چون ما در کشاورزی به انتهای خط رسیدیم، برای کشور مشکل ایجاد می‌کنیم. یا اینکه نوع بهره‌برداری کشاورزی‌مان عوض شود و به سمت کشت‌های گلخانه‌ای برویم چون مصرف آبشان خیلی کمتر است. حقیقتاً دیگر نمی‌شود کشاورزی سنتی را ترویج داد.
برفرض محال اینکه همه طرح‌های انتقال آب کارون حتی طرح‌های ۱/۳ میلیارد مترمکعبی موجود هم ملغی شود. آیا ما در خوزستان برای این حجم عظیم از آب مدیریت درستی داریم؟
ببینید ما یک‌بار از ظرفیت صحبت می‌کنیم که آیا در خوزستان ظرفیت استفاده از این آب وجود دارد یا نه؟ جوابش هم این است که بله وجود دارد و ما می‌توانیم طوری مدیریت کنیم که آب به بهترین وجه در استان خوزستان صرف بشود. همچنین ما باید حقابه محیط‌زیست را نیز که سالانه حدود ۲ تا ۳ میلیارد مترمکعب است باید تخصیص بدهیم که مربوط به اروند و خلیج‌فارس است. استعداد استان خوزستان برای به‌کارگیری مطلوب آب بسیار زیاد است. چون این استان ۳ میلیون هکتار زمین قابل‌کشت آبی دارد درحالی‌که در حال حاضر فقط ۳/۱ میلیون هکتار ازآن، زیر کشت رفته است. پس بیش از نیمی از زمین‌های قابل‌کشت استان هنوز کشت نشدند. پس آب اضافه‌ای اگروجود داشته باشد برای توسعه کشاورزی در استان خوزستان موردنیاز است. پس ظرفیت برای استفاده و بکارگیری آب وجود دارد ولی آیا همین مقدار آبی که دریافت می‌کنیم را به‌درستی استفاده می‌کنیم؟ متأسفانه خیر. مثل همه کشور استفاده می‌کنیم. در بخش کشاورزی هدر رفت آب بسیار زیاد است و راندمان در بسیاری از نقاط حدود ۳۰ درصد است که این نشان از ۷۰ درصد هدر رفت آب دارد. برای اینکه کشاورزی و مدیریت آب به سطح قابل قبولی برسد باید راندمان در بخش کشاورزی به ۵۵ یا ۶۰ درصد برسد. اگر این اتفاق رخ بدهد آن‌وقت می‌توانیم ادعا کنیم که مدیریتمان خوب است و داریم خوب استفاده می‌کنیم.
در طرح ۵۵۰ هزار هکتاری که مقام معظم رهبری روی آن تاکید می‌کنند، امکان دارد که راندمان به بالای ۵۵ درصد برسد؟
بله. بخشی از زمین‌های طرح یعنی حدود نیمی از آن‌ها فقط در مرحله ترمیم هستند؛ یعنی زمین آماده است و قبلاً به‌صورت سنتی کانال‌های آبیاری وجود داشت؛ که باید بهبود پیدا کنند و مدرن شوند. بخش دیگری از این زمین‌ها باید از اول سیستم آبیاری برایشان طراحی شود.
در مورد تاثیرات فرهنگی و اقلیمی انتقال آب بر مردم خوزستان توضیحی ارائه می دهید؟
یکی از مهمترین تاثیرگذاری هایی که می توان در این مورد متصور بود بحث مهاجرت است. ببینید به عنوان یک مثال وقتی در اطراف رودخانه کرخه، آورد آب کم می شود مردم یک سال می توانند فشار دولت را مبنی بر عدم کشت، تحمل کنند. اگر به سال دوم و سوم رسید مردم از روستاها مهاجرت می کنند و در حاشیه شهرها ساکن می شوند. ما برای نگه داشتن مردم در روستاها نیاز داریم که آب به مردم برسانیم. این علاوه بر مسئله امنیت غذایی است و به اشتغال در بخش کشاورزی بر می گردد. مردم دارند از این آب و کشتی که انجام می دهند ارتزاق می کنند.
آقای کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست در نامه‌ای که به وزیر نیرو نوشتند از مازاد آب در خوزستان گفتند. چه نقطه نظراتی در مورد نامه ایشان دارید؟
متأسفانه نامه آقای کلانتری دارای نکات اشتباه بسیاری بود و سراسر اشکال. بر خلاف تصور ما آقای کلانتری نگاه درستی به کشاورزی ندارند. واقعاً اگر بررسی در مورد رفتارهای آقای کلانتری داشته باشیم متوجه می‌شویم آن بخشی که در مورد خوزستان بوده است، کاملاً ضد محیط ‌زیست بوده به‌طوری‌که هم‌اکنون دغدغه زیست‌محیطی وزارت نیرو خیلی بیشتر از سازمان محیط‌زیستی است که آقای کلانتری متصدی آن است. نامه‌ای هم توسط این‌جانب تهیه‌شده که غلط‌های علمی نامه آقای کلانتری را یادآور شده و پاسخی درخور به نامه ایشان داده شد. این نامه توسط این‌جانب نوشته‌شده و نمایندگان استان خوزستان در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و نیز بیش از ۵۰ استاد دانشگاه‌های استان در زمینه آب و کشاورزی آن را امضا کردند.
آقای دکتر شریعتی، استاندار خوزستان در مصاحبه‌ای که با ایشان داشتم در مورد نامه آقای کلانتری گفتند که باید EC آبی که درآبادان و خرمشهر به دست مصرف‌کننده می‌رسانیم به ۲۵۰۰ برسد ولی مثلاً در تابستان به ۸۰۰۰ می‌رسد؟
درست است. مقوله آب هم کمی است و هم کیفی؛ که متأسفانه این مقدار EC برای مصرف‌کننده بسیار بالاست. و امکان استفاده از آن برای مصرف کننده عادی وجود ندارد. .
برای جمع‌بندی بحث جه صحبتی دارید؟
من می خواهم شما را از موضوع دیگری آگاه کنم. علاوه بر طرح بهشت‌آباد، طرح دیگری به نام «ونک-سولکان» وجود دارد که آب را از سرشاخه‌های کارون در مرز استان چهارمحال بختیاری به سمت باغ‌های پسته رفسنجان می‌برد. متأسفانه سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور هم این طرح را تائید کرده‌اند. در این طرح سالیانه ۳۴۲ میلیون مترمکعب آب انتقال داده می‌شود. پشتیبان این طرح موسسه عمران رفسنجان است؛ و این لطمه آشکار دیگری به کارون بزرگ است. سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور و در رأس آن آقای کلانتری این طرح را تائید کردند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *