سرمقاله همدلی خوزستان شماره 757 شنبه 25 آذر

انتقال آب، طرحی منسوخ در دنیا

علی چاروسایی، سرپرست روزنامه همدلی ویژه نامه استان خوزستان در یادداشتی که در شماره 757 ویژه نامه استانی همدلی به چاپ رسید نوشته است:

تأمین آب برای نیازهای بشر از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که به‌ویژه ساکنان مناطق خشک و نیمه‌خشک با آن مواجه‌اند به گونه‌ای که در این مناطق با افزایش جمعیت و روند رو به رشد توسعه کشاورزی و صنعت، سرانه آب قابل استحصال رو به کاهش است. لذا از دیرباز به دلیل توزیع نایکنواخت نزولات جوی و نیز مجاورت برخی مناطق خشک و نیمه‌خشک با مناطق پربارش، انتقال بین حوضه‌ای آب در قالب طرح‌هایی برای ایجاد شرایط مناسب برای توسعه فعالیت‌های انسانی مطرح بوده است اما تجارب کشورهای مختلف دنیا نشان داده طرح‌های انتقال بین‌حوضه‌ای دارای آثار و پیامدهای متعدد منفی و ناگوار بوده به گونه‌ای که برخی از این طرح‌ها در کشورهایی مثل امریکا و روسیه در نیمه‌راه تعطیل‌شده‌اند.
طرح انتقال آب نخستین بار به‌وسیله روسیه برای افزایش سطح زیر کشت و افزایش بهره‌برداری در سال ١٩٣٠ به اجرا درآمد. در آن آب از دو رودخانه آمودریا و سیردریا به دریاچه آرال می‌ریخت؛ طرحی که در نگاه اول موجب سبز شدن زمین‌های خشک و افزایش میزان تولید شده بود، به معضلی برای منطقه تبدیل شد؛ تا جایی که آرال، چهارمین دریاچه بزرگ جهان بیش از ٨٠ درصد حجم خود را از دست داد و به همین دلیل بندرهایش خشک و صیادان این بندرها بیکار شدند. زمین‌های پنبه به دلیل تغییرات محیطی خشک شد.
تجربه انتقال آب در پروژه انتقال آب بین‌حوضه‌ای در چین، آمریکای شمالی، سیبریا در روسیه، لاس‌وگاس به نوادا، آریزونا به کلرادو، در آفریقای جنوبی و… نشان داده که تمام پروژه‌های انتقال آب در سراسر جهان موجب بحران‌آفرینی‌های حاد و تغییرات بسیار مخرب در محیط‌زیست جانوران و انسان‌ها شده و این موضوع هیچ استثنایی نداشته است. می‌توان گفت این تجربیات به‌نوعی بحث انتقال آب بین حوضه‌ای را به موضوعی منسوخ تبدیل کرده به‌طوری‌که در کشورهایی که به اصول محیط‌زیستی و شرایط زندگی انسان‌ها بها می‌دهند، این قبیل طرح‌ها دیگر دنبال نمی‌شود.
سهم ایران از منابع آب شیرین جهان نسبت به مناطق دیگر در سطح پایین‌تری قرار دارد. سهم آن از منابع آب شیرین جهان تنها ۰٫۳ درصد است، درحالی‌که یک ‌درصد از جمعیت جهان در ایران زندگی می‌کنند. با توجه به بالا بودن متوسط دما در ایران متأسفانه از مجموع ۴۱۳ میلیارد مترمکعب بارندگی سالانه در کشور ۶۶‌درصد آن پیش از رسیدن به رودخانه‌ها تبخیر می‌شود.
مصرف اصلی آب ما در بخش کشاورزی است. ۹۲ درصد مصرف آب شیرین کشور صرف کشاورزی می‌شود اما هنوز مسئولان قائل به این نیستند که در این کشور بحران آب ‌داریم. سرانه باقیمانده آب این نواحی کمتر از ٨٠٠ مترمکعب است یعنی ما درون بحرانیم نه در مرز بحران زیرا میانگین سرانه آب برای هر نفر ۱۰۰۰ مترمکعب است! اما متأسفانه در مهروموم‌های اخیر تمام تلاش تبلیغاتی دستگاه‌ها بر صرفه‌جویی در مصرف خانگی بوده است که کمتر از ۵ درصد مصرف آب شیرین کشور است.
تأکید بیشتر بر موضوع خودکفایی محصولات کشاورزی نتیجه‌ای جز عمیق‌تر شدن بحران آب نخواهد داشت. چرا باید ۹۲‌درصد کل آب کشور در بخش کشاورزی مصرف شود؟ بخصوص آن‌هم در استان‌هایی مثل اصفهان که با بحران جدی آب روبه‌رو هستند و مدام چشم کمک از سرچشمه‌های کارون دارند؟ چرا باید توسعه و پیشرفت کشور ما منحصراً مبتنی بر کشاورزی باشد؟ محدود شدن کشاورزی سنتی و گسترش صنایع می‌تواند به‌عنوان یک استراتژی جایگزین در سطح ملی موردتوجه قرار گیرد. صنایعی که لزوماً بزرگ و سنگین هم نیستند. استفاده از پتانسیل‌های هر منطقه جهت ایجاد صنایع در آن منطقه ضروری است. در کنار توسعه دیگر بخش‌ها، بخش کشاورزی ما نیز باید مدرن و صنعتی شود تا بهره‌وری بالاتر در قبال مصرف کمتر آب داشته باشند. روش‌های سنتی آبیاری در کشاورزی، همچون طرح‌های انتقال آب منسوخ ‌شده و باید مورد بازبینی قرار گیرند. دولت باید در این حوزه به کشاورزان آموزش دهد و تکنولوژی و امکانات همراه با تسهیلات ارزان ارائه کند.
با توجه به اینکه حدود ۹۲ ‌درصد (و بنا بر برخی اظهارات تا ۹۵ درصد) منابع آب شیرین کشور در بخش کشاورزی مصرف و به علت راندمان پایین در آبیاری حدود ۶٨ درصد آن تلف می‌شود، بهتر نیست بودجه موردنظر برای پروژه‌های انتقالی، صرف ارائه و آموزش تکنولوژی روز برای آبیاری شود؟ دخالت در سیستم‌های طبیعی درحالی‌که هنوز ناشناخته‌های زیادی در آن باقیمانده، ریسک بالایی را متوجه آینده بشر کرده است.
در پایان تأکید می‌شود که آب، صنعت آب و مدیریت آن در کشور در شرف تبدیل به یک بحران تمام‌عیار است. بحرانی که می‌تواند در درازمدت تبعات تمدنی زیادی نیز به بار آورد. بحران آب بحرانی فراتر از ایدئولوژی‌ها و جناح‌بندی‌های سیاسی است. بحرانی که پتانسیل زایش تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و امنیتی گسترده‌ای دارد که نشانه‌های آن در استان‌های مختلف ازجمله خوزستان مشاهده‌شده است. در درجه اول برای مقابله با چنین بحرانی کشانیدن بحث به عرصه عمومی و برانگیختن عزم ملی در ساخت سیاسی و مدیریتی دولت ازیک‌طرف و بخش خصوصی از سوی دیگر گریزناپذیر است.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *