نوستالژی روزنامه های کاغذی
خورنا | سرویس رسانه ها: سید عبدالهادی آرامی، سردبیر ویژه نامه استانی روزنامه همدلی در یادداشت شماره ۷۳۹ این ویژه نامه نوشت:
به باور بسیاری از جامعه شناسان، جامعه ایرانی ما در حال گذار از سنت به مدرنیته است و در این میان، برخی لوازم مدرنیته زودتر از آنچه به آن «مهیاسازی بسترها» گفته میشود به جامعه تزریق شده و باعث شده تا اکنون، جامعه به هشت الهفتی از سنت و مدرنیته و پستمدرنیته بدل شود. درحالیکه در بسیاری از مناطق این جهانشهر بزرگ در ابتداییترین امکانات ماندهایم، در مناطقی دیگر تلفن همراه آیفون با مبالغ ۲۳ میلیون و ۱۶ میلیون تومان دادوستد میشود و گویی در این میانه چیزی کم است.
بیتردید، نه آن بخش سنتی جامعه و بعضاً کمتر برخوردار آن همهی جامعه ایرانی هستند و نه آن بخشی که مصرفگرا و تجملاتی هستند. جدال میان روزنامههای کاغذی و بخش مجازی فضای رسانه تقریباً به همین سیاق است. درحالیکه هنوز بسیاری از جوانان دیروز ترجیح میدهند هنگام خواندن اخبار و تحلیلهای روز، صدای خشخش برگههای روزنامه را بشنوند اما دیگرانی نیز از روزنامه، فقط کارکرد آگهیهای رسمی را میبینند و اعتقاددارند که اگر این آگهیها نباشند حیات بسیاری از روزنامههای کثیرالانتشار کشور به خطر میافتد. کما اینکه تیراژ ۴ میلیون نسخهای روزنامهها در سالهای آخر دهه هفتاد، اکنون به کمتر از یکمیلیون نسخه تنزل پیدا کرده و این زنگ خطری جدی برای ادامه فعالیت روزنامههای کاغذی است.
اما چه باید کرد؟ آیا باید قافیه را باخت و تفنگها را زمین گذاشت و در این عرصه پشت به فضای مجازی کرد و اجازه داد تا افکار عمومی دست فضای مجازی را بالا ببرد؟ بیتردید تبعات چنین اتفاقی وسیعتر از آن چیزی است که هماکنون در دیدگان جامعه مدنی مشاهده میشود. آمار بالای بزههای اینترنتی نشان میدهد که هنوز نتوانستهایم ظرفیتهای لازم برای رویارویی با «امپراتوری داده» را مهیا کنیم. اکنون حداقل در جامعهایرانی به جایی داریم میرسیم که بتوانیم بگوییم ثروت جامعه به سمتوسوی «داده» در حال سیلان است. بازی اینترنتی«نهنگ آبی» یا چالش اپوزیسیون خارج نشین در قالب «ری استارت» تنها مشتی از خروار «داده» هایی است که هنوز برای رویارویی با آن چارهای نیندیشیم.
بازگشت به «روزنامههای کاغذی» میتواند یکی از مسکنهای زودگذر در این رویارویی باشد. هرچند امروزه نمیتوان همان کارکردی را برای روزنامههای کاغذی متصور شد که مثلاً در اواخر دهه هفتاد با آن رودررو بودیم اما میتوان با ارائه تحلیل، گزارش و یادداشتهای قدرتمند، به «اثرگذاری» آنها اندیشید.
در روزنامه همدلی و بهویژه در ویژهنامه استان خوزستان ما بنا داریم به کارکرد اصلی روزنامههای کاغذی یعنی اثرگذاری بیندیشیم. اگرچه امروزه، به یمن فضای مجازی، مردم در کسری از ثانیه به اخباری دست مییابند که اصولاً تا قبل از آن از پالایههای روزنامههای کاغذی نمیگذشتند. گویی مردم «هیجانهای خبری» را دوست دارند؛ اما این فقط بخشی از واقعیت است. بخش دیگر واقعیت، «بیاعتمادی» عظیمی است که در پی تزریق بدون برنامه «داده» به متن جامعه، رفتهرفته بر بزرگترین سرمایه یک اجتماع یعنی «اعتماد» چیره میشود. باید برای این مسئله چارهای اندیشیده شود.
مسئله جامعهایرانی در این مورد تقریباً در هیچ جامعهای به این سطح از «کم خوانی» نرسیده است. در کشور ژاپن تنها سه روزنامه از روزنامههای پرتیراژ آن به ۲۲ میلیون نسخه میرسند که این میزان نشان از توجه بیشتر جامعه ژاپن به «اخبار صحیح» و «تحلیلهای خبری» نسبت به جامعه ایرانی است. این در حالی است که بدون در نظر گرفتن روزنامههای مرجوعی، مجموع تیراژ تمام روزنامههای کثیرالانتشار کشور به کمتر از یکمیلیون و دویست هزار نسخه میرسد؛ و اگر حمایتهای دولتی در سفارش آگهی، اشتراک سالیانه دستگاههای دولتی و یارانه نشریات نباشد چهبسا تیراژ نشریات به کمتر از ۵۰۰ هزار نسخه برسد.
با تمام این تفاسیر، ما در مجموعه همدلی استان خوزستان، تصمیم به انتشار کاغذی و مکتوب دیدگاهها و یادداشتها و گزارشهایی کردهایم که در بیشتر موارد از سوی دستگاههای دولتی، در فضای مجازی کماهمیت شمرده میشوند. آمدیم تا اهمیت «خبر صحیح» و «تحلیل خبر» را مجدداً یادآور شویم.
در پایان، بنا بر رسالت خود، آماده ارتباط با مردم، صاحبنظران، اندیشمندان و همهکسانی هستیم که دست دوستی بهسوی ما دراز میکنند. فرصت مهیاست. ما در اندیشه فتح فضای کاغذی استان با تکیهبر «دانش بزرگان و توان جوانان» هستیم. ترکیبی که شاید در کمتر مطبوعهای از استان خوزستان مشاهده شود.