رخنه گربه ها به آشپزخانه اصلاح طلبان

خورنا | سرویس سیاسی: از گربه بیشتر از هر حیوان دیگری در ضرب المثلها نام برده شده یکی هم اینکه میگویند فلانی مثل گربه مرتضی علی است پشتش به زمین نمیاد یعنی هر طور که بیندازید چهار دست و پا به زمین می رسد.

حال و روز بعضی از اصلاح طلبان هم اینطور است. به اصطلاح هیچ جور سرشان زیر آب نمی رود یعنی آمادگی دارند که با هر شرایطی سازگار شوند فقط کافیست منافع شخصی آنها تامین گردد اصلا قبل از تولد جریان اصلاح طلبی و حتی پیش از برآمدن خورشید انقلاب اسلامی در افق ایران زمین ، بهتر است بگویم به درازای تاریخ سیاست و کنش های سیاسی در عالم ، بعضی از بازیگران این عرصه فقط و فقط به فکر منافع خود بوده و هستند یعنی سیاست “حرفه “آنهاست ! و از این طریق امرار معاش می‌کنند، نه تنها سیاست بلکه علم ، هنر و حتی دین برای بعضی افراد چیزی جز حرفه نیست شما تصور کنید چند شغل توسط همین نماز خواندن من و شما ایجاد شده . یک عده مهر می سازند یک عده تسبیح ، گروهی سجاده برخی قبله نما چند سالی هم هست که برای رفاه حال افراد کثیر الشک رکعت شمار هم اضافه شده است.

بعد از تولید کنندگان نوبت به توزیع کنندگان یا فروشندگان این اقلام میرسد که سر به میلیونها نفر می زند . خوب وقتی دین که در همه جوامع بشری در طول تاریخ از قداست برخوردار بوده برای بعضی از همنوعان ما وسیله امرار معاش و کسب درآمد است حساب سیاست دیگر روشن است .بنابراین قبول داشته باشید یا نداشته باشید سیاست و کار سیاسی برای بعضی افراد یک شغل و حرفه است .در انتخابات در ستاد فلان کاندیدای نمایندگی یا بهمان نامزد ریاست جمهوری عضو میشود و فعالیت میکند نه از این حیث که او را شایسته و لایق این سمت و خدمتگذار خلق میداند بلکه با این هدف که وقتی نامزد مورد نظرش پیروز شد دم گاوی هم به او بدهند و اگر کاندیدای مورد نظرش پیروز شد ولی چیزی از غنیمت نصیب او نگردید ساز مخالفت را کوک میکند و اینجا و آنجا در حضور جمع به خودش بدو بیراه میگوید که چرا وقت و انرژی خود را در ستاد فلانی هدر دادم فلانی بد عهدی کرد ، مردم ( من)را فریب داد اصلاح طلبان (من)پله شدند تا او به ریاست برسد ولی او به قول خود وفا نکرد . حالا من در این مانده ام که وقتی مثلا آقای رئیسی و آقای روحانی کاندیدا میشوند چه عاملی باعث می گردد که عده ای در ستاد روحانی جمع شوند و عده ای دیگر در ستاد رئیسی ؟ حتما تفاوتی هست که اینها را به اینجا کشانده و آنها را به آنجا .اما این تفاوت تا چه اندازه فکری و عقیدتی است و به سرنوشت کل ملت مربوط است و تا چه اندازه شخصی است و ناشی از حسابگری های مادی ؟این ناخنک هایی که حقیر به دیگ آش اصلاح طلبان میزند احتمالا دوستان اصلاح طلب را ناراحت میکند و می گویند در همه گروه ها و جناح ها افراد پرچم صفت گربه خوی وجود دارد و این تنها منحصر به اصلاح طلبان نیست چرا فلانی فقط اصلاح طلبان را مخاطب قرار می دهد ؟ چرا؟ می‌گویم ، چون اصلاح طلبان رسالت سنگینی بر عهده دارند، اصلاح طلبان دایما دیگران خصوصا جناح رقیب را نقد میکنند، اصلاح طلبان همواره از تبعیض های ناروا شکایت می‌کنند ، از بی عدالتی می نالند و… خوب کسانی که اینطور هستند نباید وقتی نوبت به خودشان رسید آنطور شوند این یک علت ، علت دوم این است که نگارنده سعی دارد حساب اصلاح طلبان را از منتقدین جدا کند . بله درست متوجه شدید هر منتقدی اصلاح طلب نیست ! (گرچه هر اصلاح طلبی نمی تواند منتقد نباشد) در انتخابات سال ۱۳۸۴ ما در ستاد استانی آقای کروبی بودیم وقتی آقای کروبی چند ساعت از فرط خستگی خوابید و آن جور شد که همه میدانید، ما با دوستانمان جلسه گرفتیم که حالا باید چکار کرد یک طرف آقای هاشمی است و یک طرف آقای احمدی نژاد باورتان می شود که در ستاد آقای کروبی افرادی بودند که حاضر بودند با آقای احمدی نژاد همکاری کنند ولی به ستاد آقای هاشمی رفسنجانی نپیوندند ؟

در صورتی که تنها مطالعه کتاب امیر کبیر قهرمان مبارزه با استعمار کافی است تا به ما بفهماند هاشمی رفسنجانی از سالها پیش از انقلاب اسلامی یک اصلاح طلب بوده . ولی بسیاری از نیروهای چپ (به مفهوم منتقد) که بعدها نام اصلاح طلب بر خود نهادند در مقاطعی سایه آن مرحوم را با تیر می زدند ! خوب این خاطره به روشنی نشان میدهد که نباید حساب منتقدین و اصلاح طلبان را یکی دانست . یک فرد منتقد ممکن است هیچ ایده اصلاح طلبانه ای نداشته باشد و انتقاداتش صرفا ناشی از نارضایتی فردی و شخصی باشد .به اصطلاح هواداریش از حب علی نه بلکه از بغض معاویه باشد . بنابر این میتوان گفت بسیاری از کسانی که در ستادهای آقایانی چون خاتمی ، هاشمی ، کروبی ، موسوی و روحانی جمع میشوند نقطه اشتراکشان مواضع انتقادی آنهاست و بعضی از آنها هیچ ایده روشن اصلاحاتی ندارند البته توجه کنید که عرض کردم بعضی و نه همه آنها . هیچ نیازی نیست که یک فرد اصلاح طلب همه عملکرد دولت اصلاح طلب را تایید کند بلکه تعهد روشنفکری و اصلاح طلبی ایجاب میکند که مواضع انتقادی همچنان حفظ شود جمله معروف ارسطو میتواند چراغ راه اصلاح طلبان و روشنفکران متعهد باشد که گفت من افلاطون را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر از وی دوست دارم .اما همواره و در همه جا فراموش نکنیم که حب و بغض ها ، حمایت ها و انتقادها هیچکدام نباید انگیزه های شخصی داشته باشد این مهمترین شاخصه اصلاح طلبی صادقانه است.

 

جمال درویش
فعال سیاسی، دبیر حزب اعتماد ملی خوزستان