پیوند محدودیت‌ و افشاگری

 

 

 

رضا صادقیان

 

انتشار کتاب‌هایی با عنوان پشت پرده اهالی قدرت، رازهایی درباره همسران شاه سابق، راز محمدرضا شاه و صدها عنوان کتاب دیگر و فروش و یا دانلود این کتاب‌ها نمایی از ذهنیت مخاطبان فارسی زبان را نمایش می‌دهد، ذهنی که در هر حالت می‌کوشد به جای بررسی و آگاهی یافتن از رویدادهای تاریخی در عالم واقع به سراغ پشت پرده‌ها و شنیدن ناشنیدنی‌ها برود. چنانچه به چنین اشخاصی صدها و بلکه هزاران خبر درباره یک رویداد سیاسی و بین‌المللی را نشان و با چیدن وقایع در کنار هم تحلیل ارایه کنیم، در نهایت امر مخاطب علاقه‌مند به رازها و اسرار در میان سخنان گوینده افشاگری و ناشنیدنی‌ها را می‌جوید و به تحلیل براساس رویدادهای به چشم آمدنی نمی‌نگرد. درج عبارت نسخه بدون سانسور بر روی جلد کتاب‌ها گاه باعث فروش بالای کتاب‌ها می‌شود و یا اعمال محدودیت برای یک سایت خبررسانی باعث می‌گردد مردم دنبال خواندن همان خبرهایی بروند که «ممنوع» اعلام شده است.

رواج شایعات، شنیده‌ها، سخنان درگوشی، رازهای مگو و استقبال از پشت‌ پرده‌ها زاییده وضعیت غیرشفاف در حوزه خبررسانی است. شرایطی با تعریف خطوط قرمز، آبی، نارنجی، سبز و برخی اعمال سلیقه‌ها در امر خبررسانی دسترسی مردم را به اخبار به صورت نسبی محدود و اجازه نشر اطلاعات را به ارباب جراید نمی‌دهد. بنابراین مخاطب براساس تجربیات کسب شده در اجتماع و زندگی شخصی دریافته آنچه از سوی دیگران و دستگاه‌های خبررسانی رسمی بیان می‌شود تنها بخش ناچیزی از واقعیت است و با سرک کشیدن به پشت پرده‌ها می‌توان از ریز جزییات آگاهی یافت، به عبارتی اعمال محدودیت‌ها ناخواسته مردم کنجکاو را به سویی دیگر می‌کشاند، جایی که با استفاده از کلمات و شیوه نگارش‌های پرکشش خبرهای غیرواقعی، تهمت و سوءظن را در میان اخبار روزمره به مخاطبان ارایه می‌دهند. در چنین حالتی آنچه سیاست‌گذار خواهان آن بوده محدودیت در عرصه اطلاع‌رسانی است و آنچه در عمل به آن رسیدیم رواج شایعات، دامن زدن به خبرهای درگوشی و تایید نشده و عرض اندام سایت‌ها و کانال‌های خبری است که افشاگری را بر هر موضوعی ارجح می‌دانند.

هنگامه‌ای که برخی نشریات، روزنامه‌ها و تلویزیون سعی می‌کنند تصویری بدون خدشه از سیاست‌مداران نمایش دهد و به عواقب چنین تصویرسازی بدون خدشه‌ای در عرصه عمومی دقت کافی نمی‌شود و نقد عملکردها را با ادبیاتی ناموجه پاسخ می‌دهند، در کمال ناباوری کسانی یافت خواهند شد که بنیان هیچ کدام از این رفتارها و عملکردها را برنتابند و کلیت ساختار سیاسی را با اقدامات خویش نفی کنند. در واقع بذر شایعات در زمین حاصل خیز محدودیت‌های سلیقه‌ای شکوفا می‌شود. جایی که دریچه‌های رسمی براساس سیاست‌ها بسته نگاه داشته می‌شود و در این میان به یکباره صدایی از جایی دیگر به گوش می‌رسد. صدایی که در جهت نفی و رد تمام سیستم سیاسی فعالیت می‌کند و از بازگو کردن هیچ خبری پرهیز ندارد. مهم آنکه؛ به دلیل وجود برخی محدودیت‌ها در حوزه اطلاع‌رسانی، بازگو کردن خبرهای مگو و افشاگری‌های رسانه‌ای در بازه زمانی کوتاهی جامعه را با شوک خیره کننده‌ روبرو می‌کند، در صورتی که اگر وضعیت به ترتیبی دیگر می‌بود جامعه واکنشی ساده‌تر نشان می‌داد..

برای جلوگیری از میدان‌داری سایت‌های افشاگر راهی نیست مگر باز کردن فضای اطلاع رسانی در داخل کشور، برای همیشه نمی‌توان دریچه‌ها را بست و همگان را صرفا با شنیدن خبرهای رسمی و موضع‌گیری‌های هماهنگ راضی نگاه داشت. در روزگاری که صدها شبکه تلویزیونی، هزاران روزنامه و رادیو و ابزارهای نوین اطلاع‌رسانی در حال نشر اخبار رسمی و غیر رسمی هستند، به بهانه رعایت نشدن خطوط قرمز امکان بسته نگاه داشتن این دریچه برای همه زمان‌ها وجود ندارد. بهترین راه برای جلوگیری از رواج شایعات و خبرهای تایید نشده گشودن باب اطلاع رسانی در داخل کشور است. به جای آنکه به ستیز نیروهای خارجی و تکذیب پی در پی افشاگری‌ها و انکار خبرهای پشت پرده برویم، یکبار برای همیشه به نیروهای داخلی در عرصه اطلاع رسانی اعتماد کنیم. شکی نیست که این اعتماد به مراتب کم هزینه‌تر از جولان دادن رسانه‌های غیررسمی و افشاگر است.