“شعر عاشورایی”(بخش چهارم)

خورنا | فرهنگی:

ادامه دوره سوم (قاجاریه)

شاید بسیاری ندانند شعر ویژه ای که بارها با آن بر سر وسینه زده ایم و حس و حال گرفته ایم و پر خلسه شده ایم اثر طبع ناصرالدین شاه قاجار باشد، و آن شعر، این است:

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید سر جدا

ناصر برای علی اکبر شعر گفته است و در آن اشاراتی به حجله ی قاسم و حضرت عباس و امام سجاد و امام علی ع و علقمه و… دارد:

ﺧﺮﻡ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺍﻧﻬﺎﺭ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻮﺛﺮ ﮐﺠﺎ ﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺮ ﺍﺷﮏ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻭ ﮐﺮﺑﺒﻼ‌ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﻟﺮﺑﺎﺳﺖ
ﻧﺎﻡ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻟﺮﺑﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ

ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮ ﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪ
ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺮﺑﺖ ﺷﻬﺪﺍ ﻣﺸﮏ ﻭ ﻋﻨﺒﺮ ﺍﺳﺖ

ﻫﺮ ﯾﮏ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺮﻗﺪﺷﺎﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﯾﮏ ﺿﺮﯾﺢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻔﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ

ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺳﺒﺒﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮔﻔﺖ
ﭘﺎﺋﯿﻦ ﭘﺎﯼ ﻗﺒﺮ ﺣﺴﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﺳﺖ

ﭘﺎﺋﯿﻦ ﭘﺎﯼ ﻗﺒﺮ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺟﻮﺍﻥ
ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ

ﺩﺭ ﺟﻨﺐ ﻧﻬﺮ ﻋﻠﻘﻤﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺷﻬﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﺟﺪﺍ ﺯ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ؟

ﮔﻔﺘﺎ ﺧﻤﻮﺵ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﺎﻣﺪﺍﺭ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺍﺳﺖ

ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﯿﻤﻪ ﮔﺎﻩ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺑﮕﻮﺵ ﺩﻝ
ﺁﻧﺠﺎ ﻓﻐﺎﻥ ﺯﯾﻨﺐ ﻭ ﮐﻠﺜﻮﻡ ﺍﻃﻬﺮ ﺍﺳﺖ

ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﯿﻤﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﮐﺮﺑﻼ‌
ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺻﺪ ﻏﻢ ﻭ ﻣﺤﻨﺖ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ

ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺣﺠﻠﻪ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﮐﺮﺑﻼ‌
ﺩﯾﺪﻡ ﻋﺮﻭﺱ ﻗﺎﺳﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺯ ﺧﻮﻥ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ

ﺭﻓﺘﻢ ﺯ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﺮﺑﺖ ﻋﻠﯽ
ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﻋﻠﯽ ﻋﺮﺵ ﺍﮐﺒﺮ ﺍﺳﺖ

ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺻﺤﻦ ﻭ ﺳﺮﺍﯾﺶ ﺑﺼﺪ ﺍﻣﯿﺪ
ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﻠﭽﺮﺍﻍ ﻋﻠﯽ ﺳﺮﻭ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ

ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻕ ﺷﺪﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ
ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻮﺡ ﻧﺒﯽ ﺟﺎﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ

ﭘﺮ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻢ ﻧﻮﺡ ﻧﺒﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ
ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻫﻢ ﺯ ﮐﺎﺗﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ

ﺷﺎﻫﺎ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ (ﻧﺎﺻﺮﺩﯾﻦ) ﺑﺎﺩ ﭼﺎﮐﺮﺕ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﺳﺖ

(ﻧﺎﺻﺮ) ﭼﻮ ﺑﺮ ﻧﺠﻒ ﺑﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﮕﺮﯾﻪ ﮔﻔﺖ
ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺎﻡ، ﭼﺸﻢ ﺍﻣﯿﺪﺵ ﺑﺪﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﺳﺖ .

در این شعر “حسن تعلیل” زیبا و لطیف آورده شده که علت دور افتادن قبر حضرت عباس را از قبر برادرش بیان می کند جای تامل دارد.(بیت هفتم و هشتم) و مراد از قبر شش گوشه قبر امام حسین ع است.
آورده اند که او در کربلا مرثیه خوانی طلب کرد تا به مرثیه اش بگرید یکی آوردند هرچه خواند نگریست تا دیگر کس آمد و از سوز صدای او به گریه افتاد و این رباعی را بگفت:

گر دعوت دوست می شنودم آن روز
من گوی مراد می ربودم آن روز

آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که”ناصر”تو بودم آن روز

البته که جناس تام “ناصر” جالب افتاده است. و اینکه اگر آن روز می بود “هل من ناصر” امام را لبیک می گفت.
ناصرالدین شاه برای ظهر عاشورا هم شعری دارد. و دیگر نکته اینکه قدیمی ترین صدای نوحه خوانی به جا مانده صدای نوحه ایست که در دستگاه “همایون” اجرا شده و شعر آن را ناصرالدین شاه گفته است.
فتحعلی شاه- دیگر شاه قاجار که “خاقان” تخلص می کرد- نیز از قافله ی شاعران عاشورایی سرا عقب نمانده و می سراید:

محرم آمد و آغاز ماه ماتم شد
مهی که بارور از وی نهال هر غم شد

مگر به چشم من از خون رسد دگر مددی
ز بس که دیده من اشک ریخت بی نم شد

کجاست حضرت آدم که بیند از نسلش
چه جور و ظلم که بر بهترین عالم شد

چرا که خم نشود قامتم زغم کامروز
ز بار محنت و غم قد آسمان خم شد

به خالق دو جهان بنده‌ای چنین زیبد
که خواجگی دو عالم به او مسلم شد

برای ماتم آن شاه کربلا «خاقان»
سرشک دیده‌ام از خون دل دمادم شد

ایرج میرزا نیز عاشورایی منحصر به فردی دارد:

رسم است هر که داغ جوان دیده
دوستان رأفت برند حالت آن داغ ‌دیده را

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت ‌کشیده را

یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را

جمعی دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاه ‌کاری چرخ خمیده را

القصه هر کس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را

آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تنیده را

آیا که غمگساری‌ و اندوه بری نمود
لیلای داغ‌ دیده‌ی محنت ‌کشیده را

بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانه‌ی مرغ پریده را

این دوره، دوره ی طلایی شعر عاشوراییست.

 

دکتر حشمت اله پاک طینت | استاد دانشگاه و کارشناس ادبیات صداو سیما

بخش اول:
khoorna.com/110217

بخش دوم:
khoorna.com/110218

بخش سوم:
khoorna.com/110220

بخش چهارم:
khoorna.com/110221

بخش پنجم:
khoorna.com/110222

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *