حکایت یک گلایهنگاری تلخ
رضا صادقیان
متن نامه اخیر احمدینژاد قبل از آنکه به عنوان یک نامه به «ملت ایران» تلقی و فهمیده شود، گلایهنامهای طولانی و افسرده است. شکوا از آنچه به ایشان و همراهانش رفته و میرود، به درست یا اشتباه. رئیس دولت نهم و دهم براساس رفتارهایی که با ایشان و برخی از اطرافیان نزدیک وی میرود نامهای نوشته خطاب به ملت ایران نوشته و از بازداشت معاون سابق خویش گلایهها کرده است. سخنان احمدینژاد، حرف یک شهروند عادی در شهرستان و روستایی دور افتاده نیست، او رئیس جمهور سابق کشور و عضو فعلی مجمع تشیخص مصلحت نظام است!
بحث نامه احمدینژاد از این رو مهم است که وی به مدت هشت سال با تمام فراز و فرودها رئیس جمهور این ممکلت بوده است. تاریخ سالهای ۸۴ الی ۹۲ با نام وی در سپهر سیاسی کشور گره خورده است، بالاترین مقام اجرایی در کشور بوده، براساس محاسبههای خاص و یا غیرقابل پیشبینی به سیاستورزی اقدام کرده و… مهمتر آنکه از هر طرف به تاریخنگاری آن هشت سال همت گماریم و حتی برگهای تاریخ را به ترتیب خودخواسته بنویسیم نمیتوان از نام وی چشم پوشید و تاثیر سیاستهای اقتصادی و حتی بداخلاقیهای وی را در انتخابات پرحاشیه سال ۸۸ به دست فراموشی سپرد. یادمان باشد، او رئیس جمهور این ممکلت بوده است.
احمدینژاد حتی اگر همین الان هم با شبکه خبری بینام و نشانی مصاحبه کند، در معرفی وی از لفظ «رئیس جمهور» سابق استفاده میکنند و جایگاه وی متعلق به خودش است. اینکه ما از سیاستهای وی خوشمان بیاید و یا چشم دیدن رفتارهای وی را نداشته باشیم، ذرهای در آن جایگاه قانونی و تاریخی خللی ایجاد نمیکند. حال چنین فردی به دلیل بازداشت معاون سابق و یکی از کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری که به هر دلیل رد صلاحیت شد نامهای اعتراض آمیز به بازداشت حمید بقایی نوشته است. متنی که بازخوردهای نامطلوبی برجای گذاشته است. شاید بهتر میبود چنین متنی منتشر و این گلایهها از قلم مسئول ارشد اجرایی کشور مکتوب نمیشد و رفع سوءبرداشت از طریق دعوت به دستگاه قضا حل و فصل میشد.
احمدینژاد ارشدترین مسئول نظام اجرایی کشور بوده است. خارج نشین و اپوزیسیون نظام نبوده که چنین رویهای برای برخورد با نزدیکان ایشان در پیش گرفته شده است. اگر سخنی گفته و یا رفتار سیاسی پرهزینهای را در روزهای منتهی به انتخابات اخیر در پیش گرفت، قبل از آنکه چنین برخوردهایی صورت بگیرد، لازم بود با وی گفتگو کرد و در صورت نرسیدن به نتیجهای مسیری دیگر انتخاب شود، راهی که به بازداشت و برخورد منجر نشود. وقتی او در مقام رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران قلم به دست میگیرد و از «بیعدالتی» گلایهها مینویسد، این تصویر برای میلیون انسانها ایجاد میشود وقتی رئیس دولت سابق به سوی نامهنگاری و شکوایه نویسی میرود، وضعیت مردمان دیگر چگونه است؟ احمدینژاد و نزدیکان وی اهل فرار و خروج از مرزهای کشور نیستند، قرار نیست به سرزمین دیگری بروند و ساز بدصدا و گوشخراش توطئهای خانمانسوز بنوازند. کارنامه سیاسی آنها چنین تصویری را ایجاد نمیکند. میتوان سراغ آنان را در نارمک، میدان ۷۲ و یا دفتر یکی از مدیران سابق یافت، به نظر نمیرسد نیازی به بازداشت و گلایهنویسی باشد.