چیدن پر و بال توهم
خورنا | رضا صادقیان:
هنوز گِل مزار مرحوم هاشمی خشک نشده است که شماری از مخالفان وی سخن از سیاه شدن چهره ایشان بعد از مرگ دادهاند. گویا انگار نه انگار که مقام رهبری آن پیام مهربانانه، برادروار و صمیمانه را در فقدان ایشان صادر کردند. گویی فراموش کردن از چهره فردی سخن میگویند که در تمام دورانهای انقلاب اسلامی و بنیان نهادن نظام جدید حامی نظام و با کوششهای خود و فداکاریهای بیمثال در مقابل بدخواهان و بدزبانان ایستادگی کرد. مهمتر اینکه سخن امام (ره) درباره زنده بودن هاشمی و نهضت اسلامی را نیز از یاد میبرند.
جان کلام این مخالفان این است؛ کبودی صورت هاشمی براثر «جایگاه منفی» و «سر فتنه» بودن ایشان به چهره وی در لحظه مرگ نمایان و باعث گردید یک عکس پس از مرگ هاشمی منتشر نشود، چرا که چهره وی قابل دیدن نبود و همین مسئله را به عنوان اصلیترین و مستندترین سخن خویش میپندارند. بیان این کلمات در حق آن مرحوم تنها جفا و بیمهری به جنازه آن مرحوم نیست، بیلطفی در حق تمام کسانی است که خود را وامدار این انقلاب میدانند.
روشن نیست چنین مخالفخوانی و بیحرمتی به جنازه شخصیت سیاسی از کدامین نگرش منشعب میشود. اگر با اندیشه و گفتار هاشمی طی سالهای ۸۴ به بعد نقدی دارید، میتوان این نقد را در فضایی آرام و بدور از توهین و دامن زدن به توهم و ساختن تئوریهای توطئه بیان داشت. برون داد برداشتهای ذهنی که ذرهای ریشه در واقعیتهای بیرونی ندارد، قبل از آنکه زمینه نقد و نفی شخصیت هاشمی و کارنامه برجای مانده از دوران مسئولیت ایشان را بگشاید، زمینه توهمنگری و بیبنیادی را رواج میدهد. باعث بروز رفتارهای بیریشه، نگرشهای یکسویه و گشودن باب توهین و تخریب را فراهم میکند، دامن زدن به شرایطی بغرنج که به شخص و جریان خاصی محدود نخواهد ماند.
انتشار تصویر در کفن پیچیده ایشان توسط پسرش نشان از آن دارد که چهره آن مرحوم پس از مرگ نه تنها تغییر خاصی نکرده است، بلکه هم قابل انتشار است و دیگر اینکه پاسخی بسیار روشن به کسانی است که خبر از رخداد توطئه میدادند و میدهند. شماری از حاشیهسازان به دفاع از جایگاه هاشمی، مرگ ایشان را مشکوک ارزیابی میکنند و عدهای دیگر با نگاهی بسیار متفاوت به هاشمی، وقوع مرگ را به گونهای در کنار هم قرار میدهند که چیزی جزء تشکیک در نحوه مرگ به همراه نخواهد داشت. بیان روایتی بیاندازه ناپسند از چهره کبود وی و فراهم نشدن امکان انتشار تصاویر پس از مرگ ایشان فقط فضای توهم پراکنی و توطئه پنداشتن را باز میکند، فضایی که قبل از آنکه چهره، عملکرد و کارنامه مرحوم هاشمی را هدف قرار دهد ذهنیت شهروندان را نسبت به همگان منفی میکند.
نمیتوان به بهانه مخالفت با عملکرد هاشمی و شماری از مسئولان دولتی و سازمانهای دیگر هر مسئله ذهنی و کلام تند و غیرعقلانی را در فضای عمومی عنوان کرد، عرصه عمومی جای شایعهپراکنی و توهمگویی نیست. گردش شماری از رسانههای مدعی اخلاق اسلامی و کسانی که راه و روش خود را براساس آموزههای دین مبین اسلام، امام خمینی(ره) و مقام رهبری عنوان میکنند به سوی بداخلاقی سیاسی قبل از کسب هر فایدهای به بهای تخریب چهره بسیاری از دلسوزان و کارگزاران نظام ختم خواهد شد. هیاهویی بسیار برای کسب ناچیزترین دستاوردها است. اگر قرار باشد کارنامه شخص مرحوم هاشمی رفسنجانی به بوته نقد گذاشته شود، نگاه کارشناسی و تحلیلی طلب میکند و نه بیان کردن چهره غیرقابل انتشار وی پس از مرگ.
شخص ایشان در زمان حیاتشان به شماری از این نقدهای مکتوب و شفاهی پاسخ و با انتخاب مسیری دیگر در عالم سیاست، راهی که همزمان صدای مردم شنیده و به گوش تصمیمگیران نظام رسانده شود نشان داد خود در راه نقد بخشهای از کارنامه خود کوشا بوده بنابراین اینگونه سخن گفتن درباره شخصیتی که دستش از دنیا کوتاه است معنای جز کممعرفتی و جفا در حق آن مرحوم نیست. عدهای به گمان اینکه حسابهای داشته و نداشته خود را با شخص ایشان تسویه کنند به جای نقد کارنامه باقی مانده از آن مرحوم گام در راه توهین گذاشتهاند. رفتاری که به گفته یکی از نزدیکان رییس جمهور سابق از سوی هر فردی که انجام شود نشانهایی از رفتار اسلامی و علومی ندارد.
توهینها، بیان سخنان بیربط و غیر مستند بعد از فوت هاشمی رفسنجانی نشان داد جفایی که در حق آن یار سفر کرده امام(ره) و رهبری طی سالیان اخیر شده بیش از تمام مسئولان و کارگزاران نظام بوده است. سخنانی که نه تنها راه به سویی نمیگشاید بلکه زمینههای بدترین و مخربترین توهینها و بدرفتاریها و کجسلیقگی را در فضای عمومی و رسانهها باز میکند. نقل و بازگو کردن آن گفتهها لرزه بر اندام هر ناظری میاندازد، امید آنکه قبل از آنکه این جوی آب به سیل تبدیل شود از سوی دلسوزان و مسئولان مقابلش ایستادگی شود.