مدیریت ریسک : نقدی بر حادثه ساختمان پلاسکو تهران

امین شریفات / خورنا – آیا میدانید که در أکثر دانشگاههای دنیا رشته ای دانشگاهی در مقاطع مختلف تحصیلی وجود دارد بنام مدیریت ریسک؟
مدیریت ریسک یعنی اینکه هیئت مدیره ساختمان پلاسکو باید احتمال وقوع ریسک آتش سوزی را در ساختمان پلاسکو شناسایی میکردند و این ریسک را ارزیابی و اندازه گیری میکردند و اقداماتی انجام میدادند که اولا احتمال وقوع آتش سوزی در این ساختمان به حداقل ممکن میرسید و ثانیا اقداماتی انجام میدادند که در صورت وقوع آتش سوزی کمترین آسیب ممکن را در پی داشته باشد.
به کسی که مسول انجام فرایند مدیریت ریسک در هر سازمانی هست مدیر ریسک یا CRO میگویند.
همیشه با خودم فکر میکنم در شرایطی که موضوع تحصیلات عالی و گرفتن مدارک تحصیلی دانشگاهی و طی مدارج علمی به طرز بیمارگونه ای در کشورمان رواج دارد و همه تمام سعی و تلاش خودشان را میکنند تا هر طوری شده یک مدرک دانشگاهی بگیرند، چرا ما این رشته را در دانشگاههایمان نداریم؟
چرا ما در هیچ کدام از سازمان هایمان و در ساختار سازمانی هیچ شرکتی حتی بنگاههای بزرگ اقتصادی و تولیدی جایگاهی تحت عنوان CRO یا مدیر ریسک یا مسئول ریسک یا هر عنوان دیگری که مسئول انجام فرایند مدیریت ریسک باشد نداریم؟
چرا انجام هرگونه هزینه ای برای بالا بردن ایمنی ساختمان را پول دور ریختن میدانیم؟
شاید دلیل آن مشکلات فرهنگی در کشورمان و باورهای ما باشد.
نمونه هایی از باورهای غلط و اشکالات فرهنگی از این قرار هستند:
١- اعتقاد به قضا و قدر:
شاید دلیل آن اعتقاد عمومیت جامعه ما به قضا و قدر باشد. و اینکه وقتی حادثه ای برای کسی اتفاق میفتد میگوییم “قسمتش این بوده” و یا اینکه میگوییم “خدا به دادمان برسد” آنهم در شرایطی که خود خدا میگوید
” ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بأنفسهم ”
٢- نیمه خالی لیوان:
شاید دلیل آن این باشد که ما همیشه گفته ایم و میگوییم که نیمه پرلیوان را ببینید. اتفاقا باید نیمه خالی لیوان را دید باید اشکالاتی که در ایمنی ساختمان وجود دارد را دید و برای برطرف کردن آن هزینه کرد.
٣- نفوس بد زدن:
شاید دلیل آن این باشد که اگر کسی صحبت از احتمال وقوع حوادث ناگوار را بدهد به او میگوییم که “نفوس بد نزن” و هیچوقت حاضرنیستیم به اتفاقات نامطلوب در آینده فکر کنیم و برای آن فکر چاره بکنیم.
٣- سق سیاه:
اگر کسی صحبت از اتفاقات ناگوار بکند و یا حادثه ای را پیش بینی کند و آن حادثه اتفاق بیفتد میگوییم سقش سیاه است.
همه این اشکالات فرهنگی و باورهای غلط نتیجه اش این میشود که هیچوقت حاضر نیستیم به حوادث ناگوار و نامطلوب فکر کنیم و برای کاهش احتمال وقوع و کاهش شدت آسیب های ناشی از وقوع حوادث چاره ای اندیشه کنیم.
و چون سرنوشت خود را به قضا و قدر سپرده ایم بهمین دلیل است که هیچوقت رشته ای دانشگاهی بنام مدیریت ریسک نخواهیم داشت و جایگاهی بنام مدیر ریسک در سازمانهایمان نخواهیم داشت و فرایند مدیریت ریسک جایی در کسب و کارهایمان و در ساختمانهایمان نخواهد داشت.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *