رئیس ستاد جوانان و نخبگان رئیس جمهور در خوزستان از آیت الله هاشمی گفت

مهندس سید نورالدین موسوی هاشمی عضو آکادمی علوم سیاسی دانشگاه تهران و از اعضای شورای مرکزی حزب مردمسالاری شاخه خوزستان و رئیس ستاد جوانان و نخبگان دکتر روحانی درخوزستان در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری خورنا ٬ ضمن تسلیت به مناسبت رحلت جانگذار آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطره ای را از اولین برخوردی که با ایشان داشتند بازگو کرد و گفت :
کاروان هاشمی رفت از پیش/ وان ما رفته گیر و می اندیش/ وز شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش/………..
بیست و دوم بهمن هفتاد و پنج یا شش بود بچه های دبیرستان ما در راهپیمایی آنروز حضور فعال داشتند…..هاشمی هاشمی تو نور چشم مایی…..این یکی شعارهایی بود که آنروز با صدای بلند بچه ها فریاد می زدند اما من تکرار نکردم با آرنج به پهلوی دوستم زدم یعنی تو هم تکرار نکن. جوان بودم و احساساتی و کم تجربه و با تحلیلی که پیش خود میکردم هاشمی را مسبب بخشی از کمبودهای آنروزها میدانستم…. دیری نگذشت که دوم خرداد هفتاد و شش رقم خورد و فضای رسانه ایی بازتر شد و چند سال طول کشید و من به مرور زمان هاشمی را شناختم و به بزرگی و درایتش و وجود گرانبهایش پی بردم. زیرا در هر برهه از زمان عیار طلاییش برای من آشکارتر میشد. هاشمی با رفتار خردمندانه اش یک جوان بی تجربه و منتقدش را حالا شیفته خود کرده بود. او هرگز از اینکه در محک افکار عمومی قرار بگیرد ابایی نداشت و دلیلش تعداد انتخاباتی است که به عنوان کاندیدا شرکت کرد. حتی وقتی در انتخابات مجلس شورا سال ۷۸ بعنوان نفر آخر انصراف داد باز هم نهراسید و بعد از آن بارها خود را در معرض رأی مردم قرار داد. زیرا با هوش سرشار سیاسی خود ماندگاری را در قلوب مردمش یافته بود………. به داستان خودم بر گردم… بالاخره زمستان سال ۹۴ با جمعی از فعالان استان در دفتر تشخیص مصلحت نظام در تهران دیداری با آیت الله میسر شد. مثل همیشه صبور و نجیب اما پر صلابت و استوار اما قدری خسته و تکیده.ساعتی برای جمع ما سخن گفت. و یادم هست تاکیدش بر اتحاد بود. او از کثرت اندیشه گفت و سفارش کرد به تحمل و احترام و گفت که هرگز تضارب آرا به معنی دشمنی نیست و… وقتی که با او دست میدادم برای صبر و توکل و مردم و ایران دوستی اش احساس احترامم بر انگیخته شد. از صمیم دل و خالصانه برایش آرزوی سلامتی و طول عمر کردم. اکنون خبر رحلتش جهان را در نوردیده و من مات و مبهوت با خود میگویم. بزرگ مردا. مجاهدا.وطن پرستا و عزیزا. و همچنان که اشکهایم بر روی گونه میغلتند با خود زمزمه میکنم. هاشمی هاشمی تو نور چشم ما بودی…..
مهندس سید نورالدین موسوی هاشمی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *